انتشار این مقاله


آیا اهمیت دارد که فرزندتان از لحاظ ژنتیکی با شما ارتباطی نداشته باشد؟

پدیده‌ی اهدای اسپرم و تخمک، داستان قدیمی “طبیعت یا تربیت” را بیش از پیش جذاب‌ کرده است.

فرض کنید زنی وجود دارد (البته فقط فرض نیست، واقعاً وجود دارد) که حاضر است ۱۰ تا از تخمک‌هایش را برای تشکیل خانواده، به زنان دیگر اهدا کند. اگر یکی از این تخمک‌ها برای زن دیگری فرزند بیاورد، آن زن هیچ اشتراک ژنتیکی‌ای با کودک نخواهد داشت. در این صورت برای آن زن غیرقابل‌اجتناب خواهد بود که هر روز حداقل یک بار این سؤال را از خودش نپرسد: این پیوند ژنتیکی در فرزند من، با زنی که هرگز ندیده است، چقدر اهمیت دارد؟

همه‌ی ما داستان دوقلوهایی را شنیده‌ایم که هنگام تولد از یکدیگر جدا شدند، و وقتی در بزرگسالی دوباره مورد بررسی قرار گرفتند، شباهت‌هایی مرموز بین شخصیت‌های آن‌ها وجود داشت.

مطالعه‌ی دوقلوها در مینه‌سوتا، پس از ۲۰ سال به نتایج قابل‌توجهی انجامید: شخصیت دوقلوهای یکسانی که جدا از هم بزرگ شده‌اند، به حدی شبیه به یکدیگر است که گویی با هم زندگی کرده‌اند.

مجموعه‌ای از مطالعات ژنتیکی از این یافته‌ها پشتیبانی کرده و نشان می‌دهد که DNA ما، به شکل گرفتن همه‌ی جنبه‌های هویت‌مان، از هوش و خطرپذیری گرفته تا باورهای سیاسی‌‌مان کمک می‌کند.

“تأثیر ژنتیک روی تفاوت‌های فردی از لحاظ خصوصیات روانشناسی، آنقدر گسترده است، که استثنا آوردن را سخت می‌کند.” حداقل رابرت پولمین، متخصص ژنتیک رفتاری در کینگز کالج لندن که نظرش این است.

نمی‌گوئیم سرنوشت ما نهفته در ژنتیک‌مان است و قصد و سواد کافی هم نداریم تا پای فلسفه را به میان بکشیم. برای مثال واضح است که نوجوانانی که در خانواده‌های صمیمی بزرگ شده‌اند، بیشتر احتمال دارد افراد معقولی به بار بیایند، و برعکس، آن‌هایی که در اول زندگی آسیب می‌بینند، بیشتر به افسردگی و اضطراب دچار می‌شوند و رفتارهای ضداجتماعی دارند.

همواره، مطالعات تقریباً نیمی از تفاوت‌های شخصیتی ما را به ژن‌ها نسبت داده‌اند. برای مثال، اخیراً پولمین در تحقیقاتش به این نتیجه رسید که ۵۲ درصد تفاوت‌ها در نمره‌های آزمون کودکان، ژنتیکی است. ولی به همین سادگی‌ها هم نیست.

چگونگی واکنش کودکان به فشارهای محیطی، مثل استرس، تا حدودی به ژن‌هایشان بستگی دارد؛ مسأله‌ای که بسیاری از مطالعات کنترلی برای آن ندارند. برای مثال مطالعه‌ای با موضوع ارتباطات را در سال ۲۰۱۳ بررسی می‌کنیم.

یافته‌های این مطالعه بیان می‌دارد آن دسته از کودکانی که مستقیماً مخاطب قرار گرفته‌اند، تمایل بیشتری برای توسعه‌ی مهارت‌های زبانی نشان می‌دهند؛ با این حال هیچ اشاره‌ای به این مورد نشده که ژن‌های این کودکان، می‌تواند پاسخشان به گفتار را تحت تأثیر قرار دهد. به زبانی دیگر، اگر والدین همین رفتار را با خواهر یا برادر همین کودکان داشتند، شاید نتایج متفاوتی را می‌دیدند. در این صورت محیطیِ محض بودن این اثر زیر سؤال می‌رود.

در مقابل، مطالعه‌ی دیگر هم وجود دارد که این کنترل را لحاظ کرده است. طی این تحقیق رابطه‌ی بین بدبینی مادر و رفتارهای ضداجتماعی در نوجوانان مورد پژوهش قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که دو سوم روابط را می‌تواند به ژن‌ها نسبت داد.

در طرف دیگر، ظاهراً ژنتیک به تخمک و اسپرم خلاصه نمی‌شود. یک زن، حتی زمانی که تخمک از او نیست، نیز می‌تواند روی ژن‌های جنین داخل شکمش تأثیر بگذارد.

دانش کنونی ما بیان می‌دارد، وقتی جنینی در رحم مادر جا می‌گیرد، باید با مولکول‌های کوچکی از بدن او به نام microRNAها برخورد داشته باشد. این مولکول‌های کوچک می‌توانند ژن‌های جنین را روشن و خاموش کرده و بر چگونگی رشد مغز او تأثیر بگذارند. با این که از روند جزئی این تأثیرات آگاهی نداریم ولی اصل قضیه را نمی‌توانیم فراموش کنیم. پس همان اندازه که نگران تخمک‌های اهدائی هستیم، باید به رحم‌های اجاره‌ای هم فکر کنیم.

مادری که در تشکیل ژن‌های فرزندش سهمی نداشته، هنوز هم فرصت انتقال DNA به او را دارد. در طول مدت بارداری، مادر و جنین سلول‌هایی را به همدیگر می‌دهند، و شاید این سلول‌ها در بسیاری از اندام‌ها ساکن شوند. دانشمندان هم‌اکنون در موش‌ها، سلول‌های عصبی جنینی را یافته‌اند که به مغز مادر منتقل می‌شوند. همچنین سلول‌های مادر می‌توانند روی تولید انسولین و عملکرد ایمنی در جنین تأثیر بگذارند. درست است که تعداد این سلول‌ها زیاد نیست، ولی چون می‌توانند برای مدتی در بدن باقی بمانند، تأثیرات طولانی‌مدت خواهند داشت. فهمیدن این مطلب که مادر، تأثیری هر چند اندک در ژنتیک کودکی که حاصل تخمک اهدایی است، خواهد داشت، شاید کمی مایه‌ی آرامش وی باشد.

در پایان، شایسته است نگاهی داشته باشیم به اهمیت هر یک از این موارد در تشکیل روابط گرم خانوادگی. مطالعات فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد روابط در خانواده‌هایی با تخمک یا اسپرم اهدایی، هیچ تفاوتی با بقیه ندارد. مطالعات Fiona MacCallum از دانشگاه Warwick بریتانیا نشان می‌دهد، محبت مادری و حساسیت وی روی فرزند هیچ ربطی به رابطه‌ی ژنتیکی او با کودک ندارد. در واقع تنها چیزی که نیاز دارید، عشق است!

علی تقی‌زاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید