انتشار این مقاله


داستان‌های ناگفته: ماجرای سرقت علمی نیوتون!

اخبار کذب چیز جدیدی نیست؛ حتی نیوتون هم قربانی تاریخی آن است.

اخبار کذب چیز جدیدی نیست؛ حتی نیوتون هم قربانی تاریخی آن است.

سحرگاه دوشنبه روز خوبی برای به‌روزرسانی تاریخ علم به نظر می‌رسید. میشل شال (Michel Chasles)، مسلح به دو نامه و چهار یادداشت، مصمم بود این کار را انجام دهد. جولای ۱۸۶۷ بود، و شال، ریاضی‌دان سوربن، در مقابل آکادمی علوم فرانسه ایستاده بود. این اسناد نیوتون را به عنوان مبدع قانون جهانی گرانش تهدید می‌کرد و ادعا داشت که باید دانشمند فرانسوی، بلز پاسکال، صاحب چنین افتخاری باشد.

شال یک دانشگاهی پیشگام بود. او هندسه‌ای جدید ارائه داد، جایزه‌های بین‌المللی را برد و در کل “نابغه‌ی هندسه” بود. شهرت او فراتر از مرزهای فرانسه رفته بود و وقتی حرف می‌زد، مردم گوش می‌کردند.

ولی این بار، لبه‌ی گرداب ایستاده بود. یکی از نامه‌هایی که در دست داشت، به سال ۱۶۵۲ برمی‌گشت و ظاهراً از طرف پاسکال به پیشگام شیمی جهان، رابرت بویل فرستاده شده بود. در این نامه تعریفی اولیه از قانون گرانش دیده می‌شد. یادداشت‌ها نیز حاوی محاسباتی بودند که نشان می‌داد پاسکال جرم سیارات بزرگ را بر اساس گرانش و نسبت به خورشید حساب کرده است. قسمت جنجالی ماجرا این بود که تاریخ روی نامه، دهه‌ها پیش از زمانی را نشان می‌داد که نیوتون برای اولین بار گرانش را در Principia ارائه داده بود. به نظر می‌آمد پاسکال لایق اعتبار یکی از بزرگ‌ترین پیشرفت‌ها در فیزیک باشد نه نیوتون.

این ادعا جامعه‌ی علمی اروپا و حتی فراتر از آن را به هم ریخت. دو سال بعد دیگر فقط نیوتون و پاسکال بازیگران این صحنه نبودند. گالیلئو گالیه، رنه دکارت، کالیگولا، یهودا اسخریوطی و حتی خود مسیح هم طلبکار شده بودند.

کسانی که از شال حمایت می‌کردند (تعداد کمتری از اعضای آکادمی)، روی جزئیات دقیق نامه‌ها مانور می‌دادند. تاریخ‌نگاران قدمت کاغذ و جوهر نامه را تأیید کرده بودند. آکادمی هم متن نامه‌ها را در شرح اقدامات هفتگی خود چاپ کرد.

آیا این وطن‌پرستی بود که چشمان شال را نسبت به برخی از نامه‌های عجیب و غریب بسته نگه می‌داشت؟ Smithsonian Institute Library/Science Photo Library
آیا این وطن‌پرستی بود که چشمان شال را نسبت به برخی از نامه‌های عجیب و غریب بسته نگه می‌داشت؟ Smithsonian Institute Library/Science Photo Library

بیشتر دانشمندانی که سرشان به تنشان می‌ارزید، مشکوک بودند. اعتراضات کم کم پیدا شد. تخمین‌های پاسکال درباره‌ی جرم سیارات زیادی دقیق بود. دست‌خط پاسکال کمی با نمونه‌های به جا مانده از او تفاوت نشان می‌داد. تناقض‌های منطقی دیده می‌شد. ولی با این حال، شال نه تنها عقب نکشید، بلکه مشکل را دو برابر هم کرد. وقتی منتقدان گفتند پاسکال، بدون حساب دیفرانسیل و انتگرال نیوتون نمی‌توانسته چنین کاری انجام دهد، نامه‌ای جدید از آستین شال بیرون آمد. پاسکال در این نامه گزارش کرده بود که نوشته‌هایی با عنوان “حساب دیفرانسیل و انتگرال بی‌نهایت” از طرف نیوتون به او رسیده. این یعنی نیوتون در ۱۱ سالگی به پاسکال نامه نوشته است!

تا اکتبر، شال نامه‌های بسیار بیشتری را رو کرد که به داستانی تاریک‌تر اشاره داشتند: نیوتون جوان کار پاسکال را به نام خود ثبت کرده و ادعای بقیه‌ی دانشمندان هم ناروا و بی‌اعتبار است. این ادعا برای تاریخ‌نگاران انگلیسی گران آمد. مقاله‌ای در Times نوشته شد که می‌گفت:

اعلام جرم در برابر نیوتون، به غرور ملی ما برخورده است و ما، به عنوان یک هم‌وطن، باید از او در برابر این اتهامات واهی دفاع کنیم.

افتضاح رفته رفته بیشتر شد. شال از تعیین منبع خود امتناع می‌کرد، ولی نامه‌های بیشتری از دانشمندان دیگر رو می‌نمود که ثابت می‌کردند پاسکال با الهام از کارهای گالیله و کپلر قانون گرانش را ارائه داده است. مبدأ برخی از نامه‌ها خود گالیله بود که ظاهراً مکاتباتی جدی و البته ناشناخته تا آن زمان، با پاسکال جوان داشت.

گالیله را دریابید

تاریخ‌نگاران ایتالیایی سریعاً وارد دعوا شده و گفتند که شواهد حاکی از آن است که گالیله اصلاً فرانسوی بلد نبود. با این که همه‌ی نامه‌ها به زبان فرانسوی بود ولی این دلایل باعث نشد تا طرفداران شال دلسرد شوند. یکی از نکات قابل توجه در این ماجرا احساسات متفق‌القولی بود که همه‌ی دانشگاهی‌ها را در کشورهای مختلف با روحیه‌ی خشم یکی کرد.

این چرخه دو سال دیگر ادامه یافت که در طی آن، شال پاسخ سؤالات جدید را با نامه‌های جدید می‌داد و خود این کار سؤالات بیشتری برمی‌انگیخت. بسیاری از تاریخ‌نگاران باور داشتند که نامه‌ها اصل هستند یا حداقل رونوشتی از اسناد اصلی می‌باشند. سال ۱۸۶۹ بود که شال زیر فشار انتقادها به آکادمی اعلام کرد که نامه‌ها را از یک آرشیویست مرموز به نام Denis Vrain-Lucas گرفته است. او به طور داوطلبانه از پلیس خواست تا خانه‌ی این شخص را بررسی کند.

آن‌ها داخل خانه شدند، وارین-لوکاس را یافتند ولی اثری از نسخ خطی نبود. به جای آن، چند شیشه جوهر و چند ورق پاره شده از کتاب‌های قدیمی پیدا کردند. واضح بود که او خودش آن اسناد را می‌نویسد. پلیش حسب وظیفه او را دستگیر کرد.

وارین-لوکاس، کرم کتاب، با سابقه‌ی شغلی منشی حقوقی در سال ۱۸۵۲ به پاریس آمده بود. او در ابتدا پیگیر کار در کتاب‌فروشی‌ها و کتابخانه‌ها شد ولی نداشتن تحصیلات رسمی مانع پیشرفت او بود. در نهایت او توسط شرکتی جذب شد که کارش، جعل شجره‌نامه برای افرادی بود که می‌خواستند نَسب از بزرگان داشته باشند. تمرینی عالی بود: سال ۱۸۵۴ او برای خودش هم شجره‌نامه جعل کرده بود و با این که انتظار هر چیزی را داشت، امیدوار بود آخر کار، فاجعه‌بار نباشد.

او در طول دو دهه بیش از ۲۷ هزار شجره‌نامه، اتوگراف و نامه جعل کرد و فروخت. کاغذهای قدیمی را از کتابخانه‌های پاریس گیر می‌آورد و گاهی هم برای قدیمی کردن، آن‌ها را خیس می‌کرد.

سال ۱۸۶۱ بود که وارین-لوکاس برای اولین بار پایش به خانه‌ی شال باز شد و سه نامه به او فروخت. او ادعا کرده بود که این نامه‌ها متعلق به کولکسیونری است که خودش در کشتی غرق شده ولی آثارش نجات یافته‌اند. شال تمام نسخی را که وارین-لوکاس برایش می‌آورد، می‌خرید.

مجموعه‌ای که شال از وارین-لوکاس خریده بود، فراتر از چیزهای علمی بود. جعلیات او غیرمنطقی می‌نمود. او داشت تاریخ را با طیفی بزرگ از شخصیت‌ها دوباره می‌نوشت! یهودا اسخریوطی، به مریم مقدس نامه می‌نوشت. مریم مقدس به لازاروس از گور برگشته بود، نامه می‌فرستاد که چقدر شوق دیدار مسیح را دارد و از سفر به فرانسه لذت برده است! او حتی از خود مسیح هم نامه داشت.

با دستگیری وارین-لوکاس، خط تولید این نامه‌های تاریخی تعطیل شد. شال، شهادت داد که در طول هشت سال، ۱۴۰ هزار فرانک برای محصولات وارین-لوکاس پرداخت کرده است. کسی نمی‌داند که چرا شال به این خوبی فریب خورد، ولی قاضی خطاب به وارین-لوکاس خوب گفت:

شما به بی‌شرمانه‌ترین روش از اشتیاق یک پیرمرد، از یک دانشگاهی، از شوق او برای مجموعه‌سازی و عشق او به وطنش به قصد فریب او سوءاستفاده کرده‌اید.

وارین-لوکاس ۵۰۰ فرانک جریمه شد و دو سال در زندان ماند. وقتی در زندان بود، به شال نامه می‌نوشت و شال هم مرتباً به او سر می‌زد و برایش دعا می‌کرد. به نظر می‌آید شال می‌خواست جور کارهای وارین-لوکاس را بکشد. شاید به همین خاطر است که شهرت او پس از این اتفاقات زیاد خراب نشد؛ حداقل بدنام نبود. وقتی در سال ۱۸۸۰ از دنیا رفت، یادداشتی در Nature متتشر شد که بر صداقت او گواهی می‌داد.

خوش‌باطنی شال باعث نشد که وارین-لوکاس دست از کارهایش بردارد. او دو بار دیگر به زندان رفت و آخر عمری در شهر مادری‌اش، کتاب دست دوم می‌فروخت. برای کسی که تاریخ را به سرقت برده بود، این، پایانی بی‌اهمیت به نظر می‌رسد.

علی تقی‌زاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید