انتشار این مقاله


وارونه فکر کردن روشی است برای تفکر، که میلیاردرها از آن استفاده میکنند

آیا تا به حال به مسائل خود وارونه فکر کرده اید؟ این روشی است که بسیاری از افراد بزرگ آن را به کار می گیرند.

روش مشخصی برای موفقیت وجود ندارد. اما اگر میخواهید راه موفقیت چارلی مونگر میلیاردر را دنبال کنید، انجام دادن کار کوچکی به نام تفکر وارونه حداقل باعث می‌شود که به ذهنیت درستی دست بیابید. نکته این است: درباره خوبی ها فکر نکنید.

نگه داشتن بهترین چیز برای آخر

مردی که در بالا به آن اشاره کردیم، چارلی مانگر، شریک تجاری وارن بافت و معاون رئیس Berkshire Hathaway است. ارزش خالص او نزدیک ۲ میلیارد دلار است، و در حالی که پول تنها تعریف موفقیت نیست، این رقم بسیار قابل توجه است. به نقل قول از وی:

تمام چیزی که من می‌خواهم بدانم این است که کجا می‌میرم، پس من هیچ‌وقت به آنجا نمی‌روم.

اگرچه ممکن است کمی تلخ به نظر بیاید، نکته‌ای که او تلاش می‌کند درک شود درباره اهمیت اجتناب از بدترین نتیجه است.  این یک تاکتیک است که وارونگی (inversion) نامیده می‌شود.

این کاری است که باید بکنید: برای یک لحظه انجام و اتمام رویای خود را در نظر بگیرید، سپس بر روی خلاف آن تمرکز کنید. روی تمام چیزهایی که نمی‌خواهید اتفاق بیافتند تمرکز کنید و هم‌چنین روی تمام راه‌هایی که در رسیدن به رویایتان می‌توانید شکست بخورید. سپس عمل کنید تا از این شکست‌ها جلوگیری کنید. این روند فکر کردن به عقب و شکست از کارل گوستاو ژاکوبی، ریاضی‌دان آلمانی، می‌آید. او یک گفته معروف دارد که می‌گوید:

برعکس، همیشه برعکس

همیشه پیشنهاد می‌کند که:

بسیاری از مسائل سخت، وقتی درست حل می‌شوند که وارونه به آنها نگاه شود.

شنا کردن مخالف جریان رودخانه

همان‌طور که ژاکوبی پیشنهاد می‌کند، این برگشت ذهنی ساده می‌تواند برای بیشتر از فقط دستیابی به موفقیت‌هایی مانند مانگر استفاده شود. مساله سختی برای حل دارید؟ از عقب به آن نگاه کنید، اول با یک فاجعه احتمالی شروع کنید. این روش در کتاب جاش کافمن به نام “۲۰ ساعت اول” آورده شده است. وی در آن مثال‌های بسیار مرتبط آورده تا به مردم کمک کند تا واقعا تفکر وارونه را متوجه شوند:

“با درک و مطالعه چیزهای خلافِ چیزی که می‌خواهید، می‌توانید عوامل مهم را که خیلی بدیهی نیستند شناسایی کنید. قایقرانی سفری در آب را در نظر بگیرید. چه چیزی باید بدانم اگر بخواهم در یک رودخانه بزرگ و با جریان آب سریع و سنگی قایقرانی کنم؟

این معکوس آن است: چگونه به نظر می‌آمد اگر همه چیز اشتباه پیش می‌رفت؟

  • من سر و ته در آب می‌افتم و نمی‌توانم از زیر آب بیرون بیایم.
  • آب قایقم را می‌گیرد، قایقم را غرق می‌کنم، یا آن چپه می‌شود، که باعث می‌شود قایقم را به کل از دست بدهم.
  • سرم را به یک سنگ می‌زنم.
  • پاروهایم را از دست می‌دهم، و قدرت مانورم از بین می‌رود.
  • از قایق به بیرون پرت می‌شوم، و در یک جریان آب می‌افتم، و نمی‌توانم از دست آن رها شوم.

اگر موفق شوم تمام آن کارها را به یک باره در وسط یک رودخانه خشمگین انجام دهم، احتمالا خواهم مُرد- بدترین سناریوی ممکن. این خط افکار افسرده‌کننده مفید است چون به چند مهارت قایقرانی اشاره می‌کند که احتمالا بسیار مهم هستند:

  • یاد گرفتن اینکه اگر قایق ضربه خورد آن را راست نگه داریم، بدون اینکه از آن به بیرون بیافتیم
  • یاد گرفتن اینکه چگونه از غرق شدن قایق جلوگیری کنیم، اگر مجبور به بیرون رفتن از آن از روی اجبار شدیم
  • یاد گرفتن اینکه چگونه در شرایط سخت آب از نابودی پاروها جلوگیری کنیم
  • یادگیری و استفاده از نکات ایمنی هنگام نزدیک شدن به سنگ‌های بزرگ
  • اطلاع کسب کردن درباره رود قبل از قایقرانی، برای اینکه از جنبه‌های کلی خطرناک رود جلوگیری شود

این شبیه سازی ذهنی هم‌چنین به من یک لیست خرید می‌دهد: من باید جلیقه، کلاه ایمنی، و سایر تجهیزات ایمنی را بخرم.”

ممکن است به نظر بدبینانه بیاید، اما بررسی کردن تمام راه‌هایی که برنامه شما ممکن است دچار شکست شود احتمالا بهترین راه اطمینان از موفقیت آن است.

گلناز بهرامی


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید