انتشار این مقاله


چگونه می توانیم کار تیمی و همکاری را در جوامع همکاری ناپذیری مثل ایران ارتقا دهیم؟

اقتصاد‌دانان زیرک در نظریه‌ی بازی‌ها به شما خواهند گفت، همانطور که دلایل منطقی زیادی برای همکاری وجود دارد، دلایلی بی‌شماری برای عدم همکاری وجود دارد! (البته هر مربی مهدکودک محترمی می‌تواند این جمله را به شما بگوید) مشکل اساسی که در همکاری و کار تیمی وجود دارد، حضور فتنه‌انگیزان و نگاه‌های معنادارشان می‌باشد! با وجود […]

اقتصاد‌دانان زیرک در نظریه‌ی بازی‌ها به شما خواهند گفت، همانطور که دلایل منطقی زیادی برای همکاری وجود دارد، دلایلی بی‌شماری برای عدم همکاری وجود دارد! (البته هر مربی مهدکودک محترمی می‌تواند این جمله را به شما بگوید)

مشکل اساسی که در همکاری و کار تیمی وجود دارد، حضور فتنه‌انگیزان و نگاه‌های معنادارشان می‌باشد! با وجود اینکه همکاری، بهترین و جامع‌ترین نتایج را به همراه دارد، اما همیشه مشخص نیست که آیا بهترین نتیجه‌ی فردی نیز آن‌گونه خواهد بود یا نه. در بخش کار تیمی یک قانون سود/ضرر وجود دارد: “اگر من همکاری کنم ولی تو نکنی، تو سود می‌بری و من ضرر می‌کنم. اگر تو همکاری کنی ولی من نکنم، من سود خواهم برد و تو ضرر می‌کنی.” معمای زندانیان، معروف‌ترین مثال برای این قانون است.

برخی از گروه‌ها و جوامع اداری بر پایه‌ی کار تیمی ایجاد شده‌اند، در حالی که بعضی‌ها این‌گونه نیستند و کینه‌توزی در این جوامع امری عادی است. افراد حاضرند هر کاری بکنند تا دیگران موفق نباشند. از آنجایی که همکاری، کاری مطلوب است، اگر همه‌ی افراد برای هدف مشترک و بهبودی اوضاع همکاری کنند، اوضاع همگان بهتر می‌شود. اینجاست که این سوال مطرح می‌شود:

چگونه می‌توانیم همکاری و کار تیمی را در جوامع همکاری ناپذیر، ارتقا دهیم؟

من و همکارانم، بابک فتوحی و مارتین نوواک در دانشگاه هاروارد، بنجامین الن در کالج امانوئل، سعی کردیم تا جواب این سوال را پیدا کنیم. از طریق تجزیه و تحلیل ریاضی، نمونه‌ها و شبیه سازی‌هایی را از زندگی واقعی که در دنیای مجازی جریان دارد، بدست آوردیم و متوجه شدیم که کلید ایجاد همکاری، ایجاد ارتباطات جزئی است، مثل ایجاد پل‌ها و دلال‌های مختلف بین گروه‌های جداگانه. جزئیات این مطالعات در شماره‌ی جولای ۲۰۱۸ در مجله‌ی  Natural Human Behavior چاپ شده است. من و همکارانم، مدت طولانی است که با این موضوع سروکار داریم. سال پیش، ما تحقیقاتی را در مورد اینکه چگونه کار تیمی از طریق انتخاب طبیعی گسترش یافته است، شروع و هدایت کردیم. ما دریافتیم که همکاری، در صورت وجود ارتباطات دو به دو بین افراد، بیشتر می‌شود. به زبان ساده، حتی اگر تمام افراد به طور مساوی با یکدیگر  در ارتباط باشند، کارهای خودخواهانه باز هم در اولویت کار افراد قرار می‌گیرد، ولی اگر افراد در گروه‌های کوچک‌تری با هم در ارتباط باشند، حس همکاری به سرعت بین افراد پراکنده می‌شود.

در مطالعات جدید، ما از شاخه‌ی اقتباس شده از ریاضیات به نام تئوری نمودار تکاملی استفاده کرده‌ایم که امکان مطالعه‌ی بیولوژیکی و اجتماعی دینامیک تکامل را در ساختارهایی که همکاری وجود دارد، ایجاد می‌کند. این ساختارها شامل گروه‌های زیر هستند:

  1. زیرگروه‌ها، که خوشه ای یک یک هسته‌ی اصلی هستند و با هم ارتباط دارند.
  2. شبکه‌های ستاره‌ای، که از یک گره مرکزی تشکیل شده‌اند و مثل قطب فعالیت یا کانال برای سایر گروه‌ها به حساب می‌آیند.
  3. شبکه‌های غنی، که یک هسته‌ی یکپارچه متشکل از چندین شبکه است که با گروه‌های محیطی متعددی ارتباط دارد.

هرکدام از این جوامع ساختاری، یک نقطه مقابل هم‌تراز و قابل قیاس در دنیای واقعی دارد. شبکه‌های ستاره‌ای مثل سازمان‌های وابسته به سلسله مراتب هستند. شبکه‌های غنی، همانند شبکه‌های اجتماعی مدیران شرکت می‌باشد. بنا به دلایل گوناگونی، همکاری را نمی‌توان به تنهایی در یکی از این  شبکه‌ها قرار داد. اگرچه، وقتی بعضی از گروه‌ها به دلایلی مثل غرض‌ورزی شخصی، از همکاری با سایرین دست بردارد، شرایط عوض می‌شود. زمانی که دو یا چند گروه و شبکه‌ی غنی با هم مرتبط می‌شوند، نسبت سود/ضرر کار تیمی، در جهت مثبت حرکت می‌کند. وقتی دو شبکه‌ی ستاره‌ای بهم متصل شوند، تاثیر چشمگیری بر جامعه می‌گذارد: دو ستاره‌ی متصل به هم، پیشبرنده‌ی قوی همکاری هستند.


مقاله‌ی مرتبط: سه چیزی که باعث می‌شوند احساس کنید به محیط کارتان تعلق ندارید


مطالعات ما شامل زندگی واقعی نیز می‌شود. مثلا  یک کلاس که ۲۵ نفر دانش آموز دارد، یک جامعه محسوب می‌شود که در آن، دو زیرگروه وجود دارد. در کل، افراد کلاس همکاری زیادی از خود نشان می‌دادند، زیرا  کل کلاس به گروه‌های کوچکی تقسیم می‌شد که با هم ارتباط متقابل داشتند. بر اساس یافته‌های ما، واضح است که برای همکاری، لازم نیست همه‌ی افراد با هم در ارتباط باشند. در موضوع کلاس درس، ارتباطات بین گروه‌ها در حد توازن‌سازی و همکاری بوده است. در همه‌ی نمونه‌ها، ارتباط با گروه‌ها از طریق چند نماینده، واسط یا کانال، اثر چشمگیری بر روی نتایج دارد.

برای اطمینان، ارتباطات محدود تنها راه افزایش همکاری و تشویق جوامع به کار گروهی نیست. مکانیسم‌های زیادی در این موضوع وجود دارد، مثل افزایش انگیزه‌ی همکاری، که پیرامون آمار، شهرت و عمل متقابل است. این احتمال وجود دارد که ترکیب این اتصالات، اثر همکاری را بیشتر نمایان سازد. یافته‌های ما، مفاهیم مهمی را می‌رساند: کلید اصلی برای تشویق و ترویج همکاری، افزایش ارتباطات در سطح مطلوب، بین گروه‌های جدا از هم است که گروه‌های مختلف را به هم می‌دوزد.

ماریا معمارزاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید