انتشار این مقاله


بعضی از محققان سالانه بیش از ۷۰ مقاله منتشر می‌کنند! چرا و چگونه

بعضی از محققان نویسنده‌ی ۷۲ مقاله علمی در طول یک سال هستند، این یعنی تقریباً یک مقاله در هر ۵ روز! در مورد این مشکل، علل، پیامدها و راه‌حل‌های آن نظرات متخصص آمار استنفورد را می‌خوانیم.

بعضی‌ها مثل استیون کینگ دانشگاه هستند! برخی از محققان به طور غیرعادی شبیه انتشاراتی ها هستند؛ مثلاً بعضی از آن‌ها نویسنده‌ی ۷۲ مقاله علمی در طول یک سال هستند، این یعنی تقریباً یک مقاله در هر ۵ روز! جان لوانیدیس (John Ioannidis)، متخصص آمار در دانشگاه استنفورد، این سؤال را مطرح کرده که شاید بعضی از این محققان سیستم را به بازی گرفته‌اند. بنابراین، او و همکارانش سری به دیتابیس ژورنال‌های آکادمیک، اسکاپوس، زده و ۲۶۵ “نویسنده‌ی پربار” را بین سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶ شناسایی کردند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که رتبه این محققان از سال ۲۰۰۱ ۲.۵ برابر شده است.

گروه لوانیدیس توانست با ۸۱ تن از این دانشمندان تماس بگیرند. تعداد کمی از این افراد به دستورالعمل‌های سفت و سختی که برای تعیین نویسندگی مقالات علمی وجود دارد، پایبند مانده بودند. گزارش این تحقیق در Nature منتشر شده است. همچنین لوانیدیس بازتاب‌های این یافته‌ها را با Science در میان گذاشته و راهکارهای احتمالی برای حل این مشکلات را نیز مطرح کرده است.

جان لوانیدیس (John Ioannidis)
جان لوانیدیس (John Ioannidis)

مصاحبه‌ای که در ادامه می‌خوانید از لحاظ طول متن و شفافیت آن ویراستاری شده است.

سؤال: چرا یک محقق باید بخواهد تا جزو نویسندگان این همه مقاله باشد؟

جواب: در برخی موارد، ترس بین منتشر کردن و تلف شدن است، یا تمایل جدی برای برنده شدن سرمایه‌گذاری‌های علمی. ولی در موارد دیگر، انگیزه‌های مالی مستقیم‌تری وجود دارد. برای مثال چین، به محققانش برای انتشار مقاله پول می‌دهد؛ مخصوصاً اگر در ژورنال‌های تأثیرگذاری چاپ شوند، و شاید در نتیجه، میزبان تعداد کثیری از دانشمندان پربار غیرعادی باشد. از مقدار پولی حرف می‌زنیم که می‌تواند چند برابر حقوق یک فرد باشد. مسئله تنها جدال بین مرگ و زندگی آکادمیک نیست؛ انتشار و رشد کردن هم وجود دارد.

سؤال: چه قوانینی برای تعیین نویسندگی مقالات وجود دارد؟

جواب: در بیشتر اصول و قوانین علمی، معیارهای سفت و سختی وجود دارد که برای اشتراک شما در یک تحقیق لازم است. این همکاری در نوشتن مقاله می‌تواند در نوشتن آن، طرح ایده‌ی مطالعه، اجرای آزمایش‌ها، و/یا کمک به تفسیر نتایج باشد. همچنین محقق باید نسخه‌ی نهایی مقاله را ببیند و با آن موافق باشد. آشکار است که با این تعداد مقالات منتشر شده این چنین چیزها امکان پذیر نمی‌باشد.

سؤال: آیا بعضی از دیسیپلین‌ها نویسندگان پربارتری نسبت به بقیه دارند؟

جواب: تقریباً نصف نویسندگانی که ما پیدا کردیم در علوم زنده و پزشکی بودند. چند چیز باید این جا مشخص شود. اول این که به نظر می‌آید اصول این دیسیپلین‌ها اضافه کردن اسم شما را به عنوان نویسنده، حتی وقتی اساساً دخیل نیستید، تشویق کرده یا حداقل از آن چشم‌پوشی می‌کند. دیگری این است که بعضی از زمینه‌ها مثل اپیدمیولوژی مقادیر عظیمی از اطلاعات را جمع می‌کنند و تجزیه و تحلیل هایشان را روی مقالات مختلف پخش می‌نمایند و این کار به بعضی از محققان این اجازه را می‌دهد تا از یک پروژه چندین مقاله بیرون بیاورند.

سؤال: آیا این محققان سیستم را به بازی گرفته‌اند؟

جواب: من فکر نمی‌کنم آن‌ها قصد سوئی داشته باشند. بیشتر استانداردها در این زمینه‌ها شل و ول شده‌اند. برای مثال، وقتی متخصصان قلب، مدیر مراکز بالینی و تحقیقاتی مهم می‌شوند، نویسندگی‌شان در مقالات علمی ۱۰ برابر می‌شود. هر کاری که از طرف مرکزشان ارائه شود، زیرش اسم آن متخصص هم هست. این استاندارد با وجود این که ضرورتاً با معیارهای سفت و سخت هماهنگ نیست، ولی تطبیق یافته است.

سؤال: چرا این که بعضی از نویسندگان تعریف تألیف را گسترش می‌دهند، مسئله‌ی بزرگی است؟

جواب: دو دلیل عمده وجود دارد که ما حق تألیف داریم: اعتبار و مسئولیت. من فکر می‌کنم هر دو در خطر هستند. در مورد اعتبار (credit)، اگر سیستمی داشته باشید که خیلی مبهم، مخصوص به خود و غیر استانداردسازی شده باشد، مثل کشوری است که ۵۰۰ نوع ارز مختلف دارد و هیچ نرخ تبدیلی برای آن‌ها نیست. در مورد مسئولیت‌پذیری (responsibility) نیز، مشکلاتی درباره‌ی تکرارپذیری و کیفیت مطرح می‌شود. در مورد مقالاتی که تعداد زیادی نویسنده دارند، آیا کسی هست که واقعاً مسئولیت تمام کار را به عهده بگیرد؟ آیا همه‌ی آن‌ها واقفند که واقعاً چه اتفاقی رخ داده است؟

سؤال: چگونه این نویسندگان عادت خود را توجیه کردند؟

جواب: آن‌ها به فکر بودند و وجود این مشکل را تصدیق کردند. فشار برای انتشار یا تلف شدن (publish or perish)، یا کسب سرمایه‌ها به ایجاد محیطی کمک می‌کنند که اصول شل گرفته شوند. علاوه بر این، اگر به شما پیشنهاد تألیف داده شود، می‌گویید نه؟ حتی امکان دارد برخی افراد از جواب منفی شما آزرده شوند. پس ما به راه‌حل‌هایی در سطح سیستمیک نیازمندیم، نه در سطح تک تک افراد.

سؤال: سیستم چگونه می‌تواند بهبود یابد؟

جواب: بزرگ‌ترین چیز این است که ما شفافیت بیشتری را خواستار هستیم و باید به عنوان جامعه‌ی علمی به توافقی دست یابیم که تعیین کند چه کسی برای چه کاری اعتبار دریافت می‌کند. ژورنال‌ها روی کاغذ می‌توانند استاندارد تعیین کنند. سیستم‌هایی که مؤلفان را دنبال می‌کنند می‌توانند تقسیم اعتبار را امتحان کنند: اگر شما با نویسنده‌ی بیشتری مقاله را منتشر کنید، کسر کوچکتری از اعتبار آن را دریافت خواهید کرد.

ما همچنین نیاز داریم تا توصیفات همکاری دقیق‌تر شود. این مسخره است که ۵۲۴ نفر نویسنده‌ی یک مقاله باشند. آیا بیشتر این افراد بیشتر از یک ویرگول تأثیر داشته‌اند؟ ما به سیستمی احتیاج داریم که اعتبار را برای دانشمندانی که کار واقعی انجام می‌دهند، بهتر تشخیص داده و در نظر بگیرد.

سؤال: خود شما چطور؟

جواب: من به اوج بهره‌وری دانشمندان این تحقیق نمی‌رسم، ولی خودم را کسی می‌دانم که تحقیقات زیادی منتشر کرده است. فکر می‌کنم اوج کار من در حدود ۵۰ مقاله در سال باشد. این یعنی تقریباً ۳۰ هزار فرد از بین ۲۰ میلیون دانشمندی که حداقل یک مقاله منتشر کرده‌اند، هستند که بیشتر از من منتشر می‌کنند.

علی تقی‌زاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید