در آمریکا، تنها ۲۸ درصد از مدیرعاملان زن هستند. برای کشف دلیل وجود این شکاف، مطالعه منتشر شده در Personnel Psychology، بیش از ۱۰۰ مقاله مربوط به رهبری را که بین سالهای ۱۹۵۷ و ۲۰۱۷ منتشر شده بود، مورد بررسی قرار داد. در این مقالات از گروهی از دانشآموزان یا کارکنان خواسته شده بود رهبر گروه انتخاب کنند یا براساس توانایی رهبری به یکدیگر رای دهند. همچنین در برخی از مقالات اعضای گروه و ویژگیهای شخصیتی مانند صلابت و اعتماد به نفس نیز ارزیابی شده بود. همانطور که انتظار میرفت رهبران زن کمتر از رهبران مرد ظاهر شدند. اما این شکاف بسته به طول مدت تقابلات و دیگر فاکتورها متفاوت بود.
دادهها نشان حاکی از این هستند که مردان بیشتر از زنان احتمال دارد که به عنوان رهبر انتخاب شوند. بخشی از آن به این دلیل است که آنها اعتماد به نفس بیشتری داشته و بیشتر نظرات خود را بیان میکردند. اگرچه زمانیکه گروهها تقابلاتی بیش از ۲۰ دقیقه داشتند زنان و مردان شانس برابری در انتخاب شدن به عنوان رهبر داشتند. طبق نتیجهگیری محققان احتمالاً دلیل آن دلیل آن این بود که هرچه اعضا بهتر با یکدیگر آشنا میشدند توجه به کلیشههای جنسیتی کاهش مییافت.
مطالعه دیگر نشان میدهد رهبران زن و مرد کیفیت عملکردی یکسانی دارند. با در نظر گرفتن شکاف جنسیتی در صدر چارتهای سازمانی، Katie Badura، سرپرست نویسندگان مطالعه، معتقد است این شکاف یک تن از سرمایه انسانی است که سازمانها نادیده میگیرند. او میگوید نباید از زنان خواستهشود برای مقابله با این موقعیت رفتار خود را تغییر دهند، بلکه سازمانها باید کارکنان خود را برای تغییر دیدگاه خود آموزش دهند.
Alice Eagly، روانشناس دانشگاه Northwestern، که ۲۷ سال پیش آنالیز مشابهی را انجام داده بود، بزرگی مقیاس این پروژه را تحسین کرد. Eagly حامی توانمندسازی زنان است اما اندرزی نیز خطاب به مردان دارد: “کمتر سلطهگر باشید. اجازه دهید سایرین نیز فرصت صحبت کردن داشته باشند.”
به طور کلی مردم تواناییهای رهبری را در زنان کمتر از مردان به رسمیت میشناسند. اما مطالعه نشان میدهد زمانیکه تقابلات بین گروهی افزایش پیدا میکند این شکاف جنسیتی کاهش مییابد. محققان همچنین به متغیرهای دیگری از جمله محیط و پیچیدگی اجتماعی کار را نیز بررسی کردند. محیطهای آزمایشگاهی شکاف جنسیتی بزرگتری نسبت به محیطهای تجاری داشتند؛ اما هنگامیکه مدت زمان تقابلات بین کارکنان نیز مورد توجه قرار میگرت، این شکاف در محیطهای تجاری بیشتر به چشم میخورد. این نشان میدهد با وجود اینکه زمان تقابلات مهم است، در محیطهای تجاری ممکن است فاکتورهای دیگری نیز این شکاف نسیتی را دوام دهند. گروههایی که درگیر فعالیتهای اجتماعی پیچیده مانند حل مشکل خلاقانه بودند، شکاف جنسیتی نسبتاً کوچکی را نشان دادند؛ اما درنظر گرفتن فاکتورهای دیگر این ویژگی را کمرنگتر میکرد.