انتشار این مقاله


طرح یک پرسش: آیا دروغگویان از انسانیت کم‌تری برخوردارند؟

شما چه فکر می‌کنید؟

خیلی از ماها فکر می‌کنیم حیوانات به موازین اخلاقی اهمیت نمی‌دهند. حداقلش این است که حتی اگر اهمیت هم بدهند، هرگز نمی‌توانند به اندازۀ انسان تابع اخلاقیات باشند. در حالی که حیوانات اغلب از غریزه‌های خود برای زنده ماندن بهره می‌گیرند، ما انسان ها می‌توانیم با استفاده از منطق، گره‌گشای مشکلات‌مان باشیم. مطالعات نیز نشان داده است که به عقیدۀ بیش‌تر مردم، این ملاحظات اخلاقی و انسانیت است که ما را از بقیۀ حیوانات متمایز می‌سازند.

ما اغلب انسان را موجودی اخلاق‌محور می‌شناسیم. حال آیا این بدین معنی است که هر کسی در زندگی‌اش کار اشتباهی انجام دهد، احساس می‌کند از انسانیت کم‌تری برخوردار است؟


مقاله مرتبط: اثر دروغ بر مغز و سلامتی


این پرسشی است که گروهی از محققین مطالعه‌ای جهت بررسی بیش‌تر آن ترتیب دادند. نتایج این مطالعه در قالب مقاله‌ای به نام “ارتباط بین انسانیت‌زدایی و رفتار غیراخلاقی” منتشر شده است.

پژوهشگران در ابتدا می‌خواستند بدانند که آیا افرادی که کارهای غیراخلاقی انجام می‌دهند، مقدار انسانیت خود را کم‌تر از بقیه توصیف می‌کنند یا خیر. آن‌ها برای پاسخ به این سوال، آزمایشی طراحی نمودند. در این آزمایش، شرکت‌کنندگان به سه گروه اخلاقی، غیراخلاقی و خنثا تقسیم شدند.

از اعضای حاضر در هر یک از گروه‌ها درخواست شد خاطرۀ مربوط به یکی از اعمال خود را به یاد آورده و متن کوتاهی در مورد آن بنویسند. اعضای گروه اخلاقی موظف بودند در مورد یکی از کارهای خوبی که در گذشته انجام داده بودند، متن بنویسند. شرکت‌کنندگان حاضر در گروه غیراخلاقی باید دربارۀ یکی از کارهای ناشایست خود چیزی می‌نوشتند. و در نهایت، افرادی که به عنوان گروه خنثا به مطالعه پیوسته بودند، به توضیح در مورد فعالیت‌های عصرانۀ خود پرداختند.

از شرکت‌کنندگان خواسته شد که تا جایی که می‌توانند به بیان جزئیات بپردازند. به عبارت دیگر، هر یک از شرکت‌کنندگان باید متنی می‌نوشتند که حتی سایر افراد در صورت خواندن آن متن، کاملاً درک می‌کردند که او چرا دست به چنین کاری زده است.

پس از نگارش متون، پژوهشگران از هر یک از شرکت‌کنندگان خواستند به ۱۰ مورد از پرسش‌های موجود در “Mind Attribution Scale” یا “شاخص اسناد ذهن” پاسخ دهند. اسناد یا آباژه (attribution) بر آن است تا تبیین کند که چگونه آدمی تلاش می‌ورزد تا علت‌های رخ دادن رفتارهای آشکار فردی را بر پایه عوامل درونی یا بیرونی برای خود یا دیگران بازشناسد. این پرسش‌نامه دربردارندۀ سوالاتی است نظیر:

  • تا چه حد قادر به قصدورزی در انجام کارهای خود هستید؟
  • تا چه حد قادر به تجربۀ هیجان هستید؟

شرکت‌کنندگانی که در مورد یکی از کارهای ناشایست خود صحبت کرده بودند، نسبت به افراد حاضر در گروه اخلاقی، درجۀ کم‌تری از انسانیت را در نوشته‌هایشان برای خود قائل شده بودند. به بیان دیگر، یادآوری اعمال غیراخلاقی باعث شده بود آن‌ها فکر کنند از انسانیت کم‌تری برخوردارند.


پژوهشگران در ادامۀ کار، نسخۀ دیگری از آزمایش قبلی را طراحی کردند. آن‌ها در این آزمایش مجزا، از شرکت‌کنندگان خواستند متن‌های خود را در مورد صداقت و دروغ‌پردازی بنویسند. علت انجام این کار، محدود ساختن تعداد خاطراتی بود که هر یک از شرکت‌کنندگان می‌توانست به یاد آورد.

داوطلبان باز هم مانند قبل به سه گروه مجزا تقسیم شدند. از گروه اول خواسته شد به موقعیتی اشاره کنند که با گفتن دروغ، اخلاق را زیر پا گذاشته‌اند. گروه دوم به توصیف موقعیتی پرداخت که با صداقت‌ورزی، از چارچوب اخلاق خارج نشده بود. گروه سوم نیز دوباره به شرح و تفصیل فعالیت‌های عصرانۀ خود پرداخت.

آن‌ها سپس دوباره به همان ۱۰ سوال شاخص اسناد ذهن پاسخ دادند.


باز هم مثل آزمایش قبل، افرادی که در مورد دروغ‌پردازی و دغل صحبت کرده بودند، صفات انسانی کم‌تری را برای خود قائل شده بودند. یادآوری رفتار آمیخته با دغل باعث شده بود آن‌ها فکر کنند از انسانیت کم‌تری برخوردارند.


پژوهشگران در دور دوم آزمایش، همان پرسش قبلی را به صورت معکوس مطرح کردند. آیا انسانیت‌زدایی یا از دست دادن صفت انسانی (dehumanization) منجر به بروز رفتارهای غیراخلاقی می‌شود؟ شرکت‌کنندگان در دور اول مطالعه، پس از نوشتن در مورد رفتارهای بدشان، انسانیت کم‌تری برای خود قائل شده بودند.


اگر فرد انسانیت خود را خدشه‌دار بیابد، با احتمال بیش‌تری به انجام رفتارهای غیراخلاقی می‌پردازد.


به منظور درستی‌آزمایی این مدعا، شرکت‌کنندگان برای آخرین بار گروه‌بندی شدند. این بار دو گروه برای پیش‌برد مطالعه انتخاب شده بودند. یکی از گروه‌ها موظف بودند به تشریح موقعیتی بپردازند که در آن احساس کرده بودند از تمام توانایی‌ها و ظرفیت‌های انسانی برخوردار نیستند. تعدادی از نوشته‌ها به مواردی از این دست اشاره کرده بودند:

  • احساس عدم توانایی در کنترل خود
  • عدم توانایی در برنامه‌ریزی و انجام کارها بر اساس قصد قبلی
  • عدم توانایی در به یادآوری رویدادها
  • عدم توانایی در تجربۀ احساس و هیجان
  • عدم توانایی در درک رنج و لذت

گروه دیگر را هم که دیگر می‌دانید در مورد چه چیزی صحبت کرده بودند! همان فعالیت‌های همیشگی.

پژوهشگران در مرحلۀ بعد، به انجام یک بازی پرداختند، که قرار بود در آن به برندۀ بازی جایزۀ اعطا شود. شرکت‌کنندگان باید در جدولی از حروف در هم ریخته، تعدادی از واژگان معنی‌دار را پیدا و مشخص می‌کردند. به آن‌ها گفته شده بود که پاسخ‌هایشان بررسی و تصحیح نخواهد شد؛ فقط کافی است که جدول را – به هر شکل ممکن – تمام کنند تا بتوانند جایزه بگیرند.


مقاله مرتبط: دروغ گفتن به خود باعث می‌شود به دیگران هم دروغ بگویید


اما در این‌جا تله‌ای کار گذاشته شده بود. یکی از واژگان موجود در این جدول، کاملاً بی‌معنی بود. به عبارت دیگر، هیچ‌کس نمی‌توانست جدول را کامل کند، چون خطایی در آن وجود داشت. محققان می‌خواستند مطمئن شوند که آیا کسی تقلب می‌کند یا خیر.


 

مشاهده شد که افرادی که پیش از این به توصیف اعمال غیراخلاقی و انسانیت‌زدایی خود پرداخته بودند، با احتمال بیش‌تری به دروغ اعلام می‌کردند که توانسته‌اند جدول را کامل کنند، با وجود آن که جدول مشکل داشت. به واقع، نیمی از شرکت‌کنندگانی که انسانیت خود را خدشه‌دار یافته بودند، در حل جدول تقلب کردند. این در حالی است که کم‌تر از یک‌سوم شرکت‌کنندگان گروه دیگر دست به تقلب زده بودند.


بنابراین، به نظر می‌رسد که رفتارهای غیراخلاقی باعث می‌شود افراد انسانیت کم‌تری برای خود قائل باشند. و این تفکر خود موجب می‌شود آن‌ها باز هم به انجام کارهای غیراخلاقی ترغیب گردند. یکی از نتایجی که می‌توان از یافته‌های این مطالعه گرفت، این است که آموزش دادن افراد به باور داشتن خصوصیات انسانی خود ممکن است منجر به تقویت رفتارهای اخلاقی در آن‌ها بشود.

پژوهشگران مقاله خود را با این جمله به اتمام رساندند:

ریشه‌کنی انسانیت‌زدایی از طریق تقویت باور به صفات انسانی در افراد، باعث می‌شود آن‌ها دوباره انگیزه لازم برای تبعیت از اصول اخلاقی را به دست آورند.

میلاد شیرولیلو


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید