تا به حال در یک مهمانی شلوغ و پرسروصدا حضور پیدا کردهاید؟ اگر پاسختان مثبت است، حتماً در طول مهمانی متوجه شدهاید که علیرغم سر و صدای بسیار زیاد موسیقی و سایر حاضرین، شما به راحتی قادر به صحبت کردن با دوست خود هستید. بگذارید سادهتر بگویم. شلوغ بودن یک محیط باعث نمیشود ما دیگر قادر به شنیدن صدای دوستانمان نباشیم، و یا نتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. این پدیده «اثر مهمانی شبانه» نام دارد.
اثر مهمانی شبانه چیست؟
فرض کنید به یک مهمانی شبانه (و یا روزانه) دعوت شدهاید. همین که وارد خانهی میزبان میشوید، میبینید که جمع همگی جمع است. در این هنگام، احساس میکنید که با حجم زیادی از اطلاعات دیداری (افراد حاضر در مهمانی) و شنیداری (سر و صدا) مواجه شدهاید. در میان همهمهی بیامان حاضرین، متوجه میشوید که دوستتان در گوشهای از اتاق برای خود نشسته است. شما هم خیلی شیک پیش او میروید، و دو نفری شروع میکنید به صحبت کردن.
این مهمانی روی ما اثر ندارد!
چند دقیقه میشود که مشغول خوشوبش کردن هستید؟ آیا متوجه شدهاید که همهمهی بقیهی مهمانان دیگر شما را اذیت نمیکند؟ چیزی از سر و صدای محیط کم نشده، ولی شما به راحتی صحبتهای دوستتان را شنیده و به او پاسخ میدهید.
مقالهی مرتبط: میسفونیا یا حساسیت به صدا چیست؟
تا به حال به این فکر کردهاید که مغز چگونه صداهای مزاحم را برایتان حذف میکند؟ با وجود این حجم از هیاهو در اتاق، ما چگونه قادر به شنیدن صداهایی هستیم که دوست داریم آنها را بشنویم؟
اثر مهمانی شبانه پدیدهای است که ما را قادر میسازد صداهای انتخابی را از بقیهی اصوات مزاحم تفکیک کنیم. از آنجایی که مهمانیها محیطهایی بسیار شلوغ هستند، و معمولاً در ساعات پایانی روز برگزار میشوند، پدیدهی فوق به این نام خوانده شده است.
اثر مهمانی شبانه چه علتی دارد؟
حال که با تعریف عمومی این اثر آشنا شدیم، بهتر است آن را از نمایی نزدیکتر بررسی کنیم.
اثر مهمانی شبانه برخلاف نام خود، تنها محدود به مهمانیها نیست، و در هر محیط شلوغ دیگری بروز مییابد. برای مثال، ورزشگاه، کلاس درس و رستوران جزو این دسته از محیطها به حساب میآیند. ما در چنین محیطهایی با شمار زیادی از افراد مواجه میشویم که با خیلی از آنها آشنایی نداریم، و ترجیح میدهیم که تنها با دوست یا همراهمان صحبت کنیم.
این که چرا ما همچنان قادر به شنیدن صدای مورد نظر خود هستیم، پدیدهای است که به «شنوایی انتخابی» ارتباط پیدا میکند. این توانایی شنیداری را میتوان به تعدادی از عوامل مؤثر، مانند ویژگیهای خود دستگاه شنوایی، دستگاه تولید صوت در انسان، خصوصیات زبانشناسی و سازوکار پردازش دادههای شنیداری نسبت داد.
شنوایی انتخابی در نگاه اول بسیار ساده به نظر میرسد، چرا که ما بدون فکر کردن میتوانیم این کار را انجام دهیم. اما «توجه شنیداری متمرکز» یک توانایی کاملاً خارقالعاده است.
در ادامه، با مطالعات صورت گرفته بر روی اثر مهمانی شبانه؛ و مکانیسم پردازش انتخابی صوت توسط مغز آشنا خواهیم شد.
آزمون شنود دو گوشی
در اوایل دههی ۱۹۵۰، مسئولین برج مراقبت با مشکلی در درک پیامهای ارسالی از طرف خلبانها مواجه شدند. به دلیل تعداد زیاد پیامها و همچنین تداخل تعدادی از آنها با یکدیگر، برج مراقبت قادر به تفسیر درست محتوای پیامهای دریافت شده نبود.
یکی از نخستین مطالعات بر روی «شنوایی انتخابی» توسط دانشمندی به نام «کولین چری» در سال ۱۹۵۳ انجام گردید. چری به عنوان یک مهندس، در نظر داشت دستگاهی طراحی کند که قادر به حذف صداهای مزاحم و تقویت یک سیگنال (صدا) خاص باشد.
او برای دستیابی به طرح اولیهی دستگاه خود، مطالعهای با هدف بررسی «شنود دو گوشی» ترتیب داد. این اصطلاح به معنای «شنیدن با هر دو گوش» است. چری در مطالعهی خود از تعدادی شرکتکننده درخواست کرد تا در چندین مرحله به مجموعهای از پیامهای صوتی گوش کنند، که به صورت دوتایی پخش میشدند. به بیان دیگر، او در هر مرحله از مطالعه، دو پیام صوتی را به صورت همزمان برای داوطلبین پخش میکرد. این آزمایش در شرایط متفاوتی به اجرا درآمد.
چری در پایان مطالعه دریافت که شرکتکنندگان به راحتی قادر بودند بر روی یکی از پیامها تمرکز کرده، و دیگری را نادیده بگیرند. او نام این پدیده را «مسئله مهمانی شبانه» گذاشت. کولین چری در این تحقیق از روشی به نام «سایهزنی» برای بررسی عملکرد داوطلبین استفاده کرد. به این ترتیب که او از شرکتکنندگان میخواست جملات پیامی را که روی آن تمرکز کرده بودند، عیناً تکرار کنند.
اثر مهمانی شبانه در آزمایش کولین چری
چری در اولین مرحله از مطالعهی خود، دو پیام صوتی متفاوت با صدای یکسان برای داوطلبین پخش کرد. شرکتکنندگان از هدفون برای گوش دادن به پیامها استفاده میکردند. مرحلهی اول به گونهای طراحی شده بود که هر دو پیام به صورت همزمان از هر دو گوشی هدفون پخش شوند. داوطلبان موظف بودند جملات یکی از این دو پیام (یا هر دو) را با صدای بلند تکرار کنند.
شرکتکنندگان برای این که بتوانند صدای دو پیام را از یکدیگر تفکیک کنند، امکان این را داشتند که بارها و بارها به هر دو پیام (با همان قالب قبلی) گوش کنند.
چری در پایان بخش اول، متوجه شد که تفکیک دو پیام با صدای مشابه (گویندهی یکسان) به صورت همزمان برای بسیاری از شرکتکنندگان کاری دشوار به حساب میآید. به همین دلیل، او تصمیم گرفت یک بخش دوم هم برای مطالعهی خود طراحی کند.
طرح بخش دوم به این صورت بود که ابتدا یک پیام به تنهایی از طریق یکی از گوشیهای هدفون به سمع داوطلبین میرسید. این همان پیامی بود که شرکتکنندگان میبایست آن را تکرار میکردند. در حین این فعالیت، پیام دوم به صورت جداگانه از گوشی مقابل برای هر داوطلب پخش میشد.
یافتههای مهم در مورد اثر مهمانی شبانه
مشاهدات حاکی از آن بود که اکثر شرکتکنندگان اصلاً متوجه پخش شدن پیام دوم نمیشوند. این حالت حتا هنگام پخش شدن پیام به زبان خارجی نیز گزارش گردید. یعنی حتا تغییر زبان پیام نیز در حدی قدرتمند نبود که توجه داوطلبین را به خود جلب کند، چرا که آنها از قبل مشغول گوش دادن به پیام اول، و تکرار جملات آن بودند.
یافتهی مهم چری در بخش دوم مطالعه این بود که «تغییرات اساسی در ویژگیهای پیام دوم» باعث جلب توجه شرکتکنندگان میشود. برای مثال، تغییر صدای گوینده از مرد به زن (و برعکس) باعث میشد داوطلبان بتوانند پیام دوم را تشخیص دهند. اما خارج از آن، بخش اعظم جمعیت مورد مطالعه در حالت عادی قادر به تشخیص پیام دوم نبودند.
به همین دلیل است که ما میتوانیم در یک مهمانی شبانه (یا هر موقعیت شلوغ دیگری) تنها روی صدای یک نفر تمرکز کنیم، و صدای بقیهی حاضرین را به عنوان «پیام شنیداری نادیده گرفته شده» از فراخنای توجه خود کنار بگذاریم. این قبیل از پیامها نیازی به پردازش شدن ندارند، چرا که محتوای آن برای ما مهم نیست. این همان اثر مهمانی شبانه است.
دونالد برودبنت و مدل غربالی او از «توجه انتخابی»
مطالعات اولیهی چری در سال ۱۹۵۳ راه را برای پژوهش در مورد شنوایی انتخابی هموار ساخت. «دونالد برودبنت» یک روانشناس بریتانیایی بود که برای نخستین بار در سال ۱۹۵۸ توانست نظریهی جامعی در مورد توجه شنیداری ارائه کند. نظریهی وی «مدل غربالی» نام داشت.
با توجه به این مسئله که هر کسی قادر به انتخاب بخشی از اطلاعات شنیداری و نادیده گرفتن بقیهی اطلاعات است؛ برودبنت نتیجه گرفت که مغز باید از نوعی مکانیسم غربالی برخوردار باشد، که در مواقع لازم بتواند «اطلاعات نادیده گرفته شده» را از دامنهی توجه حذف بکند. نظریه یا مدل وی از سه بند اصلی تشکیل شده است:
- در پی مخابرهی هر نوع اطلاعات حسی به مغز، این اطلاعات در داخل «حافظه میانیگر» ذخیره میشوند. حافظهی میانیگر نوعی از حافظه است که آن را به عنوان «حافظه حسی» میشناسیم.
- به منظور پردازش اطلاعات اضافی، مکانیسم غربالی مغز وارد عمل شده و از ذخیرهسازی بیمورد اطلاعات نامطلوب جلوگیری میکند. این اطلاعات به مدت بسیار محدودی در داخل حافظه حسی باقی مانده، و سپس از بین میروند. اطلاعات مطلوب در داخل این حافظه به مدت طولانیتری ذخیره میشوند.
- این توجه انتخابی در ادامه از چارچوب حافظه حسی (بسیار کوتاهمدت) به «حافظه کوتاهمدت» و یا «حافظه فعال» انتقال پیدا کرده، و در نهایت از طریق همین مسیر به «حافظه بلندمدت» مرتبط میگردد.
پیشنهاد نویسنده: روایت مغز: مکانیسم مولکولی حافظه
آنه ترایسمن و «مدل تضعیف» وی از توجه انتخابی
بعدها یک روانشناس بریتانیایی دیگر به نام «آنه ترایسمن» مدلی ارائه نمود، که نحوهی مهارسازی اطلاعات نامطلوب را به شکل بهتری توجیه میکرد. او با بخش اول از نظریه برودبنت که تفکیک اطلاعات مطلوب از نامطلوب را به نوعی مکانیسم غربالی در مغز نسبت میداد، موافق بود. با این حال، ترایسمن معتقد بود که اطلاعات نامطلوب به کلی بلوکه یا مهار نمیگردد، بلکه دچار «تضعیف» میشود.
مطابق با این مدل، اگر مجموعهای از کلمات برای یک فرد پخش شود، و نام این شخص نیز در میان کلمات باشد؛ او به نام خود توجه نشان داده، و بقیهی کلمات را وارد جریان اطلاعات نامطلوب میسازد. بقیهی کلمات به طور کلی توسط مغز مهار نمیشوند، بلکه به آرامی دچار تضعیف شده و فاصلهی بیشتری از آستانهی توجه پیدا میکنند.
کلام آخر
توجه انتخابی مفهومی جهانشمول بوده، و حتا در شیرخواران نیز مشاهده میشود. میدانیم که شیرخواران صدای مادر خود را به صدای سایر اشخاص حاضر در محیط ترجیح میدهند.
مکانیسم دخیل در این پدیدهی شگفتانگیز به شدت مورد توجه شرکتهای تولیدکنندهی قطعات الکترونیکی قرار گرفته است. این ساز و کار را میتوان در ساخت قطعات بسیار پیشرفته با رابط کاربری صوتی به کار برد.
علیرغم این که اثر مهمانی شبانه پدیدهای بسیار ساده برای ما به شمار میرود، شبیهسازی همین اثر ساده بر روی رایانه با سختی زیادی همراه بوده، و همچنان تا حد مطلوب به نتیجه نرسیده است. شاید در آینده بتوانیم در کنار دوستان کرمویمان (!) با الکسا، کورتانا و دستیار گوگل مکالمهی جذابتری را تجربه کنیم.