زندگی به عنوان یک مگس سرکه به نظر خیلی ساده میآید: از تخم بیرون بیا، رشد کن، کمی میوه بخور، جفت پیدا کن، هزاران فرزند بیاور و بمیر! و همه اینها در یک ماه یا کمی بیشتر از یک ماه اتفاق میافتد! ولی بخش جفتیابی میتواند نسبتا پیچیده شود!
فرآیند جفتیابی اغلب بر پایه فرومونهاست؛ مواد شیمیایی که بدن آزاد میکند و دیگران حسشان میکنند. چه یک مگس سرکه باشید و چه یک انسان، فرومون ها بر اینکه چقدر در نظردیگران جذاب به نظر بیایید و در جفتیابی موفق عمل کنید، تاثیرگذارند.
حالا برای اولین بار دانشمندان نشان دادهاند که فرومونهای یک مگسسرکه ماده میتواند به نرها این پیغام را بدهد که بدنش برای تولید تخمک چقدر انرژی صرف کرده و چه میزان از انرژیاش را برای بقای خود ذخیره کردهاست. و این سیگنالی است که جانور ماده نمیتواند برای جذاب نشان دادن خود آن را تغییر دهد. هر چقدر جانور ماده انرژی بیشتری برای تخمکها صرف کند فرومونهای بدنش برای نرها جذابتر خواهند بود و احتمال جفتیابیاش بیشتر است.
این یافتهها شاید به ما کمک کند تا درباره رفتارهای جفتیابی سایرگونهها منجمله انسانها اطلاعات بیشتری بدست آوریم.
نقش کلیدی سیگنال های انسولینی
اگرچه ترکیبات فرومونی هنوز یک راز به شمار میآیند اما دانشمندان نشان دادهاند که فرومونها، جذابیت و دورنمای موفقیت در جفتیابی ماده ها، با نشانگرهای انسولینی بدنشان بسیار مرتبطاند.
به عبارت دیگر، وقتی یک مگسسرکه نر فرومونهای جذابی از یک مگس ماده استشمام میکند، در واقع سیگنالی حس میکند که میگوید تخمدانهای مگس ماده تخمکهای کافی برای لقاح تولید کرده است. و این سیگنال مگس ماده را برای جفت یابی جذابتر میکند. محققان پیشتر نشان داده بودند که مگسهای سرکهی نر توانایی شناسایی این سیگنالها را دارند و قادرند بین جفتهای احتمالی براین اساس تمایز قائل شوند و هر چه توانایی تشخیص این سیگنالها در نری بیشتر باشد احتمال موفقیت تولید مثلیاش افزایش مییابد.
از حشرات تا انسان
محققان بر روی مگسهای سرکه مطالعه میکنند؛ زیرا تغییر DNA یا سیگنالهای ارتباطی آنها و دنبالکردن تغییرات رخ داده در الگوی جفتیابیشان راحتتر است.
محققان میگویند:
چون پیامرسان انسولین در اغلب گونههای جانوری یکسان است، یافتههای جدید می تواند درمورد درک رفتارهای جفتیابی و تولید مثلی در ارگانیسمهای متفاوت به کار رود.
حذف اثر فرومونها
پلچر و همکارانش امسال مقالهای منتشر کردند. آنها بررسی کردند که اگر مگسهای سرکه نر به گونهای تغییر داده شوند که دیگر قادر به شناسایی فرومونهای آزاد شده از طرف مگس های ماده نباشند، یا ماده های اطرافشان فرومون ترشح نکنند چه اتفاقی میافتد.
این نرها بیشتر عمر کردند و بهتر از آنهایی که میتوانستند فرومونها را حس کنند یا دستهای که به همراه مادههای ترشحکنندۀ فرومون پرورش یافته بودند برای خود چربی ذخیره کردند.
این توانایی حس کردن فرومونها بود که برای مگسها بیشترین هزینه را داشت، نه خود جفت یابی. ولی اگر آنها با موفقیت جفت یابی میکردند انرژی هزینه شده با اصلاح سیستمهایی که فرومونها به آنها آسیب زده بودند جبران میشد و بیشتر از افرادی که جفتگیری نکرده بودند عمر میکردند.