انتشار این مقاله


سوءتغذیه و روش‌های تشخیص آن

سوءتغذیه فقط به معنای تصور فردی لاغر و ضعیف نیست. چاقی نیز بخش عمده‌ای از سوءتغذیه می‌باشد.

اگر مصرف غذا به‌حدی پائین بیاید که نیازهای کالریکی بدن تأمین نشود سوءتغذیه‌ی پروتئین-انرژی (PEM) یا پروتئین-کالری (PCM) خواهیم داشت که موجب توقف یا کندی رشد می‌شود. بر این اساس ۳ نوع سوءتغذیه‌ی کلاسیک داریم:

کواشیورکور

اصطلاحی گرفته شده از کشورهای آفریقایی است به معنای بیماری بخاطر از شیر گرفتن. چون زنان در این کشورها هر ساله باردار می‌شدند کودکان را زودتر از شیر می‌گرفتند و به همین دلیل بیشتر بین ۱ تا ۲ سالگی دیده می‌شد.

  • در این بیماری بیشتر بحث روی پروتئین‌ها و آنتی‌اکسیدان‌هاست.
  • وزن پائین می‌آید، ضعف عضلانی دیده می‌شود ولی به‌اندازه‌ی ماراسموس تحلیل عضلانی وجود ندارد.
  • به علت وجود ادم صورت گرد دیده می‌شود.
  • بی‌احساس و تحریک‌ناپذیرند؛ مثل کسی که افسردگی عمیق دارد.
  • اگر به این بیماران غذا داده شود نمی‌خورند.
  • پوست معمولاً رنگ‌پریده است و موها به راحتی کنده می‌شوند.
  • کبد هم بخاطر تجمع چربی بزرگ‌تر می‌شود.

ماراسموس

بدن آنقدر لاغر می‌شود که پوست روی اندام‌ها افتاده و به شکل چوب خشک دیده می‌شود. دریافت بسیار کم انرژی به‌دلیل خشکسالی و نبود غذا و عفونت‌های مکرّر از دلایل آن می‌باشد. امروزه در کودکانی که به‌دلیل عفونت‌های مکرّر دریافت غذای پائینی دارند دیده می‌شود. در ماراسموس آلبومین خون به حدی پائین نمی‌آید که ادم ایجاد شود. همچنین سدیم نیز افزایش می‌یابد.

  • مشخصه‌ی اصلی آن وزن بسیار پائین است.
  • تحلیل عضلات و افتادگی پوست به‌دلیل تحلیل چربی زیر پوستِ افراد مسن دیده می‌شود.
  • دور باز در این کودکان تا زیر ۱۰ سانتی‌متر پائین می‌آید.
  • بی‌قرار و مضطرب اند، زیاد گریه می‌کنند و اگر غذا پیدا کنند با ولع می‌خورند.
  • روده‌ها شکم را جلو می‌زنند؛ چون عضلات ضعیف شده‌اند.
  • آب بدن زیاد می‌شود، سدیم در خون افزایش پیدا کرده و پتاسیم پائین می‌آید.
  • متابولیسم شدیداً کاهش یافته و دمای بدن معمولاً پائین می‌باشد.
  • BMR، مصرف اکسیژن، شکل‌های فعال هورمون‌های تیروئیدی، تقسیم سلولی سنتز پروتئین و پاسخ به انسولین کاهش می‌یابد ولی میزان هورمون رشد افزایش خواهد یافت.

ماراسمیک کواشیورکور

در این مورد علائم ماراسموس به همراه ادم دیده می‌شود. توقف رشد و تحلیل عضلانی در آن مانند ماراسموس و ادم، کنده شدن موها، عفونت و ضعف سیستم ایمنی مثل کواشیورکور وجود دارد.

این افراد باید در بیمارستان بستری شوند و معمولاً هایپوگلیسمی دارند که باید سریعاً درمان شود. بخاطر هیپوترمی باید در جای گرمی قرار بگیرند. دهیدراتاسیون باید با آب و الکترولیت درمان شود ولی غذاها نباید سدیم زیادی داشته باشند. در مراحل بعدی اصلاح ریزمغذی‌ها را داریم. باید وجود عفونت را نیز در نظر داشت.

اهداف درمانی تعریف شده توسط سازمان بهداشت جهانی برای این بیماران به این صورت است که معمولاً اول باید درمان پزشکی صورت بگیرد و سپس به آن‌ها غذا داده می‌شود. معمولاً از لحاظ عاطفی مشکل دارند و خانواده باید تحت آموزش قرار بگیرند.

رژیم غذایی F75: اگر یک‌باره غذا داده شود ممکن است به‌دلیل اختلالات آب و الکترولیت و آریتمی، فرد جان خود را از دست دهد (refeeding syndrome). بنابراین باید ۷۵% نیازها تأمین شود. از شیر گاو به‌علاوه‌ی آرد و غلات به‌همراه مخلوطی از ویتامین و املاح ۱۰۰۰ سی‌سی. هر یک یا دو ساعت به‌ازای هر کیلوگرم وزن کودک باید ۱۲۰ میلی‌لیتر داده می‌شود تا ۷۵% نیاز تأمین شود. پس از عبور از این مرحله رژیم غذایی F100 تجویز می‌شود. حمایت خانوادگی نیز باید وجود داشته باشد تا تشویق شده و غذا بخورند.

به دلیل به‌ هم خوردن اسمولاریته‌ی بدن نمی‌تواند از سالین نرمال استفاده کرد. به‌همین دلیل باید از  نیم نرمال استفاده نمود. همچنین سرم رینگر لاکتات نیز در این مورد کاربرد دارد.

تشخیص سوءتغذیه

علائم بالینی

این علائم مثل وزن در دسترس بوده و استفاده از آن‌ها راحت است و حساسیت کافی را در مورد تغذیه ندارند؛ مثلاً اگر این اتفاق در دوران رشد بیافتد قابل تشخیص است ولی اگر در بزرگسالی مثلاً آهن به‌اندازه‌ی کافی دریافت نشود سال‌ها بعد تشخیص داده می‌شود؛ اول باید فررتین خون کاهش یابد، روی RBCها اثر کند و هموگلوبین کاهش یاید تا کم‌خونی ظاهر شود.

یا به طور مثال اگر ویتامین C کاهش یابد، مثل بیماری اسکوروی که در سفرهای دریایی غذای تازه دریافت نمی‌شد، به‌دلیل ذخیره‌ی این ویتامین در گلبول‌های سفید تا دو سه ماه معلوم نمی‌شود.

شاخص‌های آزمایشگاهی

به دلایل نامبرده و ذخیره‌ی مواد باید ذخایر تمام شوند تا بتوان به چیزی پی برد؛ بنابراین شاخص‌های آزمایشگاهی هم کاربرد چندانی ندارند. آزمایش‌ها مشکل اند و هزینه‌ی بالایی هم دارند.

فراسنج‌های تن‌سنجی

به سه متغیر نیاز داریم؛ سن، قد و وزن که با استفاده از این متغیرها می‌توانیم شاخص‌های زیر را ارزیابی کنیم:

  • وزن برای سن
  • قد برای سن
  • وزن برای قد

اولین بار شخصی به نام Gomez در کلمبیا مشاهده کرد که با کاهش این درصدها آمار مرگ و میر کودکان و اقامت آن‌ها در بیمارستان افزایش می‌یابد. در این شاخص وزن در صورت قرار می‌گیرد و وزن صدک پنجاه در مخرج. نمودارهای رشد از صدک ۳ تا ۹۷ یا ۵ تا ۹۵ هستند که در هر صورت صدک ۵۰ در میانه قرار می‌گیرد که وزن ایدئال است و در بزرگسالان چون رشد وجود ندارد نسبت به قد عددی ثابت می‌باشد. اگر این عدد بالای ۱۰۰ باشد بیش‌وزنی و اگر زیر ۱۰۰ باید کم‌وزنی وجود دارد.

۹۰-۱۱۰ نرمال
۷۵-۹۰ سوءتغذیه‌ی خفیف
۶۰-۷۵ سوءتغذیه‌ی متوسط
کمتر از ۶۰ سوءتغذیه‌ی شدید یا ماراسموس که اگر با ادم باشد کواشیورکور می‌باشد.

روش Waterlow: با تقسیم قد فرد بر قد صدک پنجاه بدست می‌آید.

بالای ۹۰ نرمال
۸۰-۸۹ سوءتغذیه‌ی خفیف
۷۰-۷۹ سوءتغذیه‌ی متوسط
زیر ۷۰ سوءتغذیه‌ی شدید

نمودارهای مورد استفاده در جهان مربوط به CDC، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های ایالات متحده می‎باشد. لازم به ذکر است که رشد سریع نیز مقبول نیست؛ مثلاً با افزایش رشد دختران ژاپنی آمار سرطان پستان نیز بین آن‌ها افزایش یافت.

انواع سوءتغذیه‌ها بر اساس نمودارهای رشد

لاغری و تحلیل رفتن (wasting)

  • نسبت وزن به قد پائین است.
  • سوءتغذیه حاد و فعلی
  • کاهش وزن و عدم وزن‌گیری
  • عدم دریافت کالری کافی
طبیعی (normal)

سن/قد ۹۰%

 

لاغری و کوتاهی قد (stunting+wasting)

سوءتغذیه در زمان بررسی و گذشته

کوتاهی قد (stunting)

اگر نسبت وزن به قد نرمال باشد سوءتغذیه مزمن می‌باشد.

در مورد stunting مواد ضروری به طور مزمن دریافت نمی‌شود و قد کوتاه می‌ماند ولی چون دریافت کالری خوب است وزن به قد نرمال می‌ماند. جامعه‌ای که شیوع stunting در آن بالا باشد نشان از عقب‌ماندگی دارد.

شاخص دیگر دور بازو، اندازه‌ی وسط بین زوائد آکروموین و اوله‌کرانون می‌باشد. در کودکان مخصوصاً تا ۵ سالگی باید بالای ۱۴ سانتی‌متر باشد. ۱۲.۵-۱۴ بینابینی و کمتر از ۱۲.۵ سوءتغذیه‌ی شدید می‌باشد.

BMI (شاخص توده‌ی بدنی)

  در بزرگسالان بعد از ۲۰ سالگی باید عدد ثابتی باشد.

بالای ۴۰ چاقی III یا مرض‌گونه
۳۵-۴۰ چاقی II
۳۰-۳۴.۵ چاقی I
۲۵-۲۹.۹ Over weight
۱۸.۵-۲۴.۹ نرمال
۱۷-۱۸.۴ PEM
۱۶۱۶.۹ moderate underweight
کمتر از ۱۶ Severe underweight

در کودکان BMI نسبت به سن تغییر می‌کند. اگر این شاخص بین صدک‌های ۸۵-۹۵ باشد در معرض خطر چاقی قرار می‌گیرند. سالمندان با BMI زیر ۲۰ یا ۲۲ در خطر under nutrition قرار می‌گیرند.

درشت یا نازک استخوانی

این شاخص با تقسیم قد بر دور مچ بدست می‌آید. این عدد هر چه کوچک‌تر باشد فرد درشت‌استخوان‌تر است.

Male نازک استخوان >9.6-10.4> درشت استخوان
Female نازک استخوان >9.9-10.9> درشت استخوان

BMI به ما نمی‌گوید که اضافه وزن افراد به خاطر عضله یا استخوان است؛ به همین خاطر آن‌هایی که نازک استخوان اند باید ۱۰% زیر نرمال باشند.

وزن بدن

  • Actual Body weight: وزن روی ترازو
  • Usual Body weight: میانگین وزن فرد در طول زمان
  • Ideal Body weight:

۱۰۶ Ib (47.7) + (6 × in) برای مردان پس از کسر ۱۵۰ سانتی‌متر از قد

۱۰۰ Ib (45.5) + (5 × in) برای زنان پس از کسر ۱۵۰ سانتی‌متر از قد

در نهایت اگر فرد درشت استخوان بود ۱۰% از آن کم می‌کنیم و اگر نازک استخوان بود ۱۰% نرمال به آن اضافه می‌کنیم.

علی تقی‌زاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید