سندروم مونشهاوزن یک بیماری روانی و خودساخته است که در آن فرد طوری رفتار میکند که به بقیه نشان دهد بیمار است درحالی که در واقعیت کاملا سالم میباشد!
این سندروم به علت اینکه مشکلات احساسی وجود دارد،نوعی بیماری روانی محسوب میشود.علائم مشترک این بیماران مربوط میشود به مشکلات فیزیکی مانند: درد در ناحیهی قفسهی سینه، درد معده و تب.
علائم سندروم مونشهاوزن
این افراد اغلب دربارهی وضعیت خود دروغ گفته و برای اثبات آن به خود صدمه زده و یا جواب آزمایشها را دستکاری میکنند.
- تاریخچهی پزشکی درهم وناپایدار دارند
- علائم ناواضح و غیرقابل کنترل که موجب تغییر روند درمان میشود.
- بازگشت قابل پیشبینی فرد به حالت اول در پی مراحل بهبودی
- آگاهی کامل از انواع بیماریها و مراحل درمان آنها
- وجود آثار زخمهای جراحی
- به وجود آمدن علائم جدید در پی منفی شدن آزمایش فرد
- علائم فقط هنگامی وجود دارند که فرد مورد بررسی قرار گرفته است.
- فرد مشتاق انجام آزمایشها و جراحیخای متعدد است.
- در تاریخچهی پزشکی فرد مشاهده میشود که او به بیمارستانهای بسیاری مراجعه کرده وپزشکان متعددی او را تحت درمان قرار دادهاند.
- بیمیل بودن فرد نسبت به ملاقات پزشک و خانوادهی بیمار یا پزشک قبلی او
- مشکلات هویتی پیدا میکند
علت اصلی به وجود آمدن این سندروم هنوز مشخص نیست ولی فرضیههایی وجود دارد که میگویند ممکن است فرد در دوران کودکی یا مورد آزار و اذیت قرار گرفته و یا دچار بیماریهایی شده که نیاز بوده که در بیمارستان بستری شود. این بیماری رایج نبوده و در مردان بیشتر از زنان اتفاق میافتد و اگر در سنهای پایین رخ دهد بیشتر نوجوانان را شامل میشود
چگونگی تشخیص این سندروم
تشخیص دادن این بیماری بسیار مشکل است زیراکه فرد بیمار با پزشک خود روراست نیست. بهتر است ابتدا پزشک علائمی که بیمار ادعا میکند را بررسی کرده و اگر بیماری موردنظر مشاهده نشد در اینصورت او را به روانپزشک ارجاع دهد. روانپزشکان دارای تستهای مختلفی برای ارزیابی بیماران خود هستند که میتوانند با انجام آنها پی به ابتلای فرد به سندروم مونچیسن ببرند.
چگونگی درمان بیماری
این افراد به دنبال درمان بیماریهایی هستند که واقعی نبوده اما برای درمان بیماری اصلی خود یعنی سندروم مونشهاوزن حاضر نیستند که درمان بشوند بنابراین درمان این بیماران سخت است. برای متقاعد کردن این افراد باید از کسانی که موردعلاقهی او هستند کمک گرفت و به تشویق کردن آنها تا نهایی شدن روند درمان ادامه داد.
بعد از پذیرش روند درمان توسط بیمار،هدف بعدی تربیت رفتار او و کاهش دادن میزان مصرف داروهای مختلف توسط بیمار است، در این صورت مراحل درمان میتوانند موثر واقع شوند. هدف دیگر این است که فرد برای انجام ندادن جراحیهای غیر ضروری و خطرناک متقاعد شود.
اولین مرحلهی درمان این بیماری رواندرمانی یا گفتاردرمانی است. در این مرحله سعی در اصلاح رفتار و طرز فکر فرد است.این مرحله میتواند یا به صورت فردی و یا به صورت خانوادگی باشد که در آن خانوادهها آموزش میبینند که با فرد بیمار چگونه رفتار کنند.
هیچ دارویی برای درمان این بیماری وجود ندارد اگر چنانچه دارویی مصرف شود ممکن است مربوط به بیماریهای همزمان دیگر مانند داشتن استرس یا افسردگی باشد. مصرف دارو دربارهی این افراد باید کاملا کنترل شده باشد و زیرا که ممکن است فرد بیمار در راه نادرست از آن استفاده کند.
پیشبینی آیندهی افراد مبتلا به این بیماری
این افراد برای متقاعد کردن اطرافیان، به خود آسیبهای جدی وارد میکنند که این خود ممکن است موجب مرگ فرد شود. همچنین این افراد به علت این که بدن آنها کاملا سالم بوده اما طبق اظهارات خود به پزشک مراجعه نموده و مورد درمان قرار میگیرند بنابراین بدن آنها ممکن است با داروهای وارده واکنش دهد که این نوعی خودکشی محسوب میشود و در آخر باید گفت که این بیماری قابل پیشگیری نیست.
(این بیماری ممکن است دیگر افراد را نیز علاوه بر خود فرد شامل کند مثلا فرد اظهار دارد که کودک خود بیمار است و مخفیانه به کودک سدیم تزریق کند تا نتایج آزمایشات مثبت شود که این هم خطرناک بوده و میتواند منجر به مرگ کودک شود.)