بر اساس مطالعات اخیر پژوهشگران مغز انسان میان صحبت کردن با خود و دیگران تفاوتی قائل نیست. این یافتهها کمک بسیاری به درک عارضههایی مانند اسکیزوفرنی خواهد کرد.
به عبارتی دیگر، در صورتی که مکالمهای درونی با خودتان دارید، با توجه به فعال شدن بخشهای یکسان از مغز، این مکالمه تفاوتی با گفتگو با فردی دیگر ندارد.
بر اساس نتایج اسکن مغزی (EEG) از ۴۲ فرد مورد آزمایش، محققین به بررسی سیگنالهای محرک حرکت تولید شده در مغز پرداختند. این سیگنالها که تحت عنوان کپی وابران شناخته میشوند، دستورالعملهایی هستند که از سوی مغز به دهان، لبها و تارهای صوتی ارسال میگردند.
با داشتن این کپی، مغز از چیزی که قصد گفتن آنرا داریم آگاهی مییابد. همچنین به وسیلهی این اطلاعات میتوانیم صداهای دیگر را تشخیص دهیم. همین مکانیسم زمانی که فرد قصد قلقلک دادن خود را دارد قابل مشاهده است. شما هیچوقت قادر به قلقلک دادن خود نیستید؛ زیرا این حرکت از پیش مورد انتظار مغزتان است.
کپی وابران اثرات صدای خود را در ذهنمان کاهش میدهد؛ لذا میتوانیم با صداهای ناخواستهی دیگر تعامل بهتری داشته باشیم. نتایج این پژوهش نشان داده که این کاهش حتی زمانی که مکالمهی خارجی صورت نمیگیرد نیز قابل مشاهده است.
توماس ویتفرد، محقق ارشد از دانشگاه نیوسوث میگوید:
کپی وابران با کاهش پاسخ مغز نسبت به صداهایی که خود فرد تولید میکند، منابع مغزی کمتری را به این صداها اختصاص میدهد. زیرا این صداها قابل پیشبینی هستند.
در صورتی که تمایل دارید تا این پدیده را مورد بررسی قرار دهید؛ صدای خود را ضبط کرده و گوش کنید. خواهید دید که مغز شما پاسخ قویتری به این صدا خواهد داد. صدای ضبط شده در ذهن افراد حجم بالاتری در مقایسه با صحبت کردن خواهد داشت. پژوهش صورت گرفته نشان از همین پدیده داشته است. گروه تحقیقاتی از داوطلبان میخواستند تا به صداهای ضبط شده گوش داده و چیز دیگری را تصور کرده یا همان کلمات را در ذهن خود متصور شوند.
آشنایی با نحوهی عملکرد مکانیسم کپی وابران کمک فراوانی به درک و درمان بیماریهای ذهنی از جمله اسکیزوفرنی، که در آن بیماران صداهایی را در ذهن خود تصور میکنند، خواهد کرد. در واقع پژوهشگران بر عدم توانایی خاموشسازی گفتگوهای درونی توسط این بیماران اظهار دارند. با این حال اگر زمان زیادی را صرف صحبت با خودتان میکنید، نیازی به نگرانی نیست؛ زیرا در حدود ۲۵ درصد از مردم این کار را انجام میدهند.
نتایج این پژوهش در ژورنال eLife منتشر شده است.