آیا تا به حال احساس ناکارآمدی و نالایقی کردهاید؟ بیشتر ما گاه و بیگاه دچار این احساس میشویم: زمانیکه کار جدیدی آغازمیکنیم یا مسئولیتهای بزرگتری در خانه،مدرسه یا سر کار بر عهده میگیریم. در این حالت طبیعی است که کمی احساس استرس و اضطراب داشته باشیم که آیا خواهیم توانست از عهده کاری که به ما سپرده شده است برآییم یا خیر.
اما برای برخی افراد این اضطراب دائمی بوده و از آنها جدا نمیشود و برایشان اهمیتی ندارد که چقدر موفق عمل میکنند یا چقدر کارهایشان نتیجه بخش بوده است. اختلال ایمپاستر یک حس دائمی و فراگیر است که فرد احساس میکند یک متقلب است، لیاقت جایگاهی که در آن قرار دارد را ندارد و به زودی این ناکارآمدی و بیکفایتی وی آشکار خواهدشد.
بهترین راه برای کنار آمدن با سندرم ایمپاستر چیست؟
راهحلهای مختلفی پیشنهاد شده است که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد. یک راه حل این است که راجعبه استرسها و دلواپسیهای خود با شخص دیگری صحبت کنید. راه دیگر این است که لیستی از موفقیتها و دستاوردهای خود را تهیه کرده و در جایی بنویسید و این لیست را همواره با خود داشته باشید در نتیجه لحظاتی که احساس بیلیاقتی و کمبود میکنید نگاهی به این لیست بیندازید. هر دو این روشها بسیار ارزشمند و کارساز هستند.
بقیه ایده ها در حد حرف بسیار خوب هستند اما عمل کردن به آنها کمی دشوار به نظر میرسد. حس کمالطلبی را کنار گذاشته و یاد بگیرید با قضایا همانطور که هستند کنار بیایید، موفقیتها و پیشرفتهای خود را درونی سازید. این ایدهها بسیار جالب هستند اما مشکل اساسی این است که هر یک از ما اگر توانسته بودیم حس کمالطلبی را از خود دور کنیم خیلی وقت پیش میتوانستیم از شر این اختلال خلاص شویم!
زمان آن است که از دیدگاه دیگری به این قضیه نگاه کنیم، دیدگاهی که فقط مبتلایان به اختلال ایمپاستر را شامل نمیشود بلکه همه اشخاص را در بر میگیرد. به جای در نظرگرفتن اشخاص و تحقیق در این مورد که آنها باید چه بکنند تا یاد بگیرند نسبت به خود حس بهتری داشته باشند، باید به طبیعت و محیط اطرافمان نگاه کنیم تا دلایلی را که افراد حس گناه و کشف شدن بیلیاقتیشان را به خود نسبت میدهند پیدا کنیم.
سندرم ایمپاستر معمولاً خانمها را شامل میشود اما تحقیقات نشان میدهند که آقایان نیز میتوانند از این اختلال رنج ببرند. یک حالت این است که تاثیر محیط را بر شخص در نظر بگیریم: مانند جنسیت، ملیت و نژاد یا شاید زمینه اقتصادی-اجتماعی نیز دخیل باشد.
و شاید جالب باشد که بدانیم افرادی که جزو اقلیتهای یک اجتماع هستند تمایل و علاقه بیشتری به کسب موفقیت در کارهایشان دارند. ممکن است دلیل این اتفاق این باشد که این افراد به خوبی پشتیبانی نمیشوند چه از لحاظ حمایت خانوادگی و چه از لحاظ فرصتهای شغلی و موقعیتهای درآمدزایی. یا شاید به این علت است که آنها میخواهند نشان دهند که شخصی مانند من میتواند در اجتماع بسیار موفق عمل کند.
این احساس گناه و سرزنش در این افراد فقط یک حس شخصی نیست بلکه شامل تمام افرادی میشود که به این شخص کمک کردهاند تا به جایگاه فعلی خود برسد همچنین اشخاصی که نسبت به پتانسیل و تواناییهای شخص شک داشتهاند را نیز شامل میشود.
اختلال ایمپاستر به طور معمول یک نارسایی روانی یا ابهام در مغز شخص مبتلا است. اما باید در نظر داشته باشیم که برای برخی از اشخاص شرایط که در آن قرار دارند ایجاب میکند که این حس را داشته باشند. راهحل کمک به افراد مبتلا به اختلال ایمپاستر همیشه اغراق و بزرگنمایی در مورد تواناییهای شخص مبتلا نیست، بقیه ما در برابر این افراد مسئولیتهایی داریم و باید تا جایی که میتوانیم حداقل از در همدلی و همزبانی به این افراد کمک کنیم.