انتشار این مقاله


برای شادی موشی که قلقلک داده می‌شود!

وقتی موشی برای شادی حاصل از قلقلک دادنش دست از پا نمی‌شناسد! این صحنه‌ای از یک انیمیشن نیست بلکه مشاهده‌‍‌ای علمی می‌باشد که می‌تواند نظر شما را درباره‌ی موش‌ها و همچنین نوروساینس تغییر دهد. برای یک چیز، باوری جدید درباره‌ی افراد شکل گرفته و آن این که محققانی زبده برای قلقلک دادن موجودات آزمایشگاهی خود […]

وقتی موشی برای شادی حاصل از قلقلک دادنش دست از پا نمی‌شناسد! این صحنه‌ای از یک انیمیشن نیست بلکه مشاهده‌‍‌ای علمی می‌باشد که می‌تواند نظر شما را درباره‌ی موش‌ها و همچنین نوروساینس تغییر دهد.

برای یک چیز، باوری جدید درباره‌ی افراد شکل گرفته و آن این که محققانی زبده برای قلقلک دادن موجودات آزمایشگاهی خود وقت صرف کرده‌اند و شباهتی در آن‌ها به انسان‌ها یافته‌اند که در حوزه‌ی دانش ما درباره‌ی قلقلک واقعاً گیج‌کننده است. امیدواریم این تحقیقات که در ابتدای امر خنده‌دار جلوه می‌کنند برای روانشناسی و این که چگونه حال و حوصله‌ی افراد روی رفتار آن‌ها تأثیر می‌گذارد و اهمیت لمس و تماس در ارتباطات اجتماعی مفید واقع شوند.

ولی این نکته را هم باید یادآور شد که نتایج آنقدرها هم قانع‌کننده نیست؛ به ویژه درباره‌ی این که موش‌ها چقدر شادی را تجربه کرده‌اند. نه تنها آن‌ها دنبال دست‌ محققان می‌گشتند تا باز هم آن‌ها را قلقلک دهند و امواج فراصوتی منتشر می‌کردند که معادل خنده‌ی آن‌ها تلقی می‌شود، بلکه برای شادی آن جست‌و‌خیز هم انجام می‌دادند! Freudensprungen، متداول‌ و شگفت‌انگیزترین اصطلاح علمی برای چنین رفتاریست که در بسیاری از حیوانات مشاهده می‌شود.

دیگری اصطلاحی که باید برای تحقیق در زمینه‌ی قلقلک با آن آشنا شد gargalesis می‌باشد، لمسی نیرومند که خنده را القا می‌کند و knismesis که در تحقیقِ منتشر شده توسط محققان در ژورنال Science آمده و از آن به عنوان لمسی آرام که خنده القا نمی‌کند یاد شده است. برعکسِ بیشتر مطالبی که در خبرهای علمی ما می‌خوانید، این یکی را می‌توانید خودتان در خانه امتحان کنید!

هنوز هم این سؤال در جای خود باقیست؛ چرا قلقلک دادن موش‌ها به عنوان موقعیتی خوشایندی برای آن‌ها تصور می‌شود؟

بزرگترین دلیل این است که قلقلک معمایی عمیق می‌باشد که هم آریستوتل و هم داروین را درگیر کرده بود. آن‌ها همانند دانشمندان دوره‌های اخیر هرچه از دستشان برمی‌آمد برای حل این معما انجام دادند.

همانطور که محققان این مطالعه اظهار داشته‌اند، قلقلک دادن سؤال‌های زیادی را برانگیخته است. ما نمی‌دانیم اصلاً این واکنش چرا رشد کرده، چه هدفی دارد و چرا فقط برخی قسمت‌های بدن قابلیت تحریک‌پذیری در برابر آن را دارند؟! و مهم‌تر از همه واقعیتی ناامید و گیج‌کننده که بیشتر دانشمندان و کودکان با آن دست به گریبان اند؛ چرا نمی‌توانیم خودمان را قلقلک دهیم؟

محققان همچنین از تحقیقات اخیر در زمینه‌ی “خندیدن موش‌ها” و “پیشایند تکاملی شادیِ انسان” که سال ۲۰۰۳  در Physiology & Behavior منتشر شد الهام گرفته‌اند. موش‌ها هنگامی که قلقلک داده می‌شوند صداهای فراصوتی ساطع می‌کنند. امواج فراصوتی برای شنیده شدن توسط انسان‌ها فرکانس بالاتری دارند. در حالی که ما می‌توانیم فقط امواج زیر ۲۰۰۰۰ هرتز را بشنویم، صدای خنده‌ی موش‌ها فرکانسی در حدود ۵۰۰۰۰ هرتر دارد.

صداهای مذکور به همراه توانایی برای ثبت فعالیت مغزی هنگام بازی کردن با موش‌ها، بررسی عمیق‌تری را روی قلقلک دادن موش‌ها میسر کرده است. محققان ابتدا موش‌های جوان را برای بازی کردن و قلقلک دادن عادت دادند که در واقع موش‌ها آن‌ها را برای این کار دعوت می‌کردند؛ چون برای قلقلک داده شدن بسیار مشتاق می‌باشند.

دانشمندان از الکترودهای کاشته‌شده در مغز موش‌ها برای مشاهده‌ی وقایعی که در زمان قلقلک دادن آن‌ها اتفاق می‌افتد، استفاده کردند. این کار به طور ویژه در منطقه‌ای انجام گرفت که قشر حسی‌حرکتی نام دارد؛ جایی که لمس فیزیکی پردازش می‌شود. به نظر نمی‌آید که الکترودها اشتیاق موش‌ها را برای بازی کردن و قلقلک داده شدن محدود کرده باشند و یا بالعکس، اثر مثبتی نشان دهند. در واقع هیچ صدای هشداری از موش‌ها دریافت نشده است.

دانشمندان دریافتند که قلقلک داده شدن و بازی کردن که شامل دنبال کردن دست محقق نیز می‌باشد، هر دو صداهای فراصوتی یکسانی را سبب می‌شوند و در هر دوی آن‌ها سلول‌های مغزی یکسانی فعالیت می‌کنند. آن‌ها همچنین سلول‌های مذکور را بدون قلقلک یا بازی کردن با موش‌ها و این بار با تحریک الکتریکی فعال نمودند و همان صداهای قبلی را نیز دریافت کردند که شاهدی بر دخیل بودن آن‌ها در فرآیند است. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که نمی‌توانند موش‌ها را زمانی که حال و حوصله‌ی خوبی ندارند قلقلک دهند؛ چیزی که درباره‌ی انسان‌ها نیز درست به نظر می‌آید. وقتی موش‌ها را روی سکو یا زیر نور درخشان‌ قرار می‌دهیم موقعیتی ترسناک برایشان پیش می‌آید؛ این همان موقعیست که حوصله‌ی بازی را ندارند!

چیزی که این تحقیق را متمایز کرده (و باعث شده تا در یکی از بهترین ژورنال‌ها منتشر شود) این است که محققان صرفاً به یافتن ناحیه‌ای در مغز که مسئول قلقلک باشد بسنده نکرده‌اند. آن‌ها تأثیر تغییر خلق‌وخو را نیز روی این موضوع مشاهده کرده‌اند که پروسه‌ای بسیار پیچیده در پشت آن وجود دارد.

مکانیسم‌های مغزی در زمینه‌ی تأثیر خلق‌وخو بر رفتارها بسیار محدود شناخته شده و مطالعه‌ی آن‌ها برای فیزیولوژی بسیار مهم خواهد بود. همچنین ارتباط بین بازی کردن و احساسات در ناحیه‌ای از مغز که لمس را پردازش می‌کند بسیار جالب به نظر می‌آید. شگفت‌انگیز است که آن‌ها حتی نواحی مستعدی شبیه به انسان دارند که به دلایل نامعلومی به این کار واکنش نشان می‌دهند؛ مثلاً پشت پای عقبیشان اینگونه است، درحالی که پنجه‌ی جلویشان این چنین نیست.

این شباهت حاکی از آن است که قلقلک از لحاظ تکاملی بسیار تاریخی است و به اساس لمس و تماس‌ها برای برقراری اولین پیوندهای اجتماعی در پیشینه‌ی مشترک انسان‌ها و موش‌ها برمی‌گردد. شاید حساسیت و واکنش نشان دادن به قلقلک حربه‌ای مغزی به منظور وادار ساختن انسان‌ها و حیوانات برای بازی کردن و برهمکنش در مسیری تفریحی باشد.

علی تقی‌زاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید