اگر دختری سر تا پا صورتی پوشیده و به خیابان برود، احتمالاً کسی کاری به کارش نخواهد داشت. حال اگر پسری همین کار را انجام دهد مورد آماج نگاههای تندی قرار گرفت که ممکن است گاهی نیز با متلکهایی همراه باشد. حتی روشنفکرترین والدین هم به این سادگیها فرزند پسر خود را با چنین تیپ و قیافهای به سطح شهر نمیفرستند. با این حال، علم به ما نشان داده است که تبعیت کردن از کلیشه های جنسیتی عواقب خوبی برای فرزندمان نخواهد داشت، و اخلاق و رفتار این کودکان را – همچنان که به مردان و زنان جوان تبدیل میشوند – متأثر خواهد ساخت. این کلیشهها تأثیر خود را به خوبی بر روی رشد و نمو مغز اعمال میکنند.
برخلاف تصور اکثر والدین، کودکان خیلی زودتر از آن چیزی که گمان میرود، به جنسیت توجه نشان میدهند. جامعه اینطور فکر میکند که نقش جنسیت از همان سالهای آغازین حیات یک کودک از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. ما حتی در گفتار روزمرۀ خود نیز جنسیت را از قلم نینداخته و همواره به آن اشاره میکنیم. “دختر خوب بابا” و “پسرها شیرن” نمونههایی از نخنماشدهترین اشارات جنسیتی هستند. کمتر جایی را میتوان پیدا کرد که چنین عباراتی را نشنویم. نتایج تحقیقات حاکی از آن است که آشنایی کودکان با مفهوم جنسیت بیشتر تحت تأثیر سخنان والدین و اطرافیان بزرگسال رخ میدهد.
مقاله مرتبط: کلیشه مثبت: سیاهپوستان قدرتمند، هندیهای باهوش، دیگر چه؟
کودکان در همان سالهای اول با نقشهای کلیشهای که هر یک از والدینشان در خانه و بیرون از آن بر عهده میگیرند، آشنا میشوند. آنها یاد میگیرند که اسباببازیها اساساً به دو دستۀ صورتی برای دخترها، و آبی برای پسرها، تقسیم میشوند. با آن که مؤسسه مهندسی و تکنولوژی (IET) به کمرنگتر شدن استفاده از برچسبهای جنسیتی بر روی اسباببازیها اشاره کرده است؛ اما به عقیدۀ بسیاری از محققین، اسباببازیها امروزه خیلی بیشتر از ۵ دهۀ گذشته به دو دستۀ دخترانه و پسرانه تفکیک میشوند. نتایج مطالعهای که توسط IET ترتیب داده شده بود، نشان میدهد که ۹ مورد از ده قلم اسباببازی که در دست دختران دیده میشود، رنگ صورتی دارد. احتمال این که یک اسباببازی با محوریت علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات برای یک پسر خریداری شود، سه برابر بیشتر است.
مقاله مرتبط: مغز آکبند (۳): چرا کلیشهها نوعی دام تکاملی اند؟
بخش هراسانگیز ماجرا این است که اسباببازیها صرفاً اسباب بازی نیستند. مهارتهایی که کودکان در پی بازی کردن با اسباببازیهای خود میآموزند به تکامل آنها جهت میدهد. خبر خوب این است که در چند سال آتی خواهیم توانست به کمک مطالعات مبتی بر اسکن مغز، آثار چنین تجربیاتی را بر تکامل مسیرهای عصبی – و در نتیجه تفاوتهای جنسیتی – تعیین کنیم.
اگر واقعاً اینطور است که گفتیم، والدین چگونه میتوانند با نقشهای کلیشهای جنسیتی مقابله کنند؟ اولین قدم این است که اسباببازیهای مناسبتری برای فرزندان خود تهیه کنیم. اما مهمتر از اسباببازی، نشان دادن رفتارهای غیرکلیشهای به کودکان است؛ مشاهدۀ پدر در حال آشپزی، تمیز کردن منزل و حضور در جلسات تعامل اولیا با مربیان، میتواند اثربخشی بسیار زیادی داشته باشد. به جای وانمود کردن به این که کلیشههای جنسیتی وجود ندارند، بهتر است این کلیشهها را به فرزندان خود آموزش داده و نحوۀ رویارویی با چنین مواردی را به آنها نشان دهیم. بنابراین اگر این بار پسر داستان ما بخواهد با لباس صورتی به مدرسه برود، میتواند به بقیه نیز در مورد این کلیشهها توضیح دهد.