مناظرههای بین چپ و راست سیاسی، چه در مجلس نمایندگان و چه در سر میز شام، میتوانند به مجادله و خشونت کشیده شوند. به همین دلیل باور این که دو طرف روزی به صلح برسند یا روی چیزی توافق داشته باشند سخت است، چه برسد به این که به عنوان یک تیم منسجم دوشادوش هم کار کنند. مقالهی جدیدی در ژورنال Nature Human Behavior پیشنهاد کرده که وقتی افرادی از احزاب سیاسی مخالف روی یک موضوع مباحثه میکنند، نسبت به زمانی که اعضای یک تیم همان نقطه نظرات را به اشتراک میگذارند، پیامدها بهتری حاصل میگردد. با استفاده از صفحات محبوب ویکیپدیا که میتوانند صدها ویراستار داشته باشند، محققان نشان دادند که هرچقدر ایدئولوژیهای توسعهدهندگان صفحات واگراتر باشد، کیفیت محتوا بالاتر میرود.
Scientific American با جیمز ایوانز، استاد جامعهشناسی دانشگاه شیکاگو و مؤلف ارشد این تحقیق، دربارهی این که چگونه بررسیهای موشکافانه بین ویراستاران ویکیپدیا با دیدگاههای واگرا به ارائهی ادعاهای نزدیک به واقعیت به جای نظرات راجع به یک موضوع منجر شده، مصاحبه کرده است.
نسخهی ویرایش شدهی این مصاحبه را با هم از نظر میگذرانیم.
چه چیزی الهامبخش شما در انجام تحقیق روی این موضوع بود که چندقطبی سیاسی میتواند برای فرآیند خلاقانه یا فرآوردهی نهایی سودمند باشد؟
ما در حال مطالعهی قطبیسازی در به کار بردن ایدهها بودیم و دو سال پیش مقالهای را در Nature Human Behavior منتشر کردیم که نشان میداد در کاربری رشتههای مختلف علم، فرهنگ، ادبیات و انواع مختلف کتب، قطبش یا تضاد [سیاسی] عظیمی وجود دارد. این یافتهها باعث به وجود آمدن این ایده شد که افراد مختلف با ایدئولوژیهای سیاسی متفاوت دیدگاهها متنوعی نسبت به علم و خیلی چیزهای دیگر دارند.
من بخشی از تحقیقاتم را در زمینهی سازمانها انجام دادهام، و نظریهای در روانشناسی اجتماعی و رفتار سازمانی وجود دارد که بسیار متداول است: تنوع مهم است. تنوع از نگاه مردم بیشتر معطوف به جنسیت، نژاد، قومیت یا تحصیلات است و دربارهی این موارد طوری صحبت میکنند که خیلی در زمینهی خلاقیت مهمند. با این حال، متون علمی به صورت نظاممند تضاد سیاسی را بد، زننده و عامل شکست در دستیابی به توافق معرفی میکنند.
بدین ترتیب بود که این سؤال شکل گرفت: چه درجهای از تضاد سیاسی به حل مسائل پیچیده و ترکیب اطلاعات کمک میکند؟ چون مخصوصاً اکنون میدانیم که این افراد دیدگاهها متفاوتی دارند و اطلاعات خود را از منابع متفاوتی به دست میآورند.
چه شد که به فکر استفاده از ویکیپدیا برای آزمون این نظریه شدید؟
Misha Teplitskiy و Eaman Duede، دو تن از محققان این تیم، با بنیاد ویکیمدیا همکاری دارند و بخشی از دادهها ما را با ویکیمدیا به اشتراک میگذارند. ایدهی آزمون تأثیر تنوع سیاسی بر تولید دانش از طرف این دو محقق بود.
بنابراین توجه ما به همکاری ویراستاران با راست و چپ سیاسی شد. اساساً، به نظر ما هر چقدر شما نظرات جناح راست بیشتری داشته باشید، بیشتر متعلق به این ایدئولوژی هستید و بالعکس. و وقتی نظرسنجیها را تکمیل کردیم به واقعیت مطلب پی بردیم. ما قادر بودیم رأی و ایدئولوژی سیاسی این ویراستاران را یک سوم بیشتر از احتمال موجود پیشبینی کنیم.
یافتههای ما حاکی از آن است که رابطهی بین تضاد سیاسی در تولید صفحات با کیفیت نحوهی درک آنها بسیاری قوی است.
صفحات ویکی چگونه ویراستاری میشوند؟ ویراستاران چگونه با هم کار میکنند؟
پشت هر صفحهای چیزی به نام “صفحهی گفتگو” وجود دارد، و برای هر صفحهی خاص، هزاران صفحه وقت گذاشته میشود. بنابراین، هر وقت که چیزی در صفحهی عمومی اضافه میشود، باید ادعایی به صفحهی پشت آن نیز افزوده گردد. ادعاها همگی با جزئیات هستند. در واقع اضافه کردن چیزی به ویکیپدیا مثل رفتن به کنفرانس آکادمیک است.
ما تمامی این معیارها را دربارهی فرآیندها استخراج کرده و تأثیر تنوع سیاسی را بر این فرآیندها [این که چه تعداد مسئله مورد بحث قرار گرفته (تنوع معنایی) و تعداد راههایی که مسائل با آنها توصیف میشوند (تنوع کلامی)] مورد بررسی قرار دادیم و در نهایت تأثیر آنها را بر کیفیت سنجیدیم. چیزهای جالبی هم یاد گرفتیم.
چه چیزهایی یاد گرفتید؟
یاد گرفتیم که اگر قطبش یا تضاد متعادل شده باشد، زبان سمی به کمتر به کار میرود، استفادهی کمتر از زبان سمی (آزاردهنده) نیز به مباحثههای طولانیتری میانجامد. وقتی افراد شروع به استفاده از کلمات کاف دار کنند، گفتگوها زود به پایان میرسند. گاهی اوقات در زمان وقوع چنین مجادلاتی، ویراستارا ارشد صفحهی گفتگو را میبندد و این اتفاق با کاهش بسیار واضح کیفیت مرتبط است. وقتی تنها ویراستاران ارشد صفحات را توسعه میدهند، کیفیت به طرز وحشتناکی افت میکند.
بدین ترتیب وقتی مناظرهها متعادل و گفتگوها داغ میشوند، فضای سمی دور شده و با رعایت راهنماها و سیاستهای ویکیپدیا، مباحثهها طویلتر میشوند. و همهی این عوامل بر کیفیت صفحه میافزاید.
من دربارهی تأثیر قطبی شدن بر مقالات علمی کنجکاوم؛ مثلاً تغییرات اقلیمی از لحاظ سیاسی موجب تفرقهی بسیار است ولی از نظر علمی امری واقعی است. آیا امکان دارد تنوع سیاسی بالا با اضافه نمودن اطلاعات نادرست از کیفیت مقالات بکاهد؟
قطعاً مواردی وجود دارد که در آنها گروههای با قطبیت بیشتر کیفیت صفحه را کاهش دادهاند. ما تنها از میانگین صحبت میکنیم، احتمال این که قطبش بیشتر به پیامدهای مثبتتری بیانجامد، بالاتر است.
اگر صفحهی مهمی مثل تغییرات اقلیمی مورد نظر باشد، حتماً مباحثهی بسیار سختی در پس آن صفحه وجود داشته است. و داشتن دیدگاههای سیاسی مختلف با فرضیات مختلف دربارهی پدیدهای مثل تغییرات اقلیمی مرتبط از آب درمیآید. برای مثال، با این که ما میدانیم اجماع گستردهای دربارهی دخیل بودن انسان و فرآوردههای جانبی تولیدی او در تغییرات اقلیمی وجود دارد، ولی هنوز از لحاظ علمی جبههبندی دیده میشود: این که انسانها چقدر مسئله را بدتر کردهاند، چقدر بدتر میشود، ارتباط بین تکنولوژیهای آینده با گرمایش جهانی چیست – تمامی این مسائل مطرح است. با در نظر گرفتن این واقعیت که افراد دارای این پرسشها، سوابق و فرضیات متفاوتی دارند و معمولاً متون علمی مختلفی را مطالعه کردهاند، مباحثهی سخت و فشردهای بین آنها درمیگیرد.
چه چیزی از این تحقیق عاید مردم میشود تا با خود به سر میز شام ببرند؟ مردم چگونه میتوانند از تضاد آراء به جای خاموش کردن بحثها، برای بهبود آنها بهره ببرند؟
برای من، این تحقیق اثبات مفهومی است که میگوید دیدگاههای مختلف دارای ارزشند و کنار هم قرار دادن این دیدگاهها به کشف فرضیات و بیان کردن ادعاها و ارتقای کیفیت محصولات علمی پیچیدهای، مثل یک صفحهی ویکیپدیا منتج میشود.
نظرات سیاسی به صورت روزافزونی به راه عمدهای برای ساماندهی هویت در فرهنگ آمریکایی تبدیل میشوند. با این اتفاق، احتمال بهره بردن ما از دیدگاههای مقابل بالاتر میرود. به نظر من، تنها با باور کردن این قضیه، میتوان اولین گام را برای عملکرد محترمانه به منظور رهایی از آن برداشت.