دیدن نباید همیشه به باور کردن منتهی شود. همهی ما نقاط کوری در بیناییمان داریم ولی متوجه آنها نمیشویم؛ چون مغز با اطلاعات ساختگی این خلأها را پر میکند. اکنون تستهای نامحسوس نشان میدهند که ما این “دید تقلبی” را بیشتر از واقعیت قبول داریم! اگر مغز ما با چنین شیوهای کار میکند، به بیان دیگر نباید زیاد به شواهد حسی اطمینان کنیم. ادراک ما بازتاب جهان واقعی نیست، بلکه با چیزهایی که هماکنون میدانیم آلوده شده است.
نقطهی کور به موجب تکهای در پشت هر چشم ایجاد میشود که در آن جا هیچ سلول حساس به نوری وجود ندارد؛ خلأای که از آن جا نورونها از چشم خارج شده و به مغز میروند.
ما معمولاً متوجه این نقاط کور نمیشویم؛ چون چشمها میتوانند فضاهای خالی دیگر را پر کنند. زمانی که بینایی یک چشم پنهان شود، مغز با چیزی که خودش ساخته و با این فرض که نقطهی نامعلوم همان ادامهی مناطق به سمت داخل است، فضای خالی را پر میکند.
ترفند ذهن
با این حال آیا ما متوجه میشویم که این فرض ارزش حقیقی کمتری نسبت به واقعیت دارد؟ محققین با پرسش از ۱۰۰ نفر برای نگاه کردن به تصویری از یک دایره با نوارهای عمودی که با تکهی کوچکی از نوارهای افقی همراه شده، سعی کردند تا جوابی برای این سؤال پیدا کنند.

تعصب شناختی
با این که قابل انتظار نیست ولی ۶۵% درصد افراد دایرهای را انتخاب کردند که نوارهای افقی داشت، مغز به تصویری که خودش ساخته بیشتر از چیزی که از بیرون میگیرد اعتماد دارد. این در واقع چیزی است که ما با نام تعصب شناختی میشناسیم. زمانی که افراد باورهای قدرتمندی دارند، بیشتر احتمال دارد هر شواهدی که مخالف با باورشان باشد را رد کنند. منفعت آشکاری از چشمپوشی از اطلاعات بیرونی عاید مغز ما نمیشود.
همانطور که در مورد نقاط کور بحث شد، راههای دیگری هم وجود دارد که ادراک ما با انتظارات مغزمان تغییر داده میشود. برای مثال اگر آهنگ نامآشنایی به فرمت MIDI تبدیل شود که صدای خواننده را حذف میکند، شاید چیزهایی بشنویم که واقعاً وجود ندارند!
                