دوست داشتن بدون قید و شرط یکی از احتیاجات اساسی کودک است که به ساختن اعتمادبنفس لازم برای آینده او کمک میکند.
زمانیکه حس موجودیت ما در دوران کودکی تثبیت میشود، زمانیکه مراقبان کودکی ما حمایتگر و متوجه هستند، ما شانس این را پیدا میکنیم که در آینده، خود را بهتر تثبیت کرده و فرد مستقلی باشیم. در این صورت، “شادی و خوشحالی”، که ما را مجذوب زندگی میکند، آزاد و رها به سمت ما خواهد آمد.
از طرف دیگر، دوست داشتن مشروط، یعنی دوست داشتن به خاطر یک ویژگی شخصیتی یا یک موفقیت خاص، باعث خواهد شد ما درآینده، برای به دست آوردن عشقی که تجربهاش نکردهایم، روشهای ناسالمی را انتخاب کنیم. هرچند افرادی که مقالاتی نظیر این مقاله را میخوانند از قدرت عشق بدون قید آگاهند، اما درک آن را سخت میدانند.
اول از همه، عشق بدون قید واقعا به چه معناست؟ توضیح اینکه “عشق چه چیزی نیست” بسیار راحتتر است؛ هرچند در توضیح آن هم دور ماندن از تلههای زندگی مدرن نسبتا مشکل است!
عشق بدون قید به این معنا نیست که هیچوقت به کودکتان “نه” نگویید، اجازهی هرکاری را به او بدهید و مهارتهای لازم برای یک زندگی مسئولانه، آگاهانه و عاشقانه را به او نیاموزید. پس بدین معنا که بگذارید فرزندتان هر چقدر دلش میخواهد تلویزیون تماشا کند و خود را با بازیهای کامپیوتری مشغول سازد هم نیست. اکثر والدین از روی دوست داشتن این کار را میکنند، اما ما میدانیم که این کار بسیار مضر است. مطالعات جدید نشان دادهاند افسردگی، احساس تنهایی و اضطراب، بخصوص بین کودکانی که بیش از دو ساعت را صرف تماشای تلویزیون یا بازیهای ویدیوئی میکنند، در حال افزایش است.
شادابی احتیاج به زمان دارد: زمانی برای حرکت کردن، ارتباط برقرار کردن، کسب مهارت، تمرکز بر اهداف، لذت بردن از آرامش درون و حتی خوابیدن. اینکه به کودک اجازه دهید وقتش را جلوی تلویزیون هدر بدهد چه کمکی به شادابی او خواهد کرد؟ تقریبا هیچ کمکی. به جای آن، اجازه دهید کودکتان، کودکانه رفتار کرده و کودک باشد؛ اجازه دهید نیازی نداشته باشد تا احساسات دیگران را درک کند! (البته نیازی نیست دربارهی تکنولوژی خیلی سختگیر باشید! بگذارید فرزندتان کمی تلویزیون تماشا کند، اما زیاد نه! همانطور که میدانید “همه چیز نسبی است”؛ همانجوری که بودا میگوید.)
عشق بدون شرط یک محدودهی بدون قید در خانهی شما نیست، بلکه در قلب شماست. میتوانید به تناسب سن کودک و با مهربانی از کودک بخواهید در خرید خانه کمک کند یا اینکه او را از رفتن به مهمانی که خیلی دوست دارد، منع کنید. درست است که تشویق کردن بهتر از تنبیه است؛ یا اتفاقات طبیعی بهتر از اتفاقات و پیامدهای ساختگی هستند ولی اینکه خانه، قانونمند باشد، عشق مشروط نیست! قانونمند بودن خانه و زندگی به معنای انجام وظایف پدری و مادری است.
والدین بودن گاهی اوقات شیرین، دوست داشتنی و لذتبخش است؛ گاهی اوقات هم اینچنین نیست. متاسفانه دوست داشتن بدون قید کودکان همیشه هم با قدردانی روبرو نمیشود. هرچند هر والدینی کودکشان را با تمام وجود دوست دارند و او را بهترین کودک دنیا میدانند، اما، احتمالا کودکان از قوانینی که پدر و مادرشان به خاطر عشقشان به کودک برایش ایجاد کردهاند، متنفرند. دوست داشتن بدون قید کودک یعنی اینکه من کودکم را دوست دارم حتی اگر او از قوانین من بدش بیاید، مرا اذیت کند، نق بزند یا گریه کند.
عشق بدون قید یعنی اینکه طبیعت کودک و سن رشد او را بپذیریم، به او توجه کنیم و سعی کنیم او را درک کنیم.
طبیعت کودک را بپذیریم.
طبیعت کودک شامل هوش بخصوصی است که او دارد؛ هاوارد گاردنر هشت نوع هوش را معرفی کرده است: موسیقایی، منطقی و ریاضی، زبانی، میانفردی و ارتباطی، درونفردی، جنبش فیزیکی و ورزشی، فضایی و طبیعی (هوش زمین).
طبیعت کودک همچنین شامل ویژگیهای شخصیتی، استعدادها، ضعفها و گرایشات جنسی او هم میشود. نادیده گرفتن احساسات کودک به معنای نادیده گرفتن این حقیقت است که انسان اندیشهورز، احساساتی است و نادیده گرفتن تفکرات کودک، به معنای چشمپوشی بر این نکته است که انسان ذاتا کنجاو است و دوست دارد آزاد و رها باشد.
بپذیرید که کودک در سن رشد است.
این که کودک تحتفشار باشد تا مثل یک بزرگسال رفتار کند، میتواند بسیار برای او دردناک باشد. انتظارات ما از کودک باید معقولانه باشد. مراقب باشید فشاری که روی خودتان است بر کودک تحمیل نکنید. کودکان بسیار حساسند و میتوانند احساس پسزدگی را از روی انتظارات آگاهانه یا ناآگاهانه بفهمند، پس سعی کنید دربارهی خودتان حتما احساس خوبی داشته باشید، چون اگر به خودتان حس خوبی نداشته باشید احتمالا نخواهید توانست رفتارهای مخصوص سنین خاص را هم تحمل کنید.
به کودک توجه کنید.
هرچند تمرکز بسیار زیاد بر کودک، فاجعه به بار میآورد، توجه کردن به او به اندازهی کافی بسیار ضروری است. کودکان نیاز دارند که دیده شده و تایید شوند؛ در غیر این صورت احساس پوچی و تنهایی درونی خواهند کرد.
دقیق گوش کنید. تلفن موبایلتان را کنار بگذارید، دقیق باشید تا احساسات کودکتان را از صورتش بفهمید. آنقدری به او توجه کنید که بتوانید افکارشان را خوانده و به نیازهایشان پاسخ دهید.
گاهی اوقات توجه به کودک به این معنیست که بفهمید کودک نیاز دارد تا مستقل از شما باشد. گاهی نیز به این معناست که بفهمید کودک در این دنیا برای شاد بودن و خوب زندگی کردن، به چه مهارتهایی نیاز دارد.
کودکتان را درک کنید.
من یک بار از یک آمریکایی شنیدهام که میگفت:
دوست داشتن یعنی اینکه درک کنی؛ از اعماق قلبت بتوانی فرد را درک کنی.
به این معنی که من ممکن است با خیلی از چیزها مخالف باشم، اما سعی کنم حداقل در اکثر مواقع (چون هیچکس کامل نیست) کودکم را درک کنم. شما به عنوان یک مادر یا پدر نباید خجالت بکشید که از کودکتان عذرخواهی کرده و رابطهای که به هم ریخته است را تعمیر کنید. ما باید زمان زیادی را صرف درک کردن کودکانمان بکنیم؛ اما این کار همیشه آسان نیست.
همهی ما باید این نکته را بدانیم که مهمترین لازمهی عشق بدون شرط این است که خودمان را دوست داشته باشیم، طبیعتمان را بپذیریم، به خودمان توجه کرده و خودمان را درک کنیم. این، بهترین شیوهی زندگی کردن است…