تیمی از دانشمندان مؤسسهی Whitehead و دانشگاه استندفورد در حال توصیف دوبارهی چیزی هستند که ما با نام “پریون” میشناسیم؛ نوعی پروتئین که میتواند در طی وراثت منتقل شده و به جای DNA ویژگیها را بین نسلها انتقال دهد.
اگرچه پریونها بیشتر با بیماریهایی نظیر جنون گاوی، بیخوابی کشندهی خانوادگی و… مشهور شدهاند، مطالعهی حاضر پریونهایی را که در مخمر شناسایی شدهاند نشان میدهد. این پریونها میتوانند در گیاهان و سایر موجودات زنده هم سودمند باشند.
همهی پریونها با خصوصیاتی مشترک تعریف میشوند که شامل نوعی تاشدگی است که برای مدتها آن ها را سالم نگه میدارد، انتقال مؤثر زمانی که محتویات یک پریونِ در تماس با سلول درون یک naïve” cell” تزریق میشود (انتقال سیتوپلاسمی) و تشکیل آمیلوئیدها هستند. اهمیتی زیستی این مولکولها با حضور ماشینهای سلولی مشخص میشود. پروتئینی کمکی به نام Hsp104؛ پریونها را به دانههایی تقسیم میکند که میتوانند از مادر تقریباً به همه زادهها انتقال یافته و خصوصیات را منتقل کنند.
برای ارزیابی وسعت نظر چنین وراثتی بر پایهی پروتئینها این دانشمندان پروتئینهایی را که میتوانستند در مخمر فنوتیپهای ثابتی بیافرینند و حداقل بین ۱۰۰ نسل منتقل شوند، مورد بررسی قرار دادند. نتایج کلی این بررسی این هفته در journal Cell منتشر شده است.
موقعی که محققان نتایج را موشکافی کردند دریافتند که بیشترِ ۴۶ پریون فاقد برخی خصوصیات متعارف بودند؛ به ویژه فرم آمیلوئید و پروتئین کمکی که آن را برای انتقال به نسل بعد آماده میکرد. علیرغم ویژگیهای وابسته به ترکیب پروتئین آنها، این مولکولها هم میتوانستند بین نسلها منتقل شوند و هم از راه سیتوپلاسمی! به طوری شگفتآور بیشتر “حافظههای مولکولی” به سلولهای مخمر کمک میکردند تا با شرایط نامناسب محیط تطابق یابند.
برخلاف معیارهای استاندارد پریونها، مولکولهای مذکور فاقد ساختارهای سه بعدی خاصی هستند. در این مسیر آنها به پروتئینهایی در بدن مرتبط میشوند که ساختاری شبیه پریونها دارند. مطابق با چیزی که نویسندهی ارشد Cell بیان داشته، انعطافپذیری ذاتی پروتئینهای ناهنجاری به آنها اجازه میدهد نقشهای تکمیلی زیادی را در سلول به انجام برسانند. وقتی این تیم پروتئینهای پریونی همجنس را در انسان بررسی کردند، دامنههای ناهنجاریهای ذاتی، برای هزاران یا حتی میلیونها سال در آنها حفظ شده بود.
شاید همین حفظ این پروتئینها در طی تکامل دلیلی بر سودمند بودن آنها در طبیعت باشد. ما هنوز از عمق نفوذ این مولکولها در عملکرد سلولها کاملاً خبر نداریم و این تحقیقات راه جدیدی را برای شناخت آنها باز کرده است.