دکتر سعید دستگیری، متخصص اپیدمیولوژی
در تاریخ اپیدمیولوژی، از تعدادی از بیماریهای واگیردار مانند وبا، طاعون و آنفولانزا بحث میشود که در برهههایی از تاریخ بشر اتفاق افتاده و انسانها را گرفتار کردهاند و جامعهی بشری نیز تقریباً به جز تسلیم شدن در مقابل وقوع آن بیماریها کاری از پیش نبرده است. در این روزگار، اپیدمی کرونا را نیز میتوان یکی از همان بیماریهای کلاسیک تاریخ بشر محسوب کرد با این تفاوت که در عصر حاضر پیشرفتهای مرتبط با تکنولوژی و پزشکی قابل قیاس با زمانهای گذشته نمیباشد ولی با این وجود، رفتار این اپیدمی و نوع واکنش جامعه انسانی با آن تفاوت قابل توجهی با نمونههای تاریخی در قرون و اعصار گذشته ندارد.
***********
هرچند هنوز بسیار زود است که در مورد منشا این ویروس اظهار نظر قطعی صورت گیرد ولی اطلاعات اولیه نشان میدهد که احتمالاً این ویروس بین انسان و تعدادی از جانوران، بخصوص پستانداران، مشترک میباشد. اپیدمیولوژی و به تبع آن کنترل بیماریهایی که بین انسان و حیوانات مشترک هستند بسیار پیچیده میباشد و غالباً نظر دانشمندان نیز بر این است که این گروه از بیماریها هیچگاه از جمعیتهای انسانی ریشهکن نخواهند شد؛ چرا که عامل بیماری بخشی از سیر طبیعی خود را در بدن انسان و بخشی از آن را در بدن یک جانور طی میکند. این موضوع زمانی اهمیت مضاعف پیدا میکند که در چرخه سیر طبیعی بیماری، بیش از یک جانور وجود داشته باشد که گویا در مورد ویروس عامل بیماری کووید ۱۹ نیز چنین است. بنابراین در مورد اپیدمی بیماری کووید ۱۹ باید گفت که این بیماری احتمالاً از جمعیتهای انسانی بهطور کامل ریشهکن نخواهد شد و با توجه به رفتار ویروس، به تدریج با یک فرم تعدیل یافته و ضعیف شدهای از آن مواجه خواهیم بود که در آینده و پس از برطرف شدن اپیدمی فعلی، بهصورت یک بیماری معمولی مانند سرماخوردگی به صورت بومی (اندمیک) در جمعیتهای انسانی برای همیشه حضور خواهد داشت.
همچنانکه گفته شد الگوی رفتاراپیدمیولوژیک و ژنتیکی این ویروس هنوز برای جامعه علمی چندان شناخته شده نیست اما بر اساس آنچه که تا کنون شناخته شده است برخی از خصوصیات و الگوی رفتار این ویروس در جمعیتهای انسانی به شرح ذیل میباشد:
۱. میزان حمله بیماری حدود ۱ تا ۲۰ درصد برآورد شده است که به این معنا میباشد که اگر ویروس در یک جمعیتی بدون هیچگونه سابقه تماس قبلی وارد شود، متناسب با شرایط آن جمعیت به ازای هر یکصد نفر تا حدود بیست نفر مبتلا خواهند شد.
۲. پس از ویژگی فوق، بلافاصله موضوع سرایتدهی و انتقال بیماری به دیگران مطرح میشود. مطالعات نشان داده اند که در شرایط مختلف، هر فرد بیمار احتمالا می تواند به طور متوسط بین دو تا چهار نفر دیگر را به این بیماری مبتلا نماید. طبعا این احتمال برای تماسهای نزدیک با فرد بیمار و یا برای سایر اعضای خانواده و شرایط مختلف دیگر متفاوت خواهد بود.
۳. مشخصات مطالعه شده بیماران نشان میدهد که پس از تماس با فرد آلوده حدود پنج روز (با دامنهی دو تا بیست روز) دوره کمون و نهفتگی بیماری به طول میانجامد و پس از طی این مدت، اکثریت مواجهه یافتهها به شکل بسیار سادهای سیر بیماری را طی میکنند و حدود سی درصد نیز به علائم نسبتاً حاد بیماری دچار میشوند و احتمالاً ۲ تا ۳ درصد نیز منجر به فوت ناشی از ابتلا به این بیماری خواهد شد.
البته در برآورد میزان کشندگی بیماری باید توجه داشت که مقدار اخیر بهطور متوسط برای عموم جمعیت مبتلایان میباشد و با توجه به اینکه اکثریت بالای (حدود ۹۰ درصد) مبتلایان اصلاً دیده نمیشوند و در جایی نیز ثبت نمیگردند، از اینرو گفته میشود که میزان کشندگی با لحاظ کردن موارد خفیف و بدون علائم (حاد) بیماری حدود ۰.۸ درصد میباشد. اما این میزان در بین موارد با ابتلای حاد حدود ۲۰ درصد برآورد میشود. به عبارت دیگر از هر ده نفر با علائم حاد بیماری حدود دو نفر منجر به مرگ میگردند. بهطور کلی نیز سهم مرگ و میر مردان از این بیماری دو برابر بیشتر از زنان در تمامی سنین است. میانه سنی مبتلایان به این بیماری حدود ۴۵ سال (با دامنه ۳۵ تا ۵۵) میباشد. به عبارت دیگر از هر دو نفر یک نفر زیر ۴۵ سال و یک نفر بیشتر از آن سن دارند. پس از ابتلا به نوع شدید بیماری که در سی درصد از مبتلایان اتفاق میافتد، در طی دو هفته پس از اقدامات پزشکی، حداقل سی درصد بهبودی کامل پیدا میکنند و بقیه موارد نیاز به دوره زمانی بیشتری دارند.
۴. پژوهشها نشان داده است که در شرایط فعلی و با توجه به شرایط جمعیتها و اینکه اقدامات مداخلهای توسط دولتها در چه سطحی اعمال میشود زمان دو برابر شدن بیماری در جمعیت هر منطقهای متفاوت می باشد اما بهطور متوسط گفته میشود که این رقم بین ۴ تا ۷ روز میباشد. یعنی در این فاصله زمانی تعداد موارد بیماری در جمعیت دو برابر میشود. مجدداً باید یادآوری کرد که حدود زمانی فوق فقط یک برآورد و بهطور متوسط بیان شده است و میتواند کمتر و یا بیشتر باشد.
۵. اپیدمی بیماریهای ویروسی با فرض ایجاد ایمنی در مبتلایان، ازالگوهای نسبتاً دقیق مدلهای آماری تبعیت میکنند. این بیماریها به تدریج روند افزایشی را طی میکنند و به یک نقطه اوج میرسند و پس از مدتی بهتدریج روند کاهشی شروع میشود تا زمانی که زنجیره انتقال قطع و یا حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد از آن جمعیت نسبت به آن بیماری ایمنی پیدا کرده باشند که اصطلاحاً به آن Herd Immunity گفته میشود که پس از آن بیماری در جمعیت کنترل میشود که شاید در شرایط عادی و اگر چنانچه اتفاق غیرطبیعی خاصی وجود نداشته باشد حدود شش ماه بهطول انجامد.
روند زمانی افزایشی در کشور ما شروع شده است و تاکنون حدود ۵۰ درصد از آن طی شده است. طبق الگوی رفتاری این اپیدمی ۵۰ درصد از وقوع افزایشی نیز در روزها و هفتههای آینده اتفاق خواهد افتاد و پس از آن همانطور که گفته شد پس از طی قله وقوع اپیدمی، روند کاهشی بهتدریج شروع خواهد شد و انتظار داریم که با الگوی مورد اشاره بیماری نهایتاً کنترل شود.
مجدداً لازم است یادآوری شود که در طی روند کنترل بیماری در جمعیت، بخش بزرگی از مبتلایان بدون علائم خاصی بیماری را طی و ایمنی مورد نظر را کسب مینمایند اما این نشانگر توانمندی و کارآمدی مداخلات نظام سلامت در هر جمعیتی می باشد که بتواند برای کاهش بار ناشی از اپیدمی با سرعت حداکثر و با حداقل آسیب و در زمان مناسب عمل نماید.
در شرایط فعلی کشور و به دور از هر گونه احساسات ناشی از برخی مشاهدات روزانه مرتبط با این اپیدمی و با توجه به اینکه در حال حاضر نه واکسنی برای پیشگیری وجود دارد و نه روش درمان قابل قبولی برای آن شناخته شده است، اصول و روش های اپیدمیولوژی نشان می دهند که می باید از تشکیل اجتماعات و سفرها به هر روش ممکن جلوگیری و کنترل لازم اعمال گردد، مناطق کمتر آلوده شده محافظت شوند و موارد آلودگی قطعی و احتمالی به ویروس نیز با هدف کنترل و پیگیری تماس ها هر چه بیشتر و سریع تر شناسائی و تحت کنترل قرار گیرند. هر کدام از این موارد اشاره شده روش های علمی خاص خود را دارند که اصولا توسط تیم مدیریت اپیدمی باید مورد توجه قرار گرفته و به موازات مداخله های صورت گرفته نیز به صورت مستمر ارزیابی گردند. واضح است که موفقیت کنترل این بیماری بدون توجه جدی و مراقبت صمیمانه از کارکنان بهداشتی و درمانی، مدیریت کارآمد توزیع و دسترسی بسیار راحت به مواد و وسایل محافظتی برای عموم مردم، و توجه ویژه به فراهم کردن حداقل های معیشت روزانه برای اقشار تهیدست جامعه ممکن و میسر نخواهد بود.
۶. بعضاً در رسانهها صحبت از این میشود که شاید این اپیدمی و عامل ویروسی آن حاصل مهندسی ژنتیک باشد که برای اهداف احتمالی در حوزه بیوتروریسم مورد استفاده قرار گرفته است. مثلاً گفته شده است که شاید کشور آمریکا برای مقابله با توسعه و نفوذ اقتصادی چین از این ابزار استفاده کرده باشد و یا اهداف مشابهی که البته موضوع بحث مقاله حاضر نیست. بدون اینکه خواسته باشیم این فرضیه را رد کنیم هیچگاه دلیل کافی و مستندات قابل توجهی برای اثبات آن وجود نخواهد داشت زیرا اگر چنانچه چنین سناریویی پشت این اپیدمی وجود داشته باشد طبیعتاً دادهها و شواهد مرتبط با آن نیز جنبه محرمانه خواهند داشت که بدون دسترسی به آن دادهها هیچگونه قضاوت قابل قبول و مبتنی بر شواهد علمی امکانپذیر نخواهد بود. اما نکتهی مهمی که در این زمینه وجود دارد اینست که این اپیدمی با هر منشا قابل تصوری، وظایف دولتها را در مبارزه جدی برای کنترل بیماری در جمعیت و در کوتاهترین زمان ممکن منتفی نمیکند.
***********
در انتهای این مقاله مناسب میدانم به یک موضوع دیگری نیز اشاره کنم که بهنظر اینجانب بهعنوان یک متخصص اپیدمیولوژی دارای اهمیت بیشتری از اپیدمی کرونا میباشد و آن اینکه انتظار میرود که اضطراب و عوارض روانی ناشی از فشارهای روانی مرتبط با اپیدمی کرونا در جمعیت بسیار حجیمتر، مشکلسازتر و طولانی مدتتر از همهگیری این بیماری ویروسی باشد.
با توجه به نوع دیگری که اپیدمیها که تحت عنوان اینفودمیک (Infodemic) خوانده میشوند و عبارت است از «اپیدمی تولید فراوان اطلاعات و اخبار»، انتظار میرود که روز بروز و حتی لحظه به لحظه بر بار بیماریها و اختلالات روانی ناشی از وقوع اپیدمی کرونا در جمعیت افزوده شود که به عنوان یک پیشآگهی هشدار دهنده می باید مورد توجه جدی توسط روانپزشکان، روانشناسان بالینی، اپیدمیولوژیستها و متخصصین نظام سلامت قرار گیرد.