آیا شما در طول روز کاملا به رژیم خود پایبند هستید، اما شبها رژیم خود را کاملا برهم میزنید؟ یا شاید شما هرگز صبحها گرسنه نیستید و اولین وعده غذایی خود را بعد از ظهر میخورید.
اگر متوجه هستید که شبها مقادیر زیادی غذا میخورید – یا حتی در میانه شب برای خوردن غذا از خواب بیدار میشوید – ممکن است دچار اختلالی خاص در خوردن باشید که سندرم شب خوری یا به اختصار NES نامیده میشود.
تعریف سندرم شب خوری
افرادی که مبتلا به سندرم شب خوری هستند یا با شخصی مبتلا به این سندرم، زندگی میکنند ممکن است متوجه سرنخهای خاصی در خانه شوند. در این شرایط ممکن است با بهم ریختگی آشپزخانه یا ناپدید شدن غذا مواجه شوند، به این معنی که شخصی در طول شب بیدار بوده و نیمه شب شروع به غذا خوردن کردهاست. اینها نشانههایی هستند که نشان میدهد شخصی در خانه ممکن است به سندرم خوردن شبانه یا شب خوری مبتلا باشد.
افراد مبتلا به شب خوری غالباً به این علت شبها غذا میخورند که این خوردن سبب بهبود خواب، یا کمک به خواب رفتن دوباره آنها شود. افراد مبتلا به شب خوری معمولاً صبحها بدون اشتها هستند و غذایی مصرف نمیکنند. این افراد معمولاً احساس گناه و شرم نسبت به این عادت غذایی خود دارند.
تشخیص سندرم خوردن شبانه
سندرم شب خوری در حال حاضر توسط راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم DSM-5 تحت عنوان سایر اختلالات تغذیه و خوردنOSFED طبقه بندی میشود.
معیارهای تشخیص شب خوری شامل غذا خوردن شبانه به طور مکرر است – از جمله بیدار شدن از خواب جهت خوردن غذا؛ مصرف زیاد غذا بعد از وعده غذایی شامگاهی، و آگاهی از خوردن شبانه خود یا به یادآوردن صحنههایی از خوردن شب هنگام – و پریشانی یا اختلال قابل توجه در فرد در رابطه با شب خوری.
معیار تشخیصی دیگر مطرح شده برای شب خوری بیان میکند که اگر فردی حداقل ۲۵٪ از غذای مصرفی خود را، حداقل به مدت سه ماه، بعد از وعده غذایی شامگاهی خود مصرف کند، مبتلا به سندرم شب خوری است؛ و اینکه خوردن شبانه حداقل دو بار در هفته و به مدت سه ماه اتفاق میافتد.
افراد مبتلا به شب خوری ممکن است در مدت کوتاهی مقدار زیادی غذا بخورند به طوری که از کنترل فرد خارج است یا ممکن است در طول روز به صورت پراکنده و غیرمشخص غذا مصرف کنند و وعدههای غذایی اصلی و منظمینداشته باشند.
به نظر میرسد افراد مبتلا به شب خوری در ریتم شبانه روزی خود دچار اختلال میشوند، یعنی روند بیولوژیکی که الگوهای خواب و غذا خوردن را با توجه به چرخه طبیعی نور و تاریکی تنظیم میکند، دچار مشکل میشود.
در انسان، اشتها و مصرف غذا با ساعتهای اولیه بیداری مطابقت دارد: وعدههای غذایی معمولاً بین اوایل صبح تا اوایل شب مصرف میشوند. افراد مبتلا به پرخوری چرخه خواب طبیعی خود را حفظ میکنند اما الگوی مصرف مواد غذایی آنها طبیعی نیست و تاخیر زمانی دارد.
سندرم خوردن شبانه اولین بار در سال ۱۹۵۵ توسط روانپزشکی به نام آلبرت استونكارد توضیح داده شد. وی آن را در زیرمجموعه اختلالات چاقی میدانست. در نتیجه، بیشتر اوقات در زیرمجموعه چاقی مورد مطالعه قرار گرفته است. در مقایسه با سایر اختلالات خوردن، شب خوری به میزان کمتری مورد مطالعه قرار گرفته است.
تخمین زده میشود که حدود ۱.۵٪ از جمعیت جهان مبتلا به شب خوری هستند. که این در بعضی از جمعیتها شیوع مانند کسانی که وزن کم کرده اند با شیوع ۶٪ تا ۱۴٪ و ۹٪ تا ۴۲٪ در بین کاندیداهای جراحی باریاتریک، شیوع بیشتری دارد
ارزیابی شب خوری را میتوان از طریق پرسشنامههای شب خوری یا مقیاس تشخیصی شب خوری، که هر دو بر مبنای خود-گزارشدهی هستند، انجام داد. همچنین یک مصاحبه تشخیصی به نام سابقه و فهرست سندرم شب خوری NESHI، وجود دارد.
اختلالات مرتبط با سندرم شب خوری
یک فرد ممکن است به طور همزمان مبتلا به شب خوری و یک اختلال غذایی دیگر باشد. مطالعات نشان میدهد که تقریباً ۷ تا ۲۵ درصد از افراد مبتلا به شب خوری، دارای علائم مربوط به اختلال پرخوری نیز میباشند. تحقیقات نشان میدهد در میان مبتلایان به پرخوری عصبی، ۴۰٪ بیماران بستری و ۵۰٪ بیماران سرپایی علائم شب خوری نیز گزارش شدهاست.
با توجه به این موضوع، میتوان شب خوری را یک نوع خاص از اختلال پرخوری یا پرخوری عصبی قلمداد کرد که از نشانههای آن الگوی شبانه روزی مختل و غذا خوردن در ساعات خواب فرد میباشد.
یک اختلال مشابه، اما متفاوت، اختلال خواب مربوط به خوردن SREDاست. SRED در درجه اول یک اختلال خواب است، در حالی که شب خوری در درجه اول یک اختلال خوردن است.
تفاوت اصلی در این است که افراد مبتلا به SRED یا درحال خواب غذا میخورند یا در حالتی گرگ و میش بین خواب و بیداری، و از کاری که انجام میدهند آگاهی ندارند. آنها اغلب از وجود غذا در رختخواب خود در زمان بیدار شدن متعجب میشوند و از غذا خوردن خود در طول شب هیچ خاطرهای ندارند.
در مقابل، افراد مبتلا به شب خوری هنگام غذا خوردن کاملاً بیدار و آگاه هستند و این مسئله را به یاد میآورند. در برخی از مطالعات، درصد بالایی از افراد مبتلا به SRED از داروهای روانپزشکی استفاده میکردند، که ممکن است نشان دهنده ارتباط این داروها با این اختلال باشد.
بیماران مبتلا به شب خوری اغلب مبتلا به افسردگی و اضطراب نیز هستند. همچنین ممکن است سابقه سو مصرف مواد نیز داشته باشند.
علل بروز سندرم خوردن شبانه
علت دقیق شب خوری مشخص نیست. برخی تصور میکنند که این مشکل به دلیل عدم تعادل هورمونی است که الگوی غذا خوردن را مختل میکند. همچنین ممکن است در پاسخ به الگوی بیدار ماندن در شب و غذا خوردن در اواخر شب ایجاد شود، که در بین دانشجویان معمول است. هنگامیکه فرد به این روند عادت کند،ترک آن دشوار خواهد بود.
غذا خوردن در شب همچنین ممکن است پاسخی به رژیمهای غذایی باشد. هنگامیکه افراد در طول روز میزان مصرف غذای خود را کاهش میدهند و بدن در وضعیت محرومیت قرار میگیرد، میل به خوردن غذا در اواخر شب یک پاسخ طبیعی به این محدودیت است. با گذشت زمان، این الگوی میتواند مستمر و دائمیشود.
رفتار درمانی
رفتار درمانی شناختیCBT یکی از موفقترین درمانها در زمینه اختلالات خوردن است. علیرغم اینکه این روش در شب خوری موفقیت بوده، فقط یک مطالعه تجربی در این زمینه منتشر شده است.
درمان روانشناختی شب خواری معمولاً شامل آموزش روان شناختی در مورد شرایط و آموزش نظارت و کنترل بر خود برای درک این اختلال و حفظ عوامل خواهد بود.
این روش درمانی شامل کاهش رژیمهای غذایی است. مداخلات رفتاری که برای سایر اختلالات خوردن نیز مشترک میباشد شامل برنامه ریزی منظم مصرف وعدههای غذایی و حفظ نظم در غذا خوردن است.
درمان شب خواری، تمرکز ویژهای بر تغییر الگوی غذا خوردن و انتقال آن به اوایل روز دارد تا با چرخه خواب و بیداری هماهنگ شود. وعده صبحانه به منظور تنظیم الگوی غذایی در ابتدای صبح باید مصرف شود.
صبحانه یک مرحله ضروری برای شکستن چرخه است، حتی اگر همچنان شب خوری ادامه دارد و صبحها فرد اشتهایی ندارد. این مشکل میتواند به تدریج و با افزایش تدریجی وعدههای غذایی صبح انجام شود تا زمانی که یک صبحانه مناسب به طور منظم مصرف شود.
این باورها این اختلال را تداوم میبخشند، اما میتوانند با بازسازی ساختار شناختی و استفاده از آزمایشهای رفتاری از بین بروند. هنگامیکه دورههای شب خوری شروع میشوند، میتوان برای کاهش این رفتار از تجزیه و تحلیلهای زنجیرهای رفتاری برای شناسایی مداخلات شناختی و رفتاری کمک گرفت.
بعد از هر بار غذا خوردن در شب، هنگامیکه برای اولین بار به فکر تمایل به غذا خوردن میافتید و هر مرحله از رسیدن به غذا، انتخاب آن، خوردن آن و سپس آنچه اتفاق افتاده است را، دوباره بازسازی میکنید. تفکر برای یافتن نقطهای که بتوانید زنجیره معمول این اتفاقات را در طول مسیر تغییر دهید و زنجیره را بشکنید تا نتیجه متفاوتی ایجاد کنید، درترک این عادت کمک کننده است.
شکستن الگوهای غذا وردن شبانه ممکن است دشوار باشند و ممکن است نیاز به استفاده از تکنیکهای روانشناختی مانند تهیه لیستی از دلایل عدم شب خوری (و بررسی و مرور آن قبل از خواب) باشد. همچنین ممکن است نیاز به قراردادن موانع فیزیکی مانند مسدود کردن دسترسی به آشپزخانه در شب باشد.
استراتژیهای بهداشت خواب که در درمان بی خوابی CBT استفاده میشود، مانند پایبندی به یک زمان خواب مشخص و زمان بیداری مشخص، نیز بکار گرفته میشوند.
سایر درمانها
سایر روشهای درمانی شب خوری شامل فتوتراپی است – قرار گرفتن در معرض نور – مشابه آنچه برای درمان اختلال عاطفی فصلی SAD استفاده میشود. اعتقاد بر این است که نور درمانی بر روی ملاتونین، هورمونی که به تنظیم ریتم شبانه روزی کمک میکند، تأثیر میگذارد.
در فتوتراپی برای درمان شب خوری، بیماران صبحها در معرض نور شدید قرار میگیرند. هدف این روش درمانی تنظیم مجدد ساعت بدن با استفاده از نور، و تنظیم مجدد ریتم شبانه روزی بدن است.
هماکنون، تحقیقات رسمیکمیدر مورد این روش درمانی وجود دارد، اگرچه در دو مطالعه موردی و case study بسیار موثر بودهاست.
داروهای روانپزشکی بیشترین تحقیقات در درمان شب خوری را به خود اختصاص دادهاند. اگرچه شواهد کمیدر مورد استفاده از داروهای روانپزشکی برای درمان اختلالات خوردن به طور کلی اثبات شده است، اما در مورد شب خوری، که در آن اختلال ریتم شبانه روزی یک مولفه بیولوژیکی مهم است، استفاده از این نوع داروها پیشنهاد میشود.
داروهایی که مورد مطالعه و استفاده قرار گرفتهاند شامل مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین SSRI شامل پاروکستین، فلووکسامین و سرترالین است.
سخن پایانی
اگر علائمیمطابق با سندرم شب خوری دارید، ممکن است از این بابت احساس شرم و خجالت کنید و دریافت درمان و کمک خودداری کنید. در این شرایط از مراجعه به پزشک دریغ نکنید، متخصصان اختلالات خوردن میتوانند در بهبودی به شما کمک کنند.