چگونه عصبشناسان به توانایی پیشبینی احساسات افراد، با دقت بالا دست یافتهاند.
مطالعهای انجام یافته در سال ۲۰۱۵، نشان داده با استفاده از اسکنهای مغزی، میتوان احساسات افراد را با دقت بیش از ۹۰ درصد پیشبینی کرد.
پژوهشگران در طی این تحقیق توانستند شدت احساسات منفی را نسبت به تصاویر تکاندهنده، اندازهگیری کنند. آنها متوجه شدند احساسات منفی دارای نوعی تاثیر نورونی جامع و مشترک بین تمامی آدمها هستند، (Common Neural Signature)، که کامپیوتر میتواند آن را یاد بگیرد و با استفاده از آن، بروز احساسات منفی را پیشبینی کند.
دکتر Luke Chang، که رهبری مطالعه را بر عهده داشت، میگوید: « این بدین معنی است که اسکن مغزی این توانایی را دارد که با دقت زیاد، احساسات افرادی را که هیچ اطلاعاتی به جز فعالیت مغزی آنها در اختیار ندارد پیشبینی بکند. و این، به دانش ما در مورد نحوه ایجاد و تنظیم و تعدیل احساسات انسانی -که موضوعی به شدت پیچیده و ناشناخته است- کمک عظیمی میکند. و همچنین با استفاده از این روشهای جدید اندازهگیری عصبی، میتوان پاسخهای غیرطبیعی احساسی -مثلاً به میزان خیلی کم و یا خیلی زیاد- را متوجه شد و تحت نظر قرار داد؛ چرا که این حالتهای غیرعادی میتوانند بر مشکلات عصبی و روانی وسیعتری دلالت داشته باشند.»
در این مطالعه، به ۱۸۲ نفر عکسهایی نشان داده شد که برای ایجاد واکنش منفی طراحی شده بودند. این عکسها شامل تصاویری از مصدومیتهای جسمی، گروههای خشونتگرا و اعمال خشونتآمیز بود. با تحلیل اسکنهای مغزی که از این افراد به دست آمد، یک کامپیوتر توانست این “Neural Signature” حاصله از احساسات منفی را یاد بگیرد و آن را در مورد افراد دیگر به کار بگیرد.
دکتر Chang میگوید: «بزرگترین تعجب ما این بود که الگوی پیشبینی شده ما، چقدر دقیق توانست نوع و شدت احساسات حاصله از این تجربه ناخوشآیند را پیشبینی کند. با توجه به بدبینی و حس شکاکیت ایجاد شده نسبت به صحت نتایج حاصله از تصویربرداری عصبی -در اثر یافتههای نادرست فراوان قبلی و شکستهای زیاد در تلاشهای انجام گرفته برای شبیهسازی این نتایج در ابعاد کوچک- احتمالاً عصبشناسان زیادی از عملکرد صحیح این الگو، شگفتزده خواهند شد. و نکته جالبتر اینکه الگوی به دست آمده از این تحقیق، احساسات یک فرد را حتی دقیقتر از خود آن فرد میفهمد؛ به نظر بدیهی میآید که احساسات هر آدم، مختص خود اوست، و در عمل نیز واکنشهای ظاهری افراد تحت آزمایش به تصاویر، متفاوت بود. ولی تاثیری که این تصاویر، از لحاظ شیمیایی و مولکولی در مغز افراد مختلف گذاشت، به میزان بیش از ۹۰ درصد یکسان بود. و از آنجایی که تعداد افراد تحت آزمایش تقریباً ۷ برابر یک آزمایش fMRI معمولی بود، نتایج آن نیز تا حد زیادی قابل تعمیم و جامع است و الگوی به دست آمده در مورد اکثریت قریب به اتفاق شرکتکنندگان جدید نیز صحیح عمل میکند.»