ببر مازندران (Caspian Tiger)، در دههی ۱۹۶۰ منقرض شد. تعداد آنها به دلیل شکار غیر مجاز، نابودی زیستگاهها و کمبود غذا به تدریج کاهش یافت. زمانی اتحاد جماهیر شوروی برای مسموم کردن و به دام انداختن این حیوانات جایزه تعیین کردهبود و طرحهای آبیاری مزارع کشاورزی، زیستگاه طبیعی حیوان را تخریب کرد؛ زیستگاهی که از ترکیه تا عراق و ایران و قسمتهایی از شمال غرب چین میرسید.
حال، دانشمندان در صندوق جهانی حیات وحش (World Wildlife Fund) به اختصار (WWF) و سازمانهای مرتبط متوجه این گونه شدهاند. در مطالعهای که در ژورنال Biological Conversation منتشر شدهاست، دانشمندان طرحهایی برای بازگرداندن ببرهای منقرض شده و گسترش آنها با استفاده از یک خویشاوند نزدیک، ببر سیبری، ارائه دادهاند. Carlos Driscoll، مدیر WWF در محافظت ژنتیکی در مؤسسهی حیات وحش هند (Wildlife Institute of India)،میگوید:
ببرهای مازندران و آمور (سیبری)، از یک خانوادهاند. آنها به یکدیگر بسیار شبیهتر از آناند که زیرگونههای جداگانهای تشکیل دهند.
حتی با وجود استفاده از حیوانی نسبتاً متفاوت، آنها تکامل این ببرها به گونههای یکسان یا مشابه را در گذر زمان پیشبینی کردهاند.
نویسندگان این مطالعه اظهار داشتهاند، “ویژگیهای ببر سیبری نشاندادهاند توانایی تطابق با آبوهوای خشک زیستگاه جدید را دارند.” یعنی با وجود آن که ببر سیبری اغلب در جنگلهای روسیه یافت میشود، زیستگاه جدید در آسیای مرکزی شرایط اقلیمی مشابهی خواهد داشت که ببرها میتوانند به آسانی با محیط وفق یابند.
انتخاب این زیستگاه به تعداد افرادی که از این زمینها استفاده میکردند وابسته بود و دلتای رود ایلی (Ili) و همچنین ساحل جنوبی دریاچهی بالخاش (Balkhash) به عنوان مکان مناسب انتخاب شدند. شکار اصلی ببرها متشکل از گراز وحشی، گوزن بخارا و گوزن شوکا (roe deer) خواهد بود. اما قبل از آن که انتقال به زیستگاه جدید اتفاق افتد، این گونههای شکار باید به “مقادیر پایداری” افزایش یابند – که چیزی بین ۵ الی ۱۵ سال طول خواهد کشید. دانشمندان همچنین باید بررسی کنند که آیا انسانها و ببرها میتوانند در این ناحیه همزیستی داشتهباشند یا نه.
این فرآیند آهسته انجام میگیرد اما بسیار نویدبخش است. اگر ۴۰ ببر منتقل شوند در این صورت در حدود ۵۰ سال میتوانیم شاهد افزایش تعداد آنها به ۱۰۰ ببر باشیم. با توجه به در معرض انقراض بودن ببر سیبری، این افزایش تعداد میتواند برای بقاء گونه حیاتی باشد.
سرنوشت یک گونه
تعداد درشتزیاگان (Macrofauna) به مقادیر بحرانی رسیدهاست و حتی چیتاها در فهرست گونههای در معرض خطر اتحادیهی جهانی محافظت از طبیعت (IUCN) از “آسیبپذیر” به “در معرض خطر” رسیدهاند. تخمین زده میشود حیواناتی که تلف میشوند یک دههزارم میزان سرعت میانگین انقراض است و هر روز دهها گونه منقرض میشوند.
در این صورت برای ما چه اهمیتی دارد که یک گونهی ببر را به حیات بازگردانیم در صورتی که گونههای بسیار زیاد دیگری به شدت تهدید میشوند و در معرض انقراضاند؟ ممکن است تصور شود اقدامات محافظتی مهمتر از زنده کردن گونهای است که دههها قبل منقرض شدهاست.
اما هنوز امید وجود دارد. مشارکت مابین دولت قزاقستان و WWF منجر به طرحی حمایتی برای ببرها شد و این طرح تنها برای بقای آنها نیست. یک پارک ملی ایجاد خواهد شد، زمینهای جنگلی احیا میشوند و جمعیت زیاگان (fauna) و گیاگان(flora) افزایش مییابد. پژوهشگران امیدوارند این اقدامات میتواند چهارچوبی برای حفظ گونههای بسیاری در آینده فراهم کند.