روابط از اهمیت فراوانی برخوردارند؛ برای ما، خانوادههایمان و دوستانمان و همهی افرادی که به آنها اهمیت میدهیم. در هر رابطهی رمانتیک، زمانی فرا خواهد رسید که سوالاتی نظیر آیا این فرد همان کسی است که میخواهید زندگی خود را با او بگذرانید؟ یا آیا واقعاً میخواهید زندگی خود را با یکدیگر بسازید؟ یا اینکه تعهد دائمی مشکل لاینحل این رابطه است؟ چرا؟
پایان دادن به روابط احساسی، امری نیست که با افزایش سن و تجربه آسانتر شود اما ممکن است به اندازهای درگیر مشغلههای دیگر باشید که از انجام دادن این کار طفره روید؛ حتی زمانی که اصلا احساس خوشحالی نمیکنید.
درصورتی که احساس میکنید گیر افتادهاید و یا رابطهی شما از حرکت باز ایستاده است، و یا بهدنبال نشانههای بیشتری برای اطمینان حاصل کردن از انتخاب خود برای پایان دادن به رابطهتان هستید، به خواندن مقالهی زیر ادامه دهید؛ شاید زمان آن فرا رسیده باشد که به رابطهی خود پایان دهید.
۱- دیگر به یکدیگر اعتماد ندارید
همهی ما بارها جملهی کلیشهای ‘اعتماد، کلید اصلی هر رابطه است’ را شنیدهایم. یکی از اصلیترین نشانههای پایان یک رابطهی عاطفی، از دست رفتن اعتماد بین طرفین است؛ شما خود را درحالی مییابید که تواناییها، انگیزهها و دلایل طرف مقابلتان را مدام به سوال میکشید:
چرا او اکنون بیشاز حد با من خوشرفتاری میکند؟
چرا با اینکه میداند من روی این حرکت حساسم، مدام آنرا تکرار میکند؟
و هزاران سوال دیگر…
عدم اعتماد دوطرفانه در رابطه، به مشکلات بیشتری نظیر خشم، حسادت، مالکیت افراطی و کینه میانجامد. درصورتی که به این نقطه در رابطهی خود رسیدهاید، جدا شدن میتواند از گزینههای شما باشد.
۲- زمانی که درمییابید ارزشهای متفاوتی دارید
همهی ما ارزشهایی برای رابطه داریم: آزادی عمل، امنیت، داشتن حزبهای سیاسی متفاوت و مثالهای دیگر، نمونههایی از ارزشها هستند. نیازی نیست که ارزشهای شما با طرف مقابلتان کاملا یکسان باشد؛ اما زمانی که این ارزشها، به مواردی آزاردهنده تبدیل شوند، یک زنگ خطر است.
در هر رابطه، پروسهای از سازش با تفاوتِ ارزشها و سپس جذب آنها وجود دارد اما در برخی موارد، این مغایرت ارزشها با یکدیگر، به حدی شدید و قابل توجه است که امکان ادامه یافتن رابطه را از بین میبرد و مقدمهای برای ایجاد مشکلات بیشتر است. در این زمان، بهترین راه برای طرفین، خاتمهی رابطه است.
۳- زمانی که دیگر در ذهن خود، با طرف مقابلتان برنامهای نمیسازید
این مورد، یک پروسهی ذهنی عمیق است؛ زمانی که شما در فرآیندی آهسته، طرف مقابلتان را از زندگی خود بیرون کردهاید، زمان آن فرا رسیده است که در زندگی واقعی نیز، وی را کنار بگذارید. در یک رابطه، حتی اگر طرف مقابلتان کیلومترها از شما فاصله دارد، شما در ذهن خود، کارهایتان را مشترک با او انجام میدهید یا حداقل، او بخشی از برنامهی شما را به خود اختصاص میدهد. اگر به نقطهای از رابطهی خود رسیدهاید که طرف مقابلتان دیگر بخشی از برنامههایتان را به خود اختصاص نمیدهد، باید بدانید زمان پایان رابطه فرا رسیده است.
۴- دیگر نمیتوانید با یکدیگر خوش بگذرانید
یک رابطهی عاطفی مناسب باید مسبب ایجاد حس شادی و سرخوشی در شما شود. در صورتی که در رابطهی شما این فاکتور از بین رقته است، بهتر است به جدا شدن به عنوان یک گزینه بنگرید.
اگر روزهای شما خستهکننده شدهاند و تلاشهای شما برای ایجاد هیجان و یا انجام دادن یک کار نشاطآفرین از سوی طرف مقابلتان با سردی و بیعلاقگی مواجه میشوند، باید بدانید که شما تنها یکبار زندگی میکنید، آیا میخواهید اینگونه آن را ادامه دهید؟
قطعا فاکتورهای دیگری برای حفظ رابطه وجود دارند که یکی از مهمترین آنها تعادل است؛ یک رابطهی سالم علاوه بر پختگی و مسئولیت پذیری، نیازمند شادی نیز میباشد و شاد نبودن در یک رابطه، دلیل محکمی و قابلقبولی برای پایان دادن به آن است.
ادامهی مقاله: نشانههای پایان رابطهی عاطفی (۲)