در این مجموعه سعی خواهیم داشت تا با نظرات دانشمندان زیستجامعهشناس در خصوص ابعاد روانشناختی و فکری انسان آشنا شویم.
اولین بخش از مقالات این مجموعه به موضوع فرهنگ اشارهای کلی داشته و ادیان را با دیدگاه فرگشتگونه مورد نقد قرار میدهد. لازم به ذکر است مطالب مطرح شده تنها بهمنظور آشنایی با دیدگاههای مختلف در ارتباط با این موضوع بوده و منعکسکنندهی دیدگاه دانشمندان میباشد.
جانوران نخستیِ غیر از انسان، از جمله میمون ژاپنی و شامپانزه نشانههایی از فرهنگ را در بین خود نشان میدهند. اما همسو با عقیدهی بسیاری از دانشمندان این تنها انسان است که فرهنگ در تمام ارکان زندگیش نفوذ کرده است. جزئیات بررسی قومها و قبیلهها از تجویز نهچندان زیاد ژنتیکی حکایت دارد که خود موجب تنوع عظیم در بین جوامع مختلف شدهاست.
این کمتجویزی به معنی آن نیست که فرهنگ از قید ژن رها شده است؛ بلکه آنچه تکامل یافته همان استعداد برای بروز فرهنگ است. در واقع انسان میل چارهناپذیر به ایجاد فرهنگ دارد. برای انسان فرهنگ و از جمله باشکوهترین جلوههای آن یعنی آیین و مذهب را میتوان به عنوان یک نظام سلسلهمراتب از تدابیر مربوط به ردیابی محیط در نظر گرفت. [این نیاز ممکن است منطبق با ذات انسانی بوده و لذا تنها نظامی واحد قابلیت ارائهی تمام و کمال آن را داشته باشد، فارغ از توانایی رسیدن بشر به آن] فرهنگ را تا آنجا که جزئیاتش غیرژنتیکی است، میتوان از سیستم زیستشناسی منفک و بهعنوان یک سیستم کمکی در کنار آن چید. گسترهی سیستم ردیابیِ کاملاً فرهنگی به موازات قسمت عمدهی بخش کندترِ سیستم ردیابی زیستشناختی حرکت میکند که زمان آن از روزها تا نسلها متغیر است.
بهمنظور بررسی تکههای تشکیلدهندهی فرهنگ مثالهایی را مورد ارزیابی قرار میدهیم. از جملهی شتابدارترین واکنشهای فرهنگی در تمدنهای صنعتی میتوان به مدلهای لباس و سخنگفتن اشاره کرد. انواع کندتر آن شامل ایدئولوژیهای سیاسی و نگرشهای اجتماعی نسبت به کشورهای دیگر است و کندترینِ آنها تابوهایی چون زنای با محارم، اعتقاد یا عدم اعتقاد به خدای خاص را شامل میشود. میتوان چنین نظر داد که فرهنگ در بخش عمدهی جزئیات خودش، «سازشی» در مفهوم داروینی آن است. هر چند که بخشهایی از آن نیز ممکن است بهطور غیرمستقیم از طریق بقای گروهیِ تسهیلشده به عمل میآید.
فرمهای کم تغییر فرهنگی، در قالب آیینها و مراسم بروز نموده و پیچیده شدهاند. برخی از متخصصین علوم اجتماعی آیینها و مراسم انسانی را با نمایشهای حیوانات مقایسه کردهاند که لازم به ذکر است این دیدگاه از سوی بسیاری از متخصصین دیگر صحیح قلمداد نمیشود.
اغلب آیینها و جشنهای انسانی چیزی بیش از ارزش گروهی از علامات هستند؛ این در حالیست که بسیاری از نمایشهای حیوانی محدود به این موارد میباشند. بنا بر عقیدهی ماکس وبر، ادیان در نیروهای فوق طبیعی پاداشهای کاملاً دنیوی برای عمر درازتر، زمین و غذای فراوانتر، دوری از فاجعههای فیزیکی و شکست دشمنان را میجویند. در رقابت بین فرقههای مذهبی نیز نوعی انتخاب گروهی در جریان است. آنهایی که پیروان بیشتری به دست آورند خواهند ماند و آنها که موفق به این کار نشوند محکوم به شکست خواهند بود. در نتیجه بنا بر عقیده وبر، مذاهب نیز همچون سایر نهادهای بشری چنان تکامل مییابند که رفاه عملکنندههایشان را بهتر کنند.
تضادی که ممکن است برخی از باورهای سنتی و مذهبی متذکر شوند، علت پابرجا بودن و تداوم این عقیدهها با وجود مشکلاتی که حداقل به طور ظاهری میتوان به آنها وارد نمود است. در این باره نیز میتوان به سخن نیچه با مضمون ترجیح تهی به عنوان هدف بجای تهی بودن از هدف، اشاره کرد.
مقاله مرتبط: داروینیستم اجتماعی چیست؟
هنری برگسون اولین کسی است که نیرویی دوم را نیز که به صورتبندی اخلاق و مذهب میانجامد را مورد شناسایی قرار دادهاست. انعطافپذیری بیش از حد رفتار اجتماعی انسان، هم قدرت فوقالعادهی اوست و هم خطری جدی برای او. اگر قرار بود که هر خانواده قواعد رفتار خاص خودش را بهوجود میآورد، نتیجهاش آشفتگی و رانش سنت در حدی غیر قابل تحمل بود. جامعه برای مقابله با رفتاریهای خودخواهانه و قدرت تحلیلبرندهی هوش بالای آدمی، باید قوانینی واحد را تدوین نماید.
در بازهی وسیع، تقریباً هر تعهدی بهتر از تعهد به هیچچیز خواهد بود. از آنجا که معیارهای اختیاری نیز مؤثر هستند و عمل میکنند، عدم یکنواختی، سازمانها را ناکارامد نشان خواهد داد. همانطور که راپاپورت به روشنی بیان داشته است، «تقدیس موجب تبدیل اختیار به اجبار میشود». این فرآیند در معرض نقد و محکومیت است و در جوامع تحصیلکردهتر انقلابیون و اندیشمندان دست به تغییر خواهند زد. همچنین اصلاحطلبی با سرکوب روبرو میشود زیرا هرچه قواعد تقدس بیشتری یافته و اسطورهایتر شدهباشند، اکثریت بزرگتری از مردم آنرا بیچون و چرا خواهند دانست و مخالفت با آنرا کفرآمیز تلقی خواهند کرد.