مغز ما هیچگاه از انطباق با تغییرات باز نمیایستد. اگر شما در حال خواندن این متن هستید، شانس خوبی داشتهاید که خواندن را در کودکی در مدرسه فرا گرفتهاید اما در بسیاری از کشورهای جهان، بیسوادی موجب جلوگیری از توانایی خواندن و درک معانی لغات در بزرگسالان میشود.
اکنون دانشمندان دریافتهاند هنگامی که افراد در بزرگسالی شروع به یادگیری خواندن میکنند، تغییرات قابل توجهی در مغزشان رخ میدهد و این به اصطلاح سیمکشی مجدد(Rewirng) نه تنها در قشر انعطافپذیر مخ بلکه در در مناطق عمیقتر مغز آنها نیز ایجاد میشود.
فالک هوتینگ(Falk Huetting) محقق از مؤسسه تحقیقاتی ماکس پلانک در هلند میگوید:
تاکنون فرض میشد که این تغییرات محدود به لایههای بیرونی(قشر) مغز هستند زیرا این قسمت مغز به سرعت با تغییرات تطابق پیدا میکند.
اما اسکنهای مغزی انجامشده بر روی ۲۱ زن بیسواد هندی که به آنها نگارش الفبای سانسکریت(دِواناگری=Devanagari) آموزش داده شده بود، نشان میدهد که فرایند یادگیری خواندن بر مناطق عمیقتر از قشر مغز نیز تأثیر میگذارد.
تقریباً تمامی این زنان در دههی سوم زندگی خود بودند و مغز آنان پیش ازیادگیری الفبا و شش ماه پس از آن به روش MRI اسکن شده بود.
پس از نیم سال، این گروه از لحاظ سواد در حد یک دانشآموز سال اول ابتدایی بود که این موضوع نشان میدهد هرگاه فرصتی به شما داده شود،هیچگاه برای مبارزه با بیسوادی دیر نیست.
دکتر هوتینگ میگوید:
رشد سواد افراد قابل توجه است؛ در حالی یادگیری یک زبان جدید برای ما کاملاً مشکل است، به نظر میرسد که یادگیری خواندن بسیار آسانتر باشد. این موضوع ثابت شده است که مغز بالغ به طرز حیرتانگیزی انعطافپذیر است.
جدا از پیشرفت دانشآموزان، چیزی که واقعاً محققان را تحت تأثیر قرار داد، چگونگی اثر یادگیری بر پیکربندی مجدد اتصالات نورونی شرکتکنندگان بود.
دکتر هوتینگ دراین باره گفت:
ما تغییرات مورد انتظار را در قشر مخ مشاهده کردیم اما دیدیم که فرایند یادگیری منجر به سازمانبندی مجدد گستردهای میشود که به ساختارهای عمقی مغز مانند تالاموس و ساقهی مغز هم کشیده میشود.
به خصوص محققان دریافتند که فرایند یادگیری بر روی قسمتی از ساقهی مغز به نام کالیکولوس فوقانی(colliculi superiores) و همچنین پولوینار(Pulvinar) تأثیر میگذارد که در تالاموس قرار دارد.
این قسمتهای عمیق پس از یادگیری دروس الفبا،افزایش اتصال عملکردی با قشر بینایی را نشان دادند که به نظر تیم پژوهشی، مسیر وضوح بینایی و تنظیم دقیق اطلاعات بینایی است که توجه ما را به محیط اطراف جلب میکند. این مسیر علاوه براین که کمک میکند تا بفهمیم چگونه مغز فرایند زبانی را مدیریت میکند، راهی به سوی درک انعطافپذیری این مناطق عمیق نیز نمایان میکند.
هوتینگ در ادامه گفت:
این موضوع که در قسمتهای عمقی مغز ساختارهایی وجود دارد که از لحاظ تکاملی قدیمی هستند و اساساً میتوانند تغییر کنند، قبلاً ثابت نشده بود؛ این مناطق میتوانند با این مهارت جدید تطابق یافته و به طور مؤثر به ارتباط با قسمتهای مختلف قشر مخ مانند قشر بینایی بپردازند.
لازم به ذکر است که این نتایج از نمونهی بسیار کوچکی از افراد ثبت شدهاند(فقط ۲۱ نفر از شرکتکنندگان در این پژوهش وارد شدند به همراه ۹ نفر به عنوان گروه شاهد) بنابراین باید صبر کنیم تاببینیم که آیا این نتایج در مطالعات بعدی هم صدق خواهند کرد یا نه.
اما محققان فکر میکنند که این یافتهها میتواند به یافتن راهی برای درمان خوانشپریشی(Dyslexia) کمک کند چرا که این وضعیت به تالاموس ارتباط داده شده است.
فهم بیشتر راجع به پاسخ مغز به فرایند یادگیری، به خصوص برای آنهایی که در بزرگسالی این شانس را به دست میآورند، میتواند به محققان و معلمان کمک کند تا امکانات سوادآموزی را در اختیار افرادی قرار دهند که بیش از همه نیاز به رشد و پیشرفت این توانایی حیاتی دارند.
دکتر هوتینگ در ادامه گفت:
پیچیدگی اجتماعی این گونه پژوهشها بسیار بالاست؛ باید بدانیم که مغز بزرگسالان تا چه حد برای کسب یک مهارت پیچیده مانند خواندن انعطافپذیر است تا در آینده بتوانیم برنامههای سوادآموزی را به گونهای تنظیم کنیم که شانس موفقیت آن برای کمک به این افراد بسیار بالا باشد.