انتشار این مقاله


اسوتریکا (۱): معماواره‌ای از یک معما

اگر شما هم به معماهای عجیب و مسائل غریب علاقمند هستید، وارد شوید.

دقیقاً ۲۳ ساعت و ۳۰ دقیقۀ قبل با اپیزود افتتاحیۀ اسوتریکا مهمان‌تان شدیم و صحبت بسیار مهمی هم در رابطه با عجیب بودن این دنیا داشتیم. برای این که جای هیچ‌گونه بحثی هم باقی نماند، دلایل بسیار محکمی ارائه نمودیم. گفتیم که الیاف خزه‌ای مسیر ورودی بسیار مهمی را در مخچۀ خوکچۀ هندی تشکیل می‌دهند. شاخه‌های ریز الیاف خزه‌ای در لایۀ گرانول به دور خود پیچیده و ۶ هزار ساختار ارتباطی گره‌مانند را ایجاد می‌کنند که شباهت عجیبی به سیناپس‌های تیپ ۱ گری دارد، پس می‌توان چنین ادعا کرد که ارتباطات عصبی گره‌مانند مذکور تحریکی بوده و گلوتاماترژیگ هستند. عجیب‌تر آن‌که آنتاگونیست‌های NMDA در مهارسازی تقویت درازمدت پاسخ سلول‌های خزه‌ای، کار چندانی از پیش نمی‌برند. ولی عجیب‌ترین بخش ماجرا این‌جاست که نه خوکچۀ خزه‌ای و نه خزۀ خوکچه‌ای جزئی‌ترین ارتباطی به سوژۀ بحث امروزمان پیدا نمی‌کند.

امروز قصد داریم در اسوتریکا کمی شیطنت کرده و شما را به چالش بکشیم. زندگی معمایی از اسوتریکاست، مگر نه؟ روش کار بسیار ساده است. شما باید به یک معماواره پاسخ بدهید. ولی چرا معماواره؟ مگر معما چه اشکالی دارد؟ خوب پاسخ به این سوال کمی دشوار است و ما فقط آن را برایتان توجیه خواهیم کرد. هر معمایی اصولاً یک جواب دارد و یا خواهد داشت، خواه جواب منطقی باشد و خواه غیرمنطقی. شاید هم نداشته باشد، چندان مهم نیست! بخش مهم قضیه این‌جاست که جواب معماواره خود یک معماست و متأسفانه این معمای دوم هنوز برای انسان حل‌نشده باقی‌مانده است. پس شما با مطالعۀ متن معماواره و بهره‌گیری از راهنمای تصویری (که مجموعه‌ای از کدهای معنی‌دار است)، معمای مورد نظر اسوتریکا را پیدا خواهید کرد. ذکر این نکته ضروری است که در ازای یافتن پاسخ معماآمیز این معماواره چیز خاصی به دست نخواهید آورد. منطقی است، نه؟ پس اگر آدم عجیبی هستید و عجیب هم فکر می‌کنید، شروع کنید!

فراموش نکنید که فقط ۹۶ ساعت وقت دارید. راستی، تا یادم نرفته، پاسخ معمای امروز در تصویر بالا آورده شده، ولی حیف که محو است 🙁

معماوارۀ اول

Ink (مرکب) از ریشۀ لاتین incaustum مشتق شده، و در لغت به معنی “سوزانیده شدن” می‌باشد. در قرون وسطا تصور بر این بود که مرکب، پوستینه‌ای که رویش نگاریده می‌شود را می‌سوزاند؛ چرا که مرکب آهن مازو هنگام قرارگرفتن روی صفحه رنگی روشن داشت که کم‌کم به تیرگی می‌گرایید. این قضیه با این که حقیقت ندارد، حداقل از دیدگاه فیزیک، اما تشبیه بلیغی است: نسخه‌ای خطی از قرون وسطا، که به دست بشر نگاشته شده، اساساً اصیل است؛ حتا اگر گرته‌برداری محضی از چیز دیگر باشد. و فراتر از مرز نابودی نیز نمی‌توان چیزی را متعارف‌سازی نمود.


→ راهنما

میلاد شیرولیلو


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید