سری داستانهای شبانه را پنجشنبهشب هر هفته در دکتر مجازی بخوانید.
آیا تا کنون برای مدت زمانی طولانی به آینه خیره شدهاید؟ میدانم، سوال عجیبی است؛ ولی مطمئنم نصف بیشتر کسانی که این مطلب را میخوانند این کار را خواهند کرد.
اگر در سکوت کامل جلوی آینه بایستید و برای یک مدت طولانی به تصویر خود خیره شوید، حسی را تجربه خواهید نمود. کسانی که قبلاً این کار را انجام دادهاند در جریان هستند. توصیف کردن این حس بهخصوص کار دشواری است، چرا که هر کس تعریف خاص خود را از آن دارد؛ و عدهای ممکن است تا جایی پیش بروند که آن را یک تجربۀ فراجسمی بخوانند. ولی با این حال، چیزی که همه (و همه) روی آن اتفاق نظر دارند این است که اگر عمل فوق برای مدتی طولانی (و بیوقفه) صورت گیرد، پیامد چندان جالبی نخواهد داشت. توصیفش سخت است. ولی در نهایت فریادی از اعماق ذهنتان خواهید شنید که یک جای کار اشکال دارد، خیلی اشکال دارد.
زمان رسیدن به این مرحله برای افراد مختلف، متفاوت است؛ مرحلهای که میتوان آن را “اوج” نامید. ولی هنگامی که به این مرحله وارد میشوند باید بلافاصله از آینه چشم بردارند؛ گویی تکتک سلولهای بدنشان اصرار میکنند که “دور شو!”. ولی در آن آینه چیست که باید از آن فرار نمود؟
این منتهیالیه تمام احساسی است که از خیرگی طولانی مدت در آینه ناشی میشود؛ و یا اگر دقیقتر بگویم، نهایت حسی که دیگران جرئت نداشتهاند از آن فراتر روند. اما اگر شما شهامت صعود به مرحلۀ بعدی را داشته باشید، چیزهای بیشتری دستگیرتان خواهد شد. ولی پیش از جمعآوری جسارت، این هشدار را جدی بگیرید؛ معدود افرادی که تا این مرحله پیش رفتهاند، دیگر هرگز آن آدمهای سابق نشدهاند و هیچیک نیز ابداً تمایلی برای صحبت کردن در این زمینه ندارند.
من بهشخصه مایلم در این زمینه صحبت کنم، ولی چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد. تمام آنچه که میتوانم بگویم این است که اتفاقی که در نهایت برای من افتاد بسیار … دهشتناک بود. از همین رو باز هم هشدار میدهم، اگر نمیخواهید به خواندن مطلب ادامه دهید از این صفحه خارج شوید…
برای شنیدن ادامهی داستان فایل صوتی زیر را دانلود کنید