انتشار این مقاله


بین محتوای توییتر تا زندگی واقعی مردم چقدر فاصله وجود دارد؟

این مقاله سعی دارد به ادعاهایی مثل سنجش خوشحالی مردم از طریق توییتر افسار روشمند (متدولوژیک) بزند!

توییتر شاهد صادقی برای احساسات جهان واقعی نیست. در مقاله‌ی جدیدی که دیروز در ژورنال PLOS ONE منتشر شد، دکتر Eric Jensen، دانشیار دپارتمان جامعه‌شناسی دانشگاه Warwick بر این واقعیت تأکید کرده است که اگر فکر کنیم توییت‌ها بازتابی از زندگی واقعی افرادند، در اشتباه هستیم.

با بیش از ۳۰۰ میلیون کاربر فعال ماهانه در سراسر جهان که افکارشان را در ۱۴۰ کاراکتر یا کمتر به اشتراک می‌گذارند، محققان اذعان می‌کنند که مطالعات برپایه‌ی اطلاعات توییتر برای آن‌ها و رسانه‌ها بسیار جذاب و قدرتمندند. با این حال دکتر جنسن در برابر این سیل اطلاعات ارزشمند محتاط است و بر این نکته تأکید دارد که شواهدی مبنی بر این که محتوای به اشتراک گذاشته‌شده در توییتر بازتاب درستی از احساس کاربران است، وجود ندارد.

کاربران توییتر رفتار فرهنگی، گفتگوها و هویت خاصی را برای خود به وجود آورده‌اند که با آن‌، نمای آنلاین خود را به نمایش می‌گذارند. محاورات اجتماعی، روابط قدرت و هویت همانقدر که بر روابط خارج از رسانه تأثیر دارد، روی گفتگوهای آنلاین هم اثر می‌گذارد ولی روش‌های این اثرگذاری هنوز به طور کامل درک نشده است.

برای هر تحقیقی روی روابط اجتماعی به نمونه نیاز است ولی نتیجه‌گیری از نمونه‌های توییتری دشوار می‌باشد. در چندین مطالعه ثابت شده است که کاربران توییتر نماینده‌ی جمعیت کلی نیستند. یکی از مثال‌های این مورد این است که مردان بیشتر از زنان از توییتر استفاده می‌کنند. کاربران پرکاری هم که در طول روز بسیار توییت می‌کنند، شاید در هر نمونه‌ای بیش از حد به چشم بیایند.

دکتر جنسن بدین صورت بر یافته‌هایش یادداشت می‌گذارد که:

کاربران توییتر فقط یک جنبه از خودشان را در رسانه‌ی اجتماعی به نمایش می‌گذارند که بخاطر دلایل خوبی روی احساسات واقعی آن‌ها، مثل شهرت حرفه‌ای‌شان سایه می‌اندازد. به طور واضح، خلأ بزرگی بین چیزی که مردم در رسانه‌های اجتماعی پست می‌کنند و چیزی که واقعاً احساس می‌کنند دیده می‌شود ولی اینکه چگونه هر شخص رابطه‌ی بین هویت واقعی و مجازی خودش را مدیریت می‌کند، نامعلوم است. وقتی محققان خود را با اطلاعاتی روبه‌رو می‌بینند که به آسانی می‌توان به آن‌ها دست یافت، وسوسه می‌شوند تا آن‌ها را در پرسش‌های جالب تحقیقاتی و جمعیت‌ها به کار ببرند؛ حتی زمانی که محدودیت‌هایی در نمایندگی نمونه وجود دارد. اشتیاق برای دستیابی به اطلاعات دیجیتال نباید از روش‌های کلاسیک و علمی پژوهش پیشی بگیرد.

این مقاله سعی دارد به ادعاهایی مثل سنجش خوشحالی مردم از طریق توییتر افسار روشمند (متدولوژیک) بزند!

علی تقی‌زاده


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید