اگر درون یک سیاهچاله بپریم، احتمالاً تکه و پاره میشویم، ولی یک شانس هم وجود دارد که نجات یافته و خود را در مکانی عجیب بیابیم که آن جا پیشبینی آن چه اتفاق خواهد افتاد، غیرممکن باشد.
ما دنیا را با عینک جبرگرایی میبینیم؛ تفکری که میگوید گذشته آینده را دیکته میکند: یک توپ پرت کن، میتوانی محاسبه کنی که کجا فرود خواهد آمد. با این حال پیتر هینتز در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، و همکارانش دریافتهاند که جبرگرایی درون برخی انواع از سیاهچالهها جایی ندارد. و یک نفر شاید بتواند از درون آنها نجات یابد.
هر سیاهچالهای یک افق رویداد (event horizon) دارد؛ مرزی که فراتر از آن هیچ چیزی نمیتواند بگریزد. سیاهچالههایی که بار الکتریکی دارند، مرز دیگری داخل افق رویداد دارند که نامش افق کوشی (Cauchy horizon) است. این مرز جایی است که جبرگرایی مجبور میشود کنار بکشد.
عقیده بر این است که اگر شیئی که درون خود فرو رفته و سیاهچاله را تشکیل داده کاملاً کروی نباشد، افق کوشی بایستی یک تکینگی۱ شود؛ یعنی هر چیزی که نزدیک شود، عاقبتش نابودی است. دلیل این پدیده راهی است که گرانش زمان را نزدیک سیاهچاله کِش میدهد. ماده و انرژی در حال سقوط متراکمتر و متراکمتر میشود و اگر سعی کنید که از افق کوشی فراتر بروید، توسط یک موج چگال کشته خواهید شد!
مقالهی مرتبط: یک گام نزدیکتر تا حل معمای سیاهچالهها
میزان چیزی که در مدت یک ساعت از دید ناظر بیرون سیاهچاله داخل آن فرو میرود، در یک بازهی یک ثانیهای به شما میرسد.
هینتز و همکارانش محاسبه کردهاند که گسترش شتابدار جهان میتواند با این طوفان سهمگین مقابله و از شکلگیری تکینگی افق کوشی جلوگیری کند تا آن یکی که از قبل بود داخلش باقی بماند؛ این چیزی است که عبور از آن را بدون نابودی امکانپذیر میکند. Robert Mann در دانشگاه واترلو کانادا میگوید:
اگر یک ساعت معطل نشوید و به سرعت افق کوشی را رد کنید، عبور سختی خواهید داشت، ولی شاید نمیرید. با عبور از آن افق، همهی اطلاعات راجع به کل تاریخ جهان پشت سرتان آشکار خواهد شد. ولی حتی با همهی آن اطلاعات، نمیتوانید پیشبینی کنید که قرار است چه اتفاقی بیافتد.
و چیزی که بعدش اتفاق میافتد، شاید تقریباً هیچ چیز نباشد.
هر عملی که انجام دهید، میتواند اثرات تقریباً بینهایتی داشته باشد؛ بخشی به این علت که چون فضا-زمان میتواند با راههای غیرقابلپیشبینیای تغییر شکل دهد. این جایی که گفتیم، یک توپ پرت میکنیم و نیروهایی فراتر از دانش ما میتواند آن را برگردانده و به صورت خودمان بزند.
هینتز میگوید که فضای آن طرف افق کوشی به صورت یک کرمچاله نیز میتواند عمل کند. شما میتواند از سیاهچاله به یک جهان موازی بگریزید، اگر بتوانید سکاندار خوبی برای فضاپیمای خود باشید و با دقت از تکینگی لعنتی در مرکز سیاهچاله فرار کنید.
مقالهی مرتبط: فرضیه چندجهانی: تئوری علمی یا دیوانگی ابطالناپذیر؟
چون قوانین فیزیک در یک تکینگی از کار میافتند و فضای داخل افق میتواند پر از چیزهای عجیب شود. تکینگی میتواند یک فیل، یک سیاره، یک پرتو و یا هر چیز دیگری را بیرون دهد.
هیچ پیشآگهی وجود ندارد. این فقط در مورد سیاهچالههایی صدق میکند که بار الکتریکی دارند، که وجودشان در دنیای واقعی غیرمحتمل به نظر میرسد. با این حال هینتز و مَن میگویند که سیاهچالههای گردان، که شناسایی شدهاند، میتوانند خصوصیات مشابهی داشته باشند.
پینوشت:
-
تکینگی گرانشی یا تکینگی فضازمان محلی است که در آن کمیتهای مورد استفاده برای اندازهگیری میدان گرانشی به صورت رقم بسیار بالا ولی نه بینهایت استفاده میشوند، به طوری که دیگر تابع دستگاه مختصات مورد استفاده نیستند. این کمیتها همان، انحنای فضا-زمان هستند که شاخصی از چگالی ماده میباشند.