انتشار این مقاله


چگونه استرس های مزمن در دوران کودکی می توانند احتمال بروز اختلال PTSD در بزرگسالی را افزایش دهند

محققان دو بیمارستان عمومی ماساچوست و دانشگاه پزشکی خیبر در پاکستان بر روی این موضوع کار می کنند که چگونه استرس های مزمن در دوران کودکی بر افزایش احتمال بروز اختلال PTSD در بزرگسالی اثر می گذارند. یافته های بدست آمده نشان می دهند که استرس مزمن باعث ترشح مداوم هورمون “گرلین” در مدل حیوانی […]

محققان دو بیمارستان عمومی ماساچوست و دانشگاه پزشکی خیبر در پاکستان بر روی این موضوع کار می کنند که چگونه استرس های مزمن در دوران کودکی بر افزایش احتمال بروز اختلال PTSD در بزرگسالی اثر می گذارند. یافته های بدست آمده نشان می دهند که استرس مزمن باعث ترشح مداوم هورمون “گرلین” در مدل حیوانی (موش) و مدل انسانی می شود. موش ها زمانی که تحت استرس مزمن قرار می گیرند، با توجه به افزایش ترشح هورمون گرلین، پاسخ افراطی و نامتناسب به محرکات ترسناک نشان می دهند.

“گرلین” بعنوان هورمون گرسنگی شناخته شده است و تاثیر بسزایی در امر اشتها دارد اما تاثیرات دیگری نیز برای آن کشف شده است. دکتر Ki Goosens از انیستیتو Mass General اعلام کرد که قرار گرفتن در معرض استرسور های مکرر، موجب افزایش ترشح گرلین می شود. همچنین اولین تیم تحقیقاتی می باشند که از آغاز تا انتهای سیر در معرض استرسور قرار گرفتن با توجه به میزان ترشح هورمون گرلین را بررسی کرده اند. آنها بدین نکته نیز اشاره می کنند که افزایش ترشح هورمون گرلین با توجه به استرسور ارائه شده، در زمان بزرگسالی نسبت به زمان کودکی بسیار بیشتر دیده می شود.

نوجوانان در مقابله با تجربیات خویش اغلب از واکنش های هیجانی استفاده می نمایند، و استرسور ها می‌توانند واکنش های هیجانی را تقویت نموده و فرد را در بزرگسالی مستعد انواع اختلالات روانپزشکی نمایند. برخی از نقاط مغز همچون منطقه پره‌فرونتال در ارتباط با هسته آمیگدال (سیستم جنگ و گریز را شامل می شود) می تواند در طول رشد فرد دچار اختلالاتی شود که ناشی از مواجهه با استرسور های متفاوت و دائمی است.


مقاله مرتبط: چگونه به ترس واکنش نشان می‌دهیم؟


محققان برای بررسی اثر بالقوه و طولانی مدت استرس مزمن بر سطح گرلین، یکسری آزمایشات انجام داده اند. بطور مثال در یک آزمایش، موش های جوان را بصورت روزانه در طی دو هفته، داخل یک قفس کوچک می انداختند تا به آنها استرس وارد شود و یک گروه موش جوان دیگر را نیز بدون ارائه هیچگونه استرسوری، مورد بررسی قرار دادند. سپس در طی تحلیل و مقایسه مشخص شد موش هایی که تحت استرس مداوم قرار گرفته بودند از سطح گرلین بالایی نیز برخوردار بودند و این سطوح تا ۱۳۰ روز پس از آخرین باری که در معرض استرسور قرار گرفته بودند، باقی مانده بود. سن موش های نوجوانی که مورد آزمایش قرار گرفته بودند، معادل سن ۱۲ سالگی در انسان ها می باشد.

در آزمایشی دیگر نیز محققان ۸۸ کودک از استان خیبر در پاکستان را که در معرض حملات تروریستی قرار گرفته بودند، مورد بررسی قرار دادند تا مشخص شود آیا استرس طولانی مدت موجب افزایش گرلین در انسان می شود یا خیر؟ شرکت کنندگان حدودا ۱۴ ساله بودند و اغلب شاهد حملات تروریستی بودند یا حتی یکی از اعضای خانواده خویش را نیز از دست داده بودند، و گروه گواه نیز کودکانی بودند که هیچگونه ترومایی را تجربه نکرده بودند.

آزمایش خون از گروه آزمایش نشان داد که سطح گرلین نسبت به گروه گواه، تقریبا ۲ برابر بیشتر است. بر اساس مصاحبات انجام شده با کودکان و والدین آنها، مشخص شد که این کودکان نسبت به گروه گواه، بیشتر احتمال ابتلا به اختلالات خواب، اختلالات تنظیم هیجانی و انزوای اجتماعی را دارند. همچنین شاخص توده بدنی (BMI) در کودکان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه بسیار پایین تر از حد استاندارد بود.


مقاله مرتبط: شاخص توده‌ی بدنی (BMI) برای بزرگسالان


در یک آزمایش حیوانی دیگر، محققان دو گروه موش را به منظور بررسی اثر طولانی مدت استرس در افزایش گرلین، مورد پژوهش قرار دادند. محققان موش ها را بمدت ۱۴ روز تحت استرس های مزمن قرار دادند و سپس دو هفته بعد، آنها را در یک پروتکل رفتاری بنام “وضعیت ترسناک” قرار دادند. بدین شکل که به آنها آموزش داده می شود تا هر لحظه انتظار یک احساس ناخوشایند (همچون وارد آمدن شوکی خفیف به کف پاها)  را داشته باشند. پس از آموزش و یادگیری، موش های مورد آزمایش در مقایسه با موش های گروه گواه که تحت استرس های مزمن قرار نگرفته بودند، در مواجهه با کوچکترین محرکی خشکشان می زد. در نتیجه مشخص شد که این موش ها حتی با شنیدن کوچکترین صدا (بدون ارائه هیچگونه محرک ناخوشایند) بمدت زیادی خشکشان می زد.

محققان پژوهشی ترتیب دادند مبنی بر اینکه با مسدود سازی مسیر سیگنال‌دهی هورمون گرلین، واکنش ترس نسبت به محرکات و استرسور های خارجی را کاهش دهند و طی فرایند ارائه استرسور به موش ها، مشخص شد که این امر موجب کاهش تقویت واکنش به استرسور ترسناک و محیطی می شود اما در عین حال، حیوان قادر به نشان دادن هیچگونه واکنش خاصی در مواجهه با محرکات ترسناک و محیطی نیز نبود.

بنظر می رسد که مسدود سازی گیرنده های گرلین در افراد عادی که با یک استرسور معمولی مواجه می شوند، موجب حفاظت از فرد در مقابل واکنش های هیجانی و افراطی می شود اما زمانیکه افراد پس از مواجهه با استرسور های مداوم به مرحله اختلال PTSD می رسند، دیگر مسدود سازی گیرنده های گرلین نیز کارایی ندارند زیرا گیرنده ها در طی مواجهه با استرسور ها ی مداوم بتدریج حساسیت خویش را از دست می دهند که اصطلاحا به آن ” مقاومت گرلین ” می گویند.

پس هورمون گرلین هم موجب بروز احساس ترس در مقابل استرسور ها می شود و هم از افراد در مقابل بسیاری از استرسور ها محافظت می کند و این دو کارای بصورت مداوم در مقابل یکدیگر به کار خویش ادامه می دهند. حال موضوع اینست که مکانیسم مقاومت گرلین چیست ؟ با فهم بهتر از مکانیسم مقاومت گرلین، می توان  روش های درمانی جدیدی برای افراد بزرگسال مبتلا به اختلال PTSD ابداع کرد.

علیرضا زحمتکش


نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید