انتشار این مقاله


چرا بعضی از افراد آسان‌تر از اشتباه کسی گذشت می‌کنند؟ علوم اعصاب پرده از این راز برمی‌دارد

بسیاری از ما روزانه در حال قضاوت اخلاقی هستیم؛ چه این که نقش منفی در یک فیلم را محکوم کنیم یا این که کسی به خود ما بدی کرده باشد. از نقطه نظر عصبی- روانی، قضاوت کردن دربارۀ مسائل اخلاقی بسیار پیچیده بوده و به شدت به قصد و نیت افراد بستگی دارد؛ آیا فرد […]

بسیاری از ما روزانه در حال قضاوت اخلاقی هستیم؛ چه این که نقش منفی در یک فیلم را محکوم کنیم یا این که کسی به خود ما بدی کرده باشد. از نقطه نظر عصبی- روانی، قضاوت کردن دربارۀ مسائل اخلاقی بسیار پیچیده بوده و به شدت به قصد و نیت افراد بستگی دارد؛ آیا فرد مقصر واقعاً می‌خواست که این اتفاقات بد رخ بدهد؟ زمانی که می‌فهمیم فردی به‌طور غیرعمدی آسیبی وارد کرده، چه اتفاقاتی در مغز ما رخ می‌دهد؟ این تحقیق جدید اساس نوروآناتومیکی بخشش را بررسی می‌کند.
مطالعۀ جدید نقش ناحیه‌ای از مغز به نام شیار گیجگاهی قدامی فوقانی (aSTS) را در بخشیدن افرادی که مرتکب اشتباهات غیرعمدی شده‌اند، بررسی می‌کند.
گروه محققان توسط جورجیا سیلانی از دانشگاه وین اتریش رهبری می‌شدند و این مطالعه با همکاری دانشمندانی از دانشگاه تریست ایتالیا و دانشگاه بوستون در ماساچوست انجام شده است. نتایج این تحقیق اخیراً در مجلۀ «گزارش‌های علمی» به چاپ رسیده است.
همان‌طور که نویسندگان این مقاله می‌گویند، قضاوت کردن عاقلانه و اخلاقی دربارۀ یک عمل اشتباه، نه تنها شامل در نظر گرفتن آسیب وارد شده است، بلکه قصد و نیت فرد خاطی و وضعیت روانی او را هم شامل می‌شود. اما در صورتی که بین این دو مورد تناقض ایجاد شود، به‌نظر می‌رسد که قصد و نیت ارجحیت بیشتری در نتیجۀ کار دارد.
ایندراجیت پاتیل، نویسندۀ اصلی مقاله، جزئیات بیشتری از مطالعۀ جدید را ارائه می‌دهد:

مطالعات رفتاری نشان داده‌اند هنگامی که نیت و نتیجۀ یک عمل باهم در تعارض باشند، مثلاً در مواردی که اشتباه غیرعمدی رخ داده است، افراد هنگام قضاوت کردن بیشتر روی قصد و نیت مترکز می‌شوند. این ویژگی در بین نحوۀ قضاوت عاقلانه و اخلاقی فرهنگ‌های مختلف جهان، کم و بیش مشترک است.

با این حال، تا به امروز مطالعات بسیار کمی این مسئله را از دیدگاه آناتومی بررسی کرده‌اند که آیا تفاوت‌های موجود در حجم و ساختار نواحی مشخصی از مغز می‌توانند انواع مختلف قضاوت‌های اخلاقی را توضیح دهند یا نه. این تحقیق دقیقاً قصد بررسی این جنبه را دارد.

مطالعۀ اساس نوروآناتومیک بخشش

برای انجام این کار، محققین از ۵۰ شرکت‌کننده خواستند تا یک تکلیف قضاوت اخلاقی را کامل کنند. داوطلبان با ۳۶ داستان غیرمشابه و چهار نتیجۀ احتمالی برای هر کدام مواجه شدند.
هر داستان از چهار بخش تشکیل شده بود: اطلاعات زمینه‌ای؛ یک بخش پیش‌آگهی‌دهنده که در آن گفته می‌شد که نتیجه می‌تواند آسیب‌رسان یا فاقد اثر باشد؛ اطلاعاتی دربارۀ وضعیت روانی فردی که باعث آسیب می‌شد یا اثری نداشت؛ و در نهایت، پیامد که عمل فرد و نتیجۀ آن را نشان می‌داد.
شرکت‌کننده‌ها هر داستان را می‌خواندند و از آنها خواسته می‌شد قضاوت اخلاقی خود را به صورت «قابل قبول» یا «مقصر» بیان کنند. به عبارت دیگر، از شرکت‌کننده‌ها پرسیده می‌شد “رفتار فرد مورد نظر تا چه اندازه از لحاظ اخلاقی قابل قبول بود؟” و “فرد مورد نظر تا چه اندازه سزاوار سرزنش کردن است؟” داوطلبان، پاسخ‌های خود را در مقیاس ۱ تا ۷ بیان می‌کردند.
در حالی که شرکت‌کننده‌ها به سؤالات پاسخ می‌دادند، فعالیت مغز آنها با استفاده از روش مورفومتری بر اساس وُکسل آنالیز می‌شد. این یک روش تصویربرداری عصبی است که اجازه می‌دهد تا با حفظ اختصاصیت بسیار بالای نواحی مغزی، تغییرات ایجاد شده در مغز را به صورت کلی بررسی کرد.
همچنین محققین از روش تصویربرداری عصبی استفاده کردند تا نواحی عصبی مسئول در تئوری ذهن (ToM) را محل‌یابی کنند. ToM یا ذهنی کردن، توانایی فرد برای ایجاد ارتباط صحیح بین وضعیت‌های ذهنی مثل باورها، نیت و تمایلات با دیگران بر اساس رفتار آنهاست. همچنین ذهنی کردن به توانایی فرد در توضیح و پیش‌بینی رفتار انسان‌ها بر اساس این برداشت‌ها اشاره دارد.

افرادی که aSTS رشد یافته‌تری دارند، بیشتر تمایل به بخشش دارند

نتایج مطالعه نشان داد که بین تفاوت در شدت قضاوت‌های اخلاقی دربارۀ اشتباهات غیرعمدی و حجم ناحیۀ مغزی aSTS چپ ارتباطی وجود دارد.
به بیان دقیق‌تر، هر چقدر aSTS فرد رشد بیشتری داشت، افراد خاطی را کمتر سرزنش می‌کرد. نویسندگان اشاره کردند:

هرچقدر حجم مادۀ خاکستری در این ناحیه بیشتر باشد، افرادی که اشتباه غیرعمدی می‌کنند کمتر مقصر شناخته می‌شوند.

در ادامه پاتیل یافته‌ها را توضیح می‌دهد:

از قبل مشخص بود که aSTS در بیان کردن وضعیت‌های ذهنی (تفکرات، باورها، تمایلات و غیره) دیگران دخیل است. مطابق نتیجه‌گیری ما، افرادی که مادۀ خاکستری بیشتری در aSTS دارند، بهتر می‌توانند وضعیت ذهنی افرادی که عملی را انجام داده‌اند، بیان و بنابراین غیرعمدی بودن آن آسیب را استنباط کنند. در نتیجه این افراد در قضاوت‌های خود بر غیرعمدی بودن عمل متمرکز می‌شوند و آن را نسبت به عواقب ناخوشایند عمل، ارجح می‌دانند. به همین دلیل، در نهایت آنها تمایل کمتری به محکوم کردن شدید افراد دارند.

این مطالعه راه‌های جدیدی برای تحقیقات علوم اعصاب باز می‌کند. پاتیل و همکارانش پیشنهاد می‌کنند که مطالعات بعدی از روش‌های واقع‌گرایانه‌تر و نمونه‌های آماری متنوع‌تری برای بررسی قضاوت اخلاقی استفاده کنند.

نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید