بیشتر مردم فکر میکنند که گوش دادن یک فعالیت انفعالی یا غیر فعال است. یا به عبارتی فکر میکنند شیوه درست گوش دادن است که ساکت گوشهای بشینیم و گوش بدهیم. با این حال شما متوجه این قضیه شدهاید که زمانی که میخواهید به این شیوه گوش بدهید، ممکن است تمرکزتان را از دست بدهیدو متوجه نشوید که او چه میگوید. در این حالت بیشتر شما به این فکر میکنید که به حرفهایی که میزند چگونه واکنش دهید تا این که به خود مطلب توجه کنید. اما گوش دادن فعال به این معنی است که شما نه تنها بر روی گوینده متمرکز میشوید بلکه شما سعی میکنید تمام مطلب را دریافت کنید و با گوینده همراهی میکنید.
گوش دادن فعال یکی از روشهای ایجاد یک ارتباط یا مکالمه دو نفره است که این دو نفر نه تنها حرفهای یکدیگر را میشوند بلکه سعی میکنند همدیگر را درک کنند. زمانی که شما یک شنونده بهتر باشیذ، معمولا به طرف مقابلتان کمک میکند که او هم یک شنونده خوب باشد، که به این شکل سطح ارتباط و مکالمه شما بالاتر میرود و در نهایت نتیجهای خواهد داشت. و در نهایت این شیوه گوش دادن سوء تفاهم کمتری ایحاد میکند و به شما این توانایی را میدهد که بر روی دیگر افراد تاثیر بیشتری بگذارید و ارتباطاتتان بیشتر شود.
اولین قدمی که برای گوش دادن فعال باید برداریم این است که اصرار داشته باشیم که متمرکز باقی بمانیم و حواسمان پرت نشود. با این حال اگر طرف مثابلتان متوجه، تمرکز و توجه شما به او نیست شما میتوانید به او نشان دهید که به او توجه میکنید. این معمولا کمککننده است شما سرتان را تکان دهید و یا این که یک سری سوالاتی در مورد مطلب بیان شده بپرسید تا برای فرد مشخص شود که شما درک میکنید که او چه میگوید. این کارها الزاما به این معنی نیست که شما با حرفهای او موافق هستید بلکه تنها نشان میدهد که شما مواضع او را درک میکنید. همچنین یکی از کارهای کمککننده دیگر این است که یک سری نکاتی را در مورد مطلبی که او بیان میکند، بگویید(این گفتن هم میتواند زبانی باشد یا به صورت حرکات بدنی یا همان زبان بدنی). برای مثال اگر کسی برای شما دارد یک تجربه یا خاطره دردآور و تلخ تعریف میکند به این معنی نیست که او الزاما الان آزرده است، حال اگر شما با گفتن یک جمله ساده مانند “من دردت رو درک میکنم” یا “میدونم چی میگی” میتوانیم به او نشان بدهیم که ما تنها یک شنونده ساده نیستیم بلکه شرایط او را درک میکنیم.