برتراند آرتور ویلیام راسل۱ در ترلِک، ۱۸ می سال ۱۸۷۲ دیده به جهان گشود. والدین او ویسکونت اَمبرلی۲ و کاترین۳، دختر دومین بارون استلیِ آلدرلی۴ بودند که تا سه سالگی، هر دوی آنان را از دست داده بود. پدرش آرزو داشت او یک لاادریگر یا آگنوستیک به بار بیاید. حضانت او بر عهدهی مادربزرگش نهاده شد و به جای فرستادهشدن به مدرسه، توسط مقامات دولتی و معلمان خصوصی به سوادآموزی پرداخت و در نتیجه، به دانش قابل توجهی در زمینهی زبان فرانسوی و آلمانی دست یافت. در سال ۱۸۹۰، هنگامی که ۱۸ ساله بود، به کمریج رفته و در کالج ترینیتی۵ سکونت یافت.
در سال ۱۸۹۴ کمریج را ترک کرد، درست در زمانی که برای عضویت در انجمن آنجا انتخاب شدهبود، سپس به پاریس رفت.
در دسامبر ۱۸۹۴ با خانم آلیس پیرسال اسمیت۶ ازدواج کرد و پس از گذراندن چند ماه در برلین به مطالعهی دموکراسی اجتماعی، آنان به هاسلمر برای زندگی رفتند؛ جایی که میتوانست تمام زمان خود را به مطالعهی فلسفه بگذراند.
در سال ۱۹۰۰ به کنگرهی ریاضیات در پاریس دعوت شد؛ در آنجا، مهارتِ ریاضیدان ایتالیایی، پینو۷ و شاگردانش او را تحت تأثیر قرار داد؛ به طوری که بلافاصله مطالعهی کارهای او را آغاز کرد. در سال ۱۹۰۳، او نخستین کتاب مهمش با نام اصول ریاضیات را به تحریر درآورد و همراه با دوست خود، دکتر آلفرد وایتهد۸ به رشد و گسترش دادن مطالعات پینو و فِرِگو۹ پرداختد.
او هر از گاهی فلسفه را به منظور پرداختن به سیاست رها میکرد. در سال ۱۹۱۰ سخنرانی خود در کالج ترینیتی کمبریج را انجام داده و پس از آغاز شدن جنگ جهانی اول، نقش فعالی در حزب ضد خدمت اجباری را برعهده داشت و به سبب انتقاد تند و بیپروای خود، ۱۰۰ پوند جریمه شد. کالج ترینیتی نیز او را از برگزاری سخنرانی منع کرد؛ سپس علیرغم پیشنهاد شدن مقامی در دانشگاه هاروارد، به علت باطل شدن گذرنامه آن را نپذیرفت. وی قرار بود که یک کورس از سخنرانی را که بعدا در سال ۱۹۱۸ در آمریکا، با نام ایدههای سیاسی منتشر شد، برگزار کند اما توسط مقامات نظامی متوقف شد.
در سال ۱۹۱۸، به سبب چاپ کردن مقالهای با نام محکمه که دارای محتوای صلحآمیز بود، به شش ماه زندان محکوم شد. در زندان، کتاب خود با نام معرفی فلسفهی ریاضیات را نوشت که در سال ۱۹۱۹ منتشر شد.
کتاب آنالیز ذهن نیز در نتیجهی سری سخنرانیهایی که در لندن انجام داد و توسط عدهای از دوستان او جمعآوری و سپس، در سال ۱۹۲۱ منتشر شد. در سال ۱۹۲۰ راسل مسافرت کوچکی به روسیه جهت مطالعهی بوشویسم انجام داد. در پاییز همان سال نیز به چین رفت تا در دانشگاه پکن، به سخنرانی دربارهی فلسفه بپردازد.
در سپتامبر ۱۹۲۱، در حین بازگشتن از سفرهای خود، از همسر اولش جدا شد و با خانم دورا بلک۱۰ ازدواج کرد. آنها ۶ سال در چلسی، در فصلهای سرد و در فصلهای گرم را در لندزِ انگلستان میگذراندند. در سال ۱۹۲۷، او و همسرش به تأسیس مدرسهای برای کودکان اقدام کردند که تا سال ۱۹۳۲ ادامه یافت. در سال ۱۹۳۵ نیز از همسر دومش جدا شد و در همان سال با پاتریشیا هلن اسپنس۱۱ ازدواج کرد.
در سال ۱۹۳۸، به ایالت متحدهی آمریکا رفت و در بسیاری از دانشگاههای پیشگام کشور به تدریس پرداخت.
صلاحیت وی جهت تدریس در دانشگاه، در سال ۱۹۴۰ به سبب دیدگاه او دربارهی میرایی زیر سوال قرار گرفت و به جهت دفاع از حق قانونی خود، درگیر پروسههایی قانونی شد.
هنگامی که ملاقات وی در کالج لغو شد، قردادی ۵ ساله برای سخنرانی در تشکیلات بارنز۱۳ بست اما خبر لغو این قرارداد در ژانویهی ۱۹۴۳ توسط آلبرت سی. بارنز۱۳، مدیر تشکیلات منتشر شد.
در سال ۱۹۰۸ برای عضویت در انجمن سلطنتی انتخاب شد و در ۱۹۴۴، مجددا به کالج ترینیتی بازگشت. برای فعالیتهای خود در انجمن سلطنتی، در سال ۱۹۳۴ مدال سیلوستر را دریافت کرد؛ بهعلاوه در همان سال، موفق به دریافت مدال دمورگان را از انجمن ریاضی لندن شد. سپس در سال ۱۹۵۰، جایزهی نوبل ادبیات را کسب کرد.
در مقالهی ‘اتمیسم منطقی’ که نسخهی اول آن در سال ۱۹۲۴ منتشر شد، راسل دیدگاه خود را دربارهی فلسفه و رشد تاریخی آن توضیح داده است.
وی در ۲ فوریهی ۱۹۷۰ دار فانی را وداع کرد.
پینوشت
۱. Bertrand Arthur William Russell
۲. Viscount Amberley
۳. Katherine
۴. Baron Stanley of Alderley
۵. Trinity College
۶. Alys Pearsall Smith
۷. Peano
۸. Alfred Whitehead
۹. Frege
۱۰. Dora Black
۱۱. Patricia Helen Spence
۱۲. Barnes
۱۳. Albert C. Barnes