ابراهیم حسن زمانی که پزشک به بالینش رسید، روی بالشی در کف سیمانی نشسته بود. حسن پس از اوج گرفتن نزاع در سال ۲۰۱۱ از جنوب سوریه به به اردن فرار کرده است. در نتیجهی سکتههای مغزی چندگانه او دیگر نمیتواند خوب راه برود و پزشکش “فشار خون بالا” را مقصر این امر میداند ولی خود حسن “ترس” را عامل وضعیتش معرفی میکند. یکی از سکتههای مغزی حسن (که نامش برای محافظت از او تغییر داده شده)، هنگامی رخ داد که او در مرز سوریه و اردن، در حال فرار از دست گلوله و بمب و سربازان دشمن بود.
تراژدی حسن زیاد ناآشنا نیست؛ مخصوصاً این روزها برای ساکنان خاورمیانه که مرگ بر اثر خشونت بر اساس سری گزارشات منتشر شده در ۳ آگوست در International Journal of Public Health بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۱۵ در آن ۸۵۰% رشد داشته است. این افزایش پس از سال ۲۰۱۰ شتاب گرفت؛ یعنی همزمان با شروع بهار عربی یا همان بیداری اسلامی و جنگهای عراق و سوریه. محققان دریافتهاند که در همین زمان، بروز بسیاری از بیماریهای مزمن نیز به صورت معناداری افزایش یافته؛ مثلاً نرخ مرگ در اثر دیابت، در طول دورهی تحقیق ۲۱۶% افزایش پیدا کرده است.
روی هم رفته، بررسیها اختلالی تخریبگر را در سلامت کلی در منطقهی خاورمیانه توصیف میکنند که شامل ۲۲ کشور شامل افغانستان، عراق، سوریه، سومالی و امارات متحدهی عربی میشود؛ یعنی بیش از ۵۸۰ میلیون انسان.
“چندین نسل از مردم این منطقه شوکی را تحمل کردهاند که سلامت کلی آنها را در تمام طول زندگیشان تحتالشعاع قرار خواهد داد.” این نظر علی مُکداد، اپیدمیولوژیست مؤسسهی معیارها و تکامل سلامت (IHME) در دانشگاه واشنگتن است؛ او که در نوشتن بسیاری از بررسیهای اخیر شرکت داشته است اضافه میکند:
ارتباطی قوی بین سلامت ذهنی، دیابت و بیماری قلبیعروقی وجود دارد. اگر کسی در زندگیاش دچار شوک شود، این مسأله روی سلامت ذهنی آن فرد بار اضافی تحمیل خواهد کرد و اگر برفرض آن شخص سیگاری بود، دیگر ترک سیگار برایش آرزو خواهد شد. همچنین احتمال اقدام برای مراقبت پزشکی در صورت وجود خطر کاهش مییابد. داشتن رژیم غذایی متعادل هم که مسلماً امکانپذیر نخواهد بود.
مبارزه برای سلامتی
زهرا، همسر حسن، شاهد سوزانده شدن فرزندش، جلوی چشمانش بوده. او فقط دو هفته طول کشید، تا پس از سکتهی حسن در مرز سوریه و اردن، بیمارستان پیدا کند! از آن موقع، حسن برای فشار خونش هر روز قرص میخورد اما زهرا که خودش نیز فشار خون بالایی دارد، میگویند هنوز روزشان سیاه است. هر دوی آنها با مشکلات سلامت روانی و بدنی دست و پنجه نرم میکنند. او میگوید پس از کشته شدن فرزند و ربوده شدن کودکش فقط خیابانها را قدم میزند و دیگر هیچ چیزی برایش مهم نیست. در حالی که اشک چشمان او را تر کرده میگوید “من واقعاً الآن مریضم، بدن من بیمار است.”
بررسیهای اخیر جزئیات کشورمحوری به مطالعهی بار جهانی بیماری که سال پیش توسط IHME منتشر شد اضافه میکند. این تحقیق جامعترین مطالعهی دلایل مرگ و بیماری در پهنهی جهان است.
برای انجام بررسیهای متمرکز روی خاورمیانه، محققان اطلاعات را از طریق رسانه، مسئولان دولتی و محققان دانشگاهی جمعآوری نمودند. آنها هر جا که اطلاعات محدود بود به مدلهای ریاضی روی آوردند؛ برای مثل برای کشورهایی که نرخ استعمال دخانیات را ردیابی نمیکنند، شیوع این مسأله با استفاده از مدلی محاسبه شد که شامل اطلاعات راجع به نرخ سرطان ریه، درآمد و تحصیلات بود.
بار بیماریها رشد میکند
بر اساس یکی از ۴ مقاله، بیماریهای قلبیعروقی مهمترین عامل مرگ در این منطقه است. در سال ۲۰۱۵، بیماریهای مرتبط با قلب و عروق، مثل سکتهی مغزی عامل مرگ ۳۴% همهی مرگها در خاورمیانه بود که از ۱۹۹۰ فقط ۴% درصد رشد داشته است. علاوه بر این جهشی بزرگ در نرخ مرگ بر اثر دیابت دیده میشود؛ نرخ مرگ بیماری کلیوی مرتبط با دیابت تا ۱۷۹% افزایش یافته است.
بهتآورترین تغییر که به اندازهی ۱,۰۲۷% بود مربوط میشود به مرگ بر اثر وقایعی همچون جنگ، تروریسم و مکافات تحریمها. فقط در سال ۲۰۱۵، تقریباً ۱۴۴,۰۰۰ تفر در مطالعهی خاورمیانه بر اثر خشونت جان خود را از دست دادهاند. این در حالی است که همین مقدار برای دیگر مناطق جهان تا ۶۷% کاهش یافته است.
قتل و مرگ در اثر تجاوز جنسی نیز در خاورمیانه بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۱۵ افزایش یافته است اما جالب است که هنوز نرخ کلی آن (۵.۷ فرد در ۱۰۰,۰۰۰) در سال ۲۰۱۵، کمتر از آمار آمریکا و آفریقاست.
ریچارد گارفیلد، اپیدمیولوژیست دانشگاه کلمبیا در نیویورک، میگوید که این روند کلی با آخرین گزارشها شاید درست باشد اما شکلی که مربوط به بروز بیماری یا نرخ مرگ در برخی کشورهاست، مثل سومالی، شاید دور از واقع باشد؛ چون کمبود اطلاعات سلامت عمومی در منطقهی خاورمیانه مورد تحقیق قرار گرفته است.
کمبود اطلاعات
تیم مکداد برای جبران عدم دسترسی به آمار به مدلسازی روی آوردند و در نتیجه حاشیهی خطا برای برخی ارزیابیها گسترده است. تیم پیشنهاد میکند که دیابت موجب از دست رفتن ۵۵۰ سال عمر سالم برای هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر در سوریه شده است ولی این عدد نقطهی میانی ۳۸۱ و ۶۷۲ میباشد. در سومالی طیف حتی از این هم گستردهتر است؛ بین ۳۲۸ و ۱,۳۰۳ سال سالم.
نویسندگان این تحقیق بیشترین کاری را که با کمتری اطلاعات ممکن بود انجام دادند و هیچ چیزی غلط انجام نگرفته است ولی در هر صورت ارائهی اعداد دقیق در سطح کشور کار مشکلی است.
برای مقابله با افزایش بیماریهای مزمن، مکداد و همکارانش به مردم خاورمیانه، رژیمهای غذایی سالمتر، ورزش بیشتر و دستیابی بهتر به مراقبت بهداشتی را پیشنهاد میکنند. میتوان خوشبین بود چون مراکز درمانی میتوانند خودشان را احیا کنند، میتوان بدبین بود چون نقطهی پایانی برای جنگ انتظار نمیرود. تنها راه مداخله، توقف خشونت است.