گاهی اوقات شاید این میل به خیالپردازی است که به عجیبتر شدن دنیا دامن میزند. نمیدانم برایتان اتفاق افتاده یا نه؛ ولی آیا تا کنون نشده سعی کنید از تاریکی برای خودتان شبحی بسازید؟ آیا شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که شبانگاه، وقتی همه خوابند و شما بیدار، هنگام استفاده از سرویس بهداشتی با خودتان به صورت سومشخص صحبت میکنید تا خاطرات فلان فیلم ترسناک در ذهنتان زنده نشود؟ آیا شما هم مثل من هنگامی که در یک اتاق تاریک قرار دارید سعی میکنید بدون نگاه کردن به اطراف و در اسرع وقت خودتان را به کلید چراغ برسانید؟
شاید در همۀ اینها مثل من باشید، ولی مطمئناً در این یکی با هم خیلی تفاوت داریم. سخن گفتن من با خود و یا روشن کردن نزدیکترین چراغ، برای فراری دادن هیولایی خیالی که در پس سایه مخفی شده نیست. آنها همیشه هستند. آنها فقط دوست ندارند دیده شوند.