ولی گاهی دیگر نمیتوان بعضی از اتفاقات را توجیه کرد. البته این چیزی از شدت تلاشهای شبانهروزمان جهت توجیه چنین وقایعی نمیکاهد. چرا که هر اتفاق عجیبی محکوم به توجیه شدن است.
برای مثال، جنجال صداهای آسمانی چند وقت اخیر را در نظر بگیرید که طرفدارانی نیز برای خود دستوپا کرده است. این صداهای شیپورمانند (و ترسناک؟) برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ ثبت شده بودند، و دلیل جنجالی نشدنشان طی این ۹ سال – تا کنون – خود جای بحث دارد. با این حال، ۲۰۱۷ سال متفاوتی برای صور اسرافیل بوده است، چنان که طی چند ماه اخیر، رویدادهای مشابهی در آلمان، روسیه، استرالیا، کانادا و … به دفعات در ستون اخبار وبسایتهایی از جمله Express گزارش شده بود. و طبیعتاً موج ویدیوهای دستکاری شده در یوتیوب و شبکههای اجتماعی مطرح (که دیگر واقعاً نمیدانیم باید از کدام یک نام ببریم) نقش انکارناپذیری در سرگرم ساختن جامعۀ مجازی جهانی داشته است.۱
البته قبول دارم، لحن بند بالا به گونهای است که گویی ما در برابر این چنین جوسازیها و وقایعی موضع گرفتهایم. ولی گمان نمیکنم این چنین باشد. شاید فقط کمی عصبی هستم. ولی چرا؟ بیایید نگاهی کوتاه به فرضیههای ارائه شده پیرامون اصوات ناهنجار آسمانی داشته باشیم.
- بازگشت عیسی مسیح (ع)
- فتنۀ شیطان
- اقدامی شریرانه با حمایت دولت(ها)
- آغاز نظم نوین جهانی (تئوری توطئه)
- پیامی از سوی آدم فضاییها
- تست پروژۀ اشعۀ آبی ناسا (تئوری توطئه)
- اقدامی برای به دست گرفتن کنترل ذهن که توسط HAARP کلید خورده است.
در بحبوحۀ تمام این فرضیههای جذاب (که طرفداران خاص خود را دارد) اداره کل ملی هوانوردی و فضا۲ با اعلام این نکته که اصوات مذکور، پدیدهای طبیعی است که همواره روی میدهد؛ تمام هیجان قضیه را نابود کرد (البته حکم نشده که باید تمام ادعاهای این سازمان را بپذیریم).
ولی بیایید حقیقتی را بپذیریم؛ توجیه نمودن پدیدهای عجیب و مرموز، دیگر هیجانی برای آن باقی نمیگذارد. با این حال، معمای این هفتۀ اسوتریکا از آن دست پدیدههای طبیعی نیست که بتوان با زدن برچسب “طبیعی” به زبالهدان طبیعت پرت کرد.
پینوشت
۱. نمیدانم چرا هنگام مطرح شدن چنین بحثهایی، یاد آن پیام “طوفان خورشیدی” میافتم که چندین قرن است دست به دست میچرخد.
۲. همان ناسا است، خواستم جمله کمی دراماتیکتر شود.