اسکن های MRI نشان می دهد که حفظ کردن سرودهای باستانی، اندازه مناطقی از مغز که مرتبط با عملکرد شناختیاند را افزایش می دهد.
صد مرد جوان ملبس به dhoti (لنگ به هندی)، چهار زانو در ردیف های روبروی هم نشسته بودند و با یکدیگر گپ میزدند. با نشانه ای از استادشان سالن ساکت شد. سپس آنها شروع به خواندن ذکر کردند. بدون مکث یا خطا، همه به طور کامل حفظ بودند، افراد یک طرف اتاق یک خط از متن را میخواندند، سپس افراد طرف دیگر اتاق با خط بعدی پاسخ میدادند. صدای باس و باریتون سالن را پر از طنین شاعرانه میکرد، هر کلمه ای که به طور واضح شنیده می شد، همگی دست راست خود را با هم حرکت می دادند تا زیر و بمی صدا و لهجه را نشان دهند. این اثر هیپنوتیزمی بود، صدای باستانی که در اتاق پخش می شد، مغز و بدن را اشباع می کرد. بعد از ۲۰ دقیقه همه آنها بصورت متحد ایستادند. این یک تظاهرات بود. خوانش کامل یکی از متون قدیمی سانسکریت هند، Shukla Yajurveda، حدود شش ساعت طول می کشد.
مقالات مرتبط: دلیل تشابهات زبانی چیست؟
من سالها مطالعه و ترجمه سانسکریت را انجام دادم و مسحور تأثیر ظاهری آن بر ذهن و حافظه شدم. در روش یادگیری باستان هندوستان، استاندارد حفظ کردن یادداشتها است: کار محققین سنتی یا پاندیت، که استاد انواع مختلف شعر سانسکریت و متون دینی و سنتیاند، و ماندراها که دقیقا به حفظ و تفسیر کلمات و عبارات باستانی میپردازند، حافظه و تفکر را افزایش می دهد.
من نیز متوجه شدم که هرچه بیشتر زبان سانسکریت را مورد مطالعه و ترجمه قرار میدهم، به نظر می رسد که حافظه زبانیام بهتر میشود. دانش آموزان و معلمان نیز همواره اغلب به توانایی من در تکرار جملات خود سخنرانان در هنگام سوال در کلاس اشاره می کنند. سایر مترجمین سانسکریت به شیوه های شناختی مشابه اشاره کردند. بنابراین من کنجکاو بودم: آیا تاثیرات سانسکریت واقعا یک اثر زبانی بود که از قدیم ادعا شده است؟
مقالت مرتبط: تاریخ “صفر” با این نسخهی خطی هندی ۵۰۰ سال عقبتر برمیگردد
وقتی من در سال ۲۰۱۱ در دانشگاه تورنتو (ایتالیا) وارد دانشکده علوم نورولوژیک شناختی شدم، این فرصت را داشتم تا شروع به بررسی این موضوع کنم. پاندیتهای ودیک سانسکریت در هند برای سال ها آموزش می بینند تا متون ۳،۰۰۰ ساله که سینه به سینه انتقال یافته و در آنها از ۴۰،۰۰۰ تا بیش از ۱۰۰،۰۰۰ کلمه استفاده شده را با تکرار شفاهی حفظ کنند و به طور صحیح تکرار کنند. ما می خواستیم دریابیم که چگونه آموزش زیاد حافظه کلامی بر ساختار فیزیکی مغز تاثیر می گذارد. از طریق مشارکت هند-تورنتو برای تحقیقات پیشرفته، پاندیت های حرفه ای ودی را از چندین مدرسه دولتی در منطقه دهلی استخدام کردیم. سپس در مرکز تحقیقات ملی مغز هند، از تصویربرداری رزونانس مغناطیسی ساختاری (MRI) برای اسکن مغز پاندیتها و کنترل ارتباط بین سن، جنس، دست غالب، چشم غالب و چندزبانی استفاده کردیم.
آنچه که ما از اسکن MRI ساختاری کشف کردیم قابل توجه بود. مناطق متعدد مغز پاندیت ها با بیش از ۱۰ درصد ماده خاکستری بیشتر در هر دو نیمکره مغزی و افزایش قابل توجهی در ضخامت قشر، به طور چشمگیری بزرگتر از کنترل شدهها بود. اگر چه پایه دقیق سلولهای ماده خاکستری و ضخامت قشری هنوز تحت بررسی است، افزایش این معیارها با افزایش عملکرد شناختی همراه است.
بخش قابل توجه این بود که هیپوکامپ سمت راست پاندیتها – ناحیه ای از مغز که نقش مهمی در حافظه کوتاه مدت و بلند مدت ایفا می کند- دارای حدود ۷۵ درصد ماده خاکستری بیشتری نسبت به ساختارهای زیر قشری در کنترلها بود. مغز ما دو هیپوکامپ دارد، یکی در سمت چپ و یکی در سمت راست، و بدون آنها ما نمی توانیم اطلاعات جدید را ثبت کنیم. بسیاری از عملکردهای حافظه با اشتراک هردوی آنهاست. با این وجود هیپوکامپ راست در بیشتر الگوها، از نظر صدا، فضایی یا بصری، تخصصی تر است، بنابراین ماده خاکستری بزرگ در هیپوکامپ سمت راست پاندیت ها منطقی به نظر میرسد. تقلید دقیق نیاز به کدگذاری و تولید متن بسیار دقیق صدا دارد. پاندیت همچنین ضخیم شدن مناطق قشری تمپورال راست را نشان می دهد که با لحن شاعرانه و تشخیص صدا ارتباط دارد.
مطالعه ما اولین بار با تصویربرداری مغزهای پاندیتهای سانسکریت حرفه ای آموزش دیده در هند بود. اگر چه این تحقیق اولیه که بر مقایسه ساختار مغناطیسی مغز متمرکز بود، نمی توانست به طور مستقیم به سؤال اثر سانسکریت پاسخ دهد، ما اطلاعات خاصی درباره آموزش شدید حافظه فکری زبانی یافتهایم. (که نیازمند مطالعات عملکردی دقیق با مقایسهی حفظ زبان متقابل است، در حال حاضر به دنبال گرفتن بودجه برای آن هستیم). آیا افزایش قابل توجهی در مواد خاکستری از اندام های حافظه کلامی باعث می شود که آنها در معرض آسیب های حافظه مانند آلزایمر قرار نگیرند؟ هنوز نمی دانیم، هر چند گزارش های غیرمستقیم از پزشکان آیورودای هند نشان می دهد که ممکن است همینگونه باشد. اگر چنین است، این احتمال را افزایش می دهد که تمرین حافظه کلامی یا آموزش آن ممکن است به افراد سالخورده در معرض خطر عقب ماندگی شناختی خفیف یا حتی بیشتر، در مراحل ابتدایی آن کمک کند.
اگر چنین باشد، باید تمرینات دقیق باشد. یکبار از چهار استاد ارشد پاندیت که با سرعتهای مختلف ذکر میگفتند، فیلمبرداری کردم. یکباره هر چهارتای آنها سکوت کردند. وقتی پرسیدم “مشکل چیست؟” گفتند: “یکی از ما یک اشتباه کوچکی کرده است.” گفتم: “من مشکلی ندارم،” اما آنها راضی نشدند و از ابتدا تلاوت را شروع کردند.