“نشونم بده کجات درد می کنه”
این یک عبارت رایج هنگام مواجهی پزشک با بچهها از آنها میپرسد که در نتیجه آن کودک با انگشت خود مکان درد را نشان میدهد و یا به معاینهی دکتر با اخم کردن جواب میدهد!
ولی چگونه مسکن ها می فهمند درد انسان از کجاست؟!
دریافت مطلب
درک مکانیسم درد، فیلسوفها، پزشکان و محققان زیادی را به چالش کشیده بود. در آسیای شرقی آنها اعتقاد داشتند که درد ناشی از درد، تعادل نبودن نیروهای YIN و YANG است. مصریان باستان بر این باور بودند که درد ناشی از در تعادل نبودن ۴ خلط (خون، بلغم، سودا، صفرا). پزشک مسلمان، ابن سینا متوجه شد که درد ناشی از تغییراتی در شرایط بدن فرد است. البته در خیلی از فرهنگها و رسوم افراد معتقد بودند که خدا افراد را به منظور تنبیه به درد مبتلا میکند و یا آنها مجازات سختیهای راه توبه کردن هستند. تحقیقات در مورد درد و نظریههای آن در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ آغاز شد. ولی پیشرفتهای پزشکی و تکنولوژی در ۴۰ سال اخیر تحقیقات در مورد دردها را متحول نموده است. یک مدل رایج از چگونه کار کردن درد در زیر آورده شده است.
وقت نداشتن برای درمان درد
درد ما را از مشکلات دور نگه می دارد. اگر درد چنان شدید نباشد که آسیبی جدی به انسان برساند باعث میشود انسان از آن درس بگیرد و یا ما را وادار به مداوای آن بکند ولی گاهی اوقات درد تبدیل به یک گرفتاری میشود؛ مثل زنگ هشداری که به زنگ زدن ادامه میدهد، در حالی که آتش خیلی وقت است که خاموش شده است!
یک روش برای ساکت کردن این علائم این است که سیگنالهای فرستاده شده را از منبع را قطع کنیم. این همان شیوهی عملکرد ایبوپروفن است که با چسبیدن به سلولها از ترشح بیشتر پروستاگلاندینها جلوگیری میکند. ایبوپروفن متعلق به یک خانوادهی داروی بزرگ به اسم NSAIDs (دارو های غیر استروئیدی ضد التهاب) است. ایبوپروفن همچنین باعث بهبودی تورم و التهاباتی که ممکن است موجب درد شده باشد نیز میشود. NSAIDs شامل آسپرین و ناپروکسسدیم میباشد.
نظر نویسنده
این به نظر عجیب میرسد که ما دردهای احساسی و جسمانی افراد را رد کرده و به آنها بگوییم که همه ای دردها در سر شماست و اینها درد واقعی نیست. درست است که همه دردها در سر ماست ولی خوب، همه چیز درسر ماست! هر چیزی که ما میبینیم و یا میشنویم چیزی بیشتر از نقل و انتقالات ایمپالسهای عصبی در مغز نیست. پس نمی توان اینگونه افراد را به دروغ گویی در مورد احساس درد داشتن متهم کرد. با توجه به همه چیزهایی که میدانیم، میتوانیم بگوییم که ما، مغزهایی محبوس و یا مجموعهای از افکارِ آزاد و شناور در فضا هستیم.