انسانها موفقترین نخستیهای روی زمین هستند، ولی بدنهای ما خیلی هم عالی طراحی نشده است. این اجماع گروهی از انسانشناسان میباشد که کار ضعیف تکامل را در شکل دادن انسان اغلب با درد و جزئیات مطرح توصیف میکنند. دانشمندان در نشست سالانهی انجمن پیشرفت علوم آمریکا (AAAS) نشان دادند که چگونه تطابقهای دقیقی که ما انسانها را بسیار موفق کرده است –مثل روی دو پا راه رفتن و مغز بزرگ و پیچیده– نتیجهی تغییر شکل دائمی بدن یک کَپی (هومینید؛ به هر یک از اعضای بالاخانوادهی انسانواران گفته میشود) بوده است که روی درختان زندگی میکرد. “این آناتومی چیزی نیست که برای ما طراحی شده باشد. تکامل با کلی پینه و وصله کار میکند”. انسانشناس، ژرمی دسیلوا میگوید.
با پا شروع میکنیم
دِسیلوا یک مجموعهی ۲۶ استخوانی را در دستش گرفته و میگوید: “اگر شما بودید، با ۲۶ بخش متحرک طراحیاش نمیکردید”. پاهای ما استخوان زیادی دارد؛ چون اجداد شبیهِ بوزینهمان به پاهای انعطافپذیر برای گرفتن شاخهها نیاز داشتند. ولی با اسبابکشی از درختها به روی زمین و شروع راه رفتن در پنج میلیون سال پیش، پاها ثابتتر شد. قدم به قدم، انگشت بزرگ که دیگر زیاد بزرگ نبود، با دیگر انگشتان در یک صف ایستاد. نیاکانمان همچنین کم کم پاهایشان قوس برداشت تا جاذب شوک باشد. “پا برای سفت ماندن تغییر یافت. ‘چسب زخم’های زیادی به این استخوانها وصله شده است”. با این تغییرات تکاملی، ولی هنوز هم پاهای ما قابلیت زیادی در چرخش به داخل و خارج دارند. این منتج میشود به: پیچخوردگی مچ پا، خار پاشنه (پلانتار فاشئیت)، التهاب تاندون آشیل، شین اسپلیت و شکستگی مچ پا. اینها مشکلات امروزی نیستند که به واسطهی کفشهای پاشنهدار ایجاد شده باشند؛ یافتههای فسیلی نشان میدهد، شکستگی مچ پا و التیام آن قدمتی به اندازهی سه میلیون سال دارد.
طراحی بهتری برای راه رفتن روی دو پا و دویدن، به نظر دسیلوا، به شترمرغ رسیده است. استخوانهای مچ و پای شترمرغ به هم وصل شده و به صورت ساختار واحدی درآمدهاند که به قدمهایشان سرعت میبخشد. همچنین فقط دو انگشت دارند که به دوندگیشان کمک میکند. “چرا ما نمیتوانیم چنین پایی داشته باشیم؟”. یکی از دلایل آن به این واقعیت برمیگردد که دو پا راه رفتن شترمرغها حدود ۲۳۰ میلیون سال پیش تکامل یافته است؛ یعنی زمان دایناسورها، در حالی که اجداد ما تنها پنج میلیون سال پیش این کار را شروع کردهاند.
کمرمان زیر بار تکامل خم شد
آناتومیست و دیرینشناس دانشگاه کیس وسترن رزرو، بروس لاتیمر، روی سِن آمد و در دستش یک استخوان مهرهی کمر داشت که پیچ خورده بود. این استخوان شاهدی برای درد واقعی محسوب میشود. “اگر جایی [از بدن انسان] را میخواهید که با چسب و وصله درست شده، قطعا منظورتان کمر است”. لاتیمر خودش عمل جراحی کمر داشته است!
وقتی انسانها قامت راست کردند، مهرهی کمری را که برای بالا رفتن از درخت، سفت طراحی شده بود گرفته، و ۹۰ درجه چرخش دادند؛ بنابراین عمودی شد و حالا باید یک کلّه را هم آن بالا متعادل نگه میداشت. ولی برای عدم انسداد کانال زایمانی و حفظ تعادل تنه روی پاها، مهرهها باید رو به داخل انحنا پیدا میکردند (لوردوزیس)، و این چنین بود که کمر ما خم شد! دلیل این که ستون مهرهی ما هم شبیه “S” شده، همین است. این همه انحنا، با وزن سر و چیزهایی که با آن حمل میکنیم، فشاری ایجاد میکند که موجب مشکلات کمر میشود؛ به ویژه اگر فوتبال، ژیمناستیک و شنای پروانه هم ورزشهای مورد علاقهتان باشد. فقط در آمریکا، سالانه ۷۰۰ هزار نفر از شکستگیهای ستون مهره و مشکلات آن رنج میبرند و شاید باور نکنید، ولی همین مورد ششمین مرض دنیاست. “اگر مواظبت کنید، کمرتان تا ۴۰ یا ۵۰ سالگی جواب خواهد داد، پس از آن دیگر با خودتان است”.
کارن روزنبرگ دیرینشناس از دانشگاه دلاوِر از درد فراتر رفت. با تکامل راست راه رفتن و مغز بزرگتر، این تغییرات باید با محدودیتهای کانال زایمانی به تعادل میرسید؛ تا مادران بتوانند به این نوزادان کلهگنده، قبل از این که منقرض شوند، اجازهی راه رفتن بدهند. “مرگ هنگام زایمان عامل اصلی مرگ برای زنان در سالهای تولیدمثل بود”. به خاطر این که در مقایسه با دیگر پریماتها، انسانها نوزادانی با بدن و مغز بزرگتر به دنیا میآورند. به طور میانگین، نوزاد انسان ۶.۱ درصد جثهی مادر، نوزاد شامپانزه ۳.۳ درصد و گوریل ۲.۷ درصد است.
با وجود خطرات بالای مرگ و جراحت در زایمان، راهحل نیاکان ما برای این مشکل، حمایت اجتماعی برای زایمان بود. امروزه، برای مثال در فرهنگ انسانی جا افتاده است که زایمان باید با حضور پزشک و ماما همراه باشد. یکی از نشانههایش هم همین درصد بالای زایمانهای سزارین میباشد.
حالا هدفمان از اشاره به این همه مشکل چه بود؟ تکامل هیچ چیزی را “طراحی” نمیکند. تکامل به آهستگی روی ژنها و صفاتی که کنترل میکنند کار میکند، تا زخمهای جانوران را وصله بزند. تکامل تعهدی برای عالی بودن ندارد، بلکه فقط عملکرد را در نظر میگیرد.