از زمان جنگ جهانی دوم، بشریت در مقایسه با سدههای گذشته شاهد تعداد کمتری جنگهای بزرگ و مرگ در اثر جنگ بوده است. پژوهشگران جنگ دوران کنونی را دوران “صلح طولانی” میدانند. اما آیا ما واقعا عملکرد مناسبی داریم؟ یک مطالعه جدید استدلال میکند که ۱۰۰ سال دیگر برای پی بردن به اینکه آیا ما واقعا در صلح نسبی قرار داریم یا این صلح فقط حاصل دادههای آماری است، زمان نیاز دارد.
انسان شناسان و دانشمندان علوم سیاسی معتقدند که تحولات قرن بیست و یکم در معرض خطر درگیریهای داخلی در سطح وسیع، گسترش دموکراسی، افزایش وابستگی اقتصادی و تهدید نابودی بین المللی هستهای میباشد. صرفاً از منظر عددی، این جدالها بار فراوانی را در این مورد حمل میکند. تنها تعداد انگشت شماری از درگیریهای اخیر به جنگی تمام عیار تبدیل شده است و در تعداد کمی از آنها کشتارهای انبوه رخ داده است – مانند جنگهایی که در قرن ۱۹و ۲۰ رخ داده است.
دانشمندان کامپیوتر Aaron Clauseet، از دانشگاه کلورادو در بولدر اطلاعاتی از مجموعه اطلاعات مرتبط با جنگ که به طور گسترده در علوم سیاسی مورد استفاده قرار گرفته است، این موضوع که آیا ما در یک دوره توازن واقعی قرار داریم را بررسی کردهاند. دادهها شامل سال شروع و تعداد مرگ و میر ناشی از ۹۵ اختلافات بین ایالتی در خلال سالهای ۱۸۲۳ و ۲۰۰۳ میباشد. به عنوان مثال، جنگ کریمه در سال ۱۸۵۳ آغاز شد و در نهایت حدود ۲۶۴،۰۰۰ سرباز در این نبرد کشته شدند. جنگ جهانی دوم بیش از ۱۶.۶ میلیون نفر کشته داشت. و در جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳، ۱۴،۴۰۰ سرباز کشته شد. اطلاعات مربوط به جنگهای داخلی و بازیگران غیردولتی، مانند گروههای تروریستی در این تحلیل گنجانده نشده است.
بیشتر بخوانید: ممکن است جنگ جهانی دیگری در راه باشد
کلوزت دادهها را به گونهای شبیه سازی کرد که هر گونه رابطه آماری دیگر را نشان میدادند، او به دنبال روند و محاسبه طیف عادی نوسان بین جنگها و سالهای درگیری بود. تعداد کشتهها برای یک جنگ مشخص از ۱۰۰۰ نفر – حداقل تعداد در مجموعه دادهها – تا میلیونها نفر کشته در جنگ جهانی دوم میرسد. به منظور اهداف مطالعه، کلوزت یک جنگ بزرگ را به عنوان جنگی که تعداد تلفات نبرد در آن در بالاترین قله مرگ و میر در دو قرن گذشته را داشت، مبنا قرار داد. یعنی هر جنگی که بیش از ۲۶۶۲۵ مرگ داشته باشد.
سپس او مجموعهای از مدلهای کامپیوتری را برای بازسازی این دوره از سال ۱۸۲۳ تا ۲۰۰۳، فقط با استفاده از دادههای آماری برای تعیین تکرار شوندگی و شدت جنگهای فیزیکی خیالی، توسعه داد. برای یک مورد، کلوزت دریافت که قتل عام غیرقابل تصور جنگ جهانی دوم در واقع یک ناهنجاری آماری نبود؛ در واقع شمار مرگ و میر آن در محدوده مورد انتظار، برای مرگ و میر در یک جنگ میباشد.
او همچنین دریافت که به لحاظ آماری، چندین دهه بدون جنگ بزرگ به سادگی یک رویداد نادر نیست – و صلح میتواند به سرعت توسط یک درگیری بزرگ دیگر اتمام یابد. کلوزت معتقد است امروز در پی پیشرفتهای علمی، از دیدگاه آماری، هیچ چیز خاصی در مورد “صلح طولانی” وجود ندارد. برای اینکه دوران صلح آمیز ما در حال حاضر به طور معنی داری ناپایدار میباشد، یعنی برای نشان دادن یک تغییر واقعی در محدوده توانایی ما که توانایی تطبیق با آن را داریم، باید ۱۰۰ تا ۱۴۰ سال دیگر صبر کنیم.
بیشتر بخوانید: ارتش آمریکا از واقعیت مجازی برای تمرین دادن به سربازانش استفاده میکند
احتمال آماری که به زودی یک جنگ بزرگ دیگر به وقوع بپیوندد چقدر است؟ از نظر کلوزت این احتمال کم نیست. هر چند تعدادی از متغیرهای قابل تشخیص در مورد آینده، تایید قطعی این موضوع را مشکلتر میکند.
راول اوک، انسان شناس دانشگاه Notre Dame در ایندیانا، که در این مطالعه دخیل نبود، میگوید: «روند صلح به اصطلاح طولانی، ممکن نیست که واقعا مدت زمان زیادی ماندگار باشد. این مطالعات اولین قدم بزرگ برای تحقیقات آتی است. اوكا خاطرنشان كرد كه در مطالعات آتي اعداد ایجاد شده تنها شامل کشته شدگان در جنگ نیست بلکه شامل، شرکت کنندگان در ارتشها نیز خواهد بود.
هرچند دلایلی برای خوشبینی وجود دارد. در سراسر مدلهای اجرا شده، یک دوره خشونت عظیم (مانند دو جنگ جهانی) بلافاصله بعد از صلح نسبی طولانی واقعا نادر به نظر میرسد، که در کمتر از ۱٪ از شبیه سازیها رخ میدهد. شاید همه این جنبشهای صلح طلبانه مفید واقع شده است.