محققان با استفاده از دادههای مربوط به فعالیتهای تاجران مالی، یک مدل میکروسکوپی را طراحی کردهاند که میتواند گرایشهای ماکروسکوپی بازار را توصیف کند.
افتوخیزهای بازارهای مالی غیر قابل پیش بینی به نظر می رسند اما فیزیکدانان نشان دادهاند که مدلهای تصادفی رندوم واک (ولگشت تصادفی) میتوانند دینامیکهای بزرگ مقیاس بازار، همانند تغییرات در میانگین صنعتی داو جونز (میانگین صنعتی داو جونز یک شاخص اقتصادی بازار آزاد است که فهرستی از سی سهام برتر در بازار بورس سهام نیویورک میباشد) را پوشش دهد. با این حال، آنچه فقدان دارد مدلی است که تعاملات را در مقیاس کوچکتر و درسطح معاملهگران توصیف میکند. پژوهشگران در حال حاضر چنین مدل میکروسکوپی را با استفاده از دادههای مربوط به تاجران شخصی در مبادله ارز با فرکانس بالا ساخته اند. گروه با نشان دادن اینکه این مدل میتواند برای توسعه یک نظریه ماکروسکوپی مورد استفاده قرار گیرد، آن را امتحان کرد؛ که این نظریه دقیقاً توزیع قیمت و سایر شاخصهای بازار را شامل میشد.
مقاله مرتبط: افزایش تستوسترون تجارت در بازار سرمایه (بازار گاوی) را تحریک میکند
رفتار تصادفی مانند حرکت براونی ذرات در یک مایع، با نظریه به اصطلاح جنبشی قابل درک است. در این رویکرد، با مدلی از برهمکنشهای (یا برخوردها) میکروسکوپی شروع می کنند و آن را در یک چارچوب ماکروسکوپی می سازند. نتیجه نهایی یک معادله است مانند معادله بولتزمن یا لانگوین که تحول مکان ذرات، دما یا برخی دیگر از متغیرهای آماری بزرگ مقیاس را توصیف میکند. فیزیک اقتصاددانان سعی کردهاند یک نظریه جنبشی برای سیستمهای مالی توسعه دهند، اما آنان اطلاعاتی درباره رفتار میکروسکوپی معاملهگران شخصی نداشتند.
کیوشی کانازاوا (Kiyoshi Kanazawa) از موسسه فناوری توکیو و همکارانش، بهای معاملهی با فرکانس بالا بین دلار و ین را در طی پنج روز تحلیل کردند. آنها رفتار تجار را در هر دو حالت “پیشنهادها” (قیمت خرید) و “درخواستها” (قیمت فروش) دنبال میکردند. معاملهگران هرچند ثانیه یکبار سفارشاتی ارائه می دهند؛ اما یک معامله تنها زمانی اتفاق میافتد که قیمت خرید یک تاجر با قیمت پیشنهاد شده دیگری مطابقت داشته باشد. کانازاوا و همکارانش متوجه شدند که معاملهگران با تعدیل قیمتهای پیشنهادی/ درخواستی خود مطابق با تغییرات قیمت معامله در بازار، به هر معاملهای واکنش نشان دادند. آنها این “روند زیر” را مدل کرده و نشان دادند که چگونه به یک معادله بولتزمن مانند، برای تغییر کلی قیمتها منجر شد. این معادله ماکروسکوپیک میتواند مشاهدات گسترده از بازار ارز را بازتولید کند.