اول از همه پوستتان با از هم پاشیدن ساختار مویرگها کبود میشود. سپس زخمهای قدیمی سر باز میکنند. استخوانهایتان سیاه رنگ میشود؛ چون خون از عضلات نشت میکند. حواستان تا جایی تیز میشود که دیگر نمیتوانید بوها را تحمل کنید. همه چیز بوی تعفن میدهد ولی هیچ کدام از این بوها در تعفن، به خود شما نمیرسند. و در نهایت، میمیرید.
اسکوروی به طور استثنائی تنفر برانگیز است و زمانی در دریاها بیماری پیش پا افتادهای بود. اکتشاف این که یک تغذیهی ساده با مرکبات میتواند از آن پیشگیری نماید، در نهایت سفرهای دریایی دور را از خائنانه بودن نجات داد. ولی شاید مزهی این کشف برای جزیرهی مدیترانهای سیسیل آنقدرها خوب نبود:
بر اساس یک بررسی تاریخی جدید، بدنامترین تشکیلات خلافکار جهان، همین جا در موازات نیاز روزافزون جهانی به لیمو سر بر آورده است. دربارهی مافیا صحبت میکنیم.
توجیه محبوب برای علت ظهور مافیای سیسیل تمایل دارد به ضعف مؤسسات دولتی اشاره کند که قدرت کمی برای محافظت از زمینها و میراث فئودالیسم داشتند. ولی چنین نظریاتی به تنهایی نمیتوانند تنوع ظهور سازمانها را در قسمتهای مختلف این جزیره توضیح دهند. به همین خاطر، بعضی از محققان نظرشان به سوی دریا جلب شده است.
تاریخنگاران تخمین میزنند که بین ۱۵۰۰ و ۱۸۰۰، اسکوروی دو میلیون نفر را در دریاها کشته است و این موضوع آن را به خطرناکترین بیماری شغلی در زندگی هر ملوانی تبدیل میکند. در قلب این مسئله، یک عدم درک درست دیده میشود: آیا علت این بیماری عفونت است یا یک نقص تغذیهای؟
جواب این سؤال تا دههی ۱۹۷۰ مسکوت باقی ماند تا این که در یک سری از کارآزماییهای آزمایشی خاصیت پیشگیریکننده مرکبات نشان داده شد؛ میوههایی که ما اکنون به ویتامین سی دار بودن آن واقفیم. پس از این کشف، نیروی دریایی بریتانیا دستورالعملی را اعلام کرد که مطابق آن، به همهی کشتیها توصیه شده بود تا در سفرهای دریایی با خود مرکبات به همراه داشته باشند.
چند سال بعد در ۱۸۰۶، سیسیل تحت سلطهی بریتانیا درآمد. این جزیره برای پرورش لیمو عالی بود و نیروی دریایی به سرعت متوجه آن شد. در طی ۲۰ سال بعد از انتشار دستورالعملهای جدید، ادارهی نیروی دریایی بریتانیا ۷.۳ میلیون لیتر آبلیمو تهیه کرده بود که قسمت اعظم آن از سیسیل تأمین میشد.
این نیاز روزافزون، تقریباً یک شبه، اقتصاد جزیره از این رو به آن رو کرد. در دههی ۱۸۵۰، سیسیل ۸۰ کیلومتر مربع باغ لیمو داشت و تنها ۷۵۰ هزار جعبه در سال برای صادرات اختصاص داده بود. ۳۰ سال بعد، این اعداد بیش از سه برابر رشد کرده بودند.
آلیشیا ایزوپی (Alessia Isopi)، اقتصاددان دانشگاه منچستر میگوید:
احتمالاً میتوانم آن را با کشف گاز طبیعی در شمال نروژ مقایسه کنم.
حباب لیموی سیسیل با دورهای طوفانی در اروپا همزمان شد. جنگهای ناپلئونی باعث شد نیروهای فرانسوی و انگلیسی چندین بار شبهجزیرهی ایتالیا را اشغال کنند. با مشاهدهی رفتار اشغالگران، مردم ایالتهای پاره پاره به رؤیای ایتالیای متحد فکر کردند و برای رسیدن به آن نافرمانیها، انقلابها و جنگهای تمام عیاری راه انداختند.
John Dickie، تاریخنگار و نویسندهی کتاب “کوسا نوسترا: تاریخ مافیای سیسیل” میگوید:
ضرورتاً اتفاقی که افتاده این بود؛ جنتلمنهای ایدئالیستی که یک ایتالیای نو میخواستند، اراذل و اوباش را به خدمت گرفتند.
این گانگسترها انجمنهای مخفی را شکل دادند تا با ارتباطات خود بتوانند موقعیتهای تأثیرگذار سیاسی و اعمال قانون را قاپیده و غصب کنند. آنها در جنوب جایی که ما اکنون ایتالیا مینامیم نشو و نما پیدا کردند؛ چون نفوذ دولتی علیالخصوص در آن جا بسیار ضعیف بود. هیچ جا هم بهتر از سیسیل نمیشد. حاشیهی سود بالا برای سرمایهگذاری در تولید مرکبات به این معنی بود که انجمنهای خلافکار به طور ویژهای صاحب سرمایه شدند.
سالواتوره لوپو، تاریخنگار ایتالیایی برای اولین بار در دههی ۱۹۹۰ متوجه این موضوع شد و بعداً دیکی در کتابش در سال ۲۰۰۴ این فرضیه را بسط داد. دیکی به چندین طریق اشاره میکند که چرا لیمو برای رشد اعضای مافیا بهترین ایده است. حتی با شرایط عالی کشاورزی در سیسیل، آنها یک سرمایهگذاری قابل توجه محسوب میشدند. باغداران باید آبیاری زمینهای خود را امن میکردند و پنج سال منتظر میماندند تا اولین محصول را برداشت کنند. چون درخت لیمو ظریف است و خود لیموها را به راحتی میتوان دزدید، گانگسترها میتوانستند اعمال فشار و تهدید به زور خود را داشته باشند.
ولی این فقط یک فرضیه بود. فقط اکنون ایزوپی همراه با Arcangelo Dimico در دانشگاه کوئینز بلفاست انگلستان و Ola Olsson در دانشگاه گوتنبرگ سوئد با اطلاعات واقعی واقعیتها را کنار هم گذاشتهاند.
سال گذشته این سه نفر یک آنالیز اقتصادی را بر اساس استفساریه دامیانی منتشر کردند. این استفساریه بخش سیسیلی یک گزارش است که توسط پارلمان ایتالیا در اوایل ۱۸۸۰ برای بررسی شرایط زمین و مردم کشور جدید سفارش داده شده بود. این گزارش همچنین محل و ماهیت جرائم را هم ثبت کرده است که به محققان اجازه میدهد یک قیاس جدی به عمل بیاورند.
وقتی آنها جرائم را که نمایندهی حضور مافیاست، به همراه آمار تولید لیمو در سیسیل بررسی کردند، به این نتیجه رسیدند که در مناطقی با تولید بیشتر لیمو، احتمال حضور مافیا قویتر بوده است. در هیچ کدام از صادرات دیگر جزیره، مثل زیتون، انگور و یا سولفور چنین اثری دیده نمیشود. دیکی ادامه میدهد:
شکی نیست که مرکبات تجارتی بوده که مافیا حول آن رشد کردهاند. همهی رؤسای ابتدایی مافیا در پالرموی قرن نوزدهم که ما میشناسیم یا تاجران لیمو بودند، یا صاحبان درخت لیمو ویا محافظان آن.
یکی از مقامات کنونی دولتی با ارجاع به جرائمی که این مردان انجام دادهاند مینویسد:
پس از یک سری از این وقایع، شکوفههای پرتقال و لیمو، بوی جسد میداد.
با این حال، کمی شبیه به جبرگرایی اقتصادی است که بگوئیم همه چیز زیر سر لیموست. نیروهای تاریخ به ندرت این چنین مطابق نقشه و برنامه پیش میروند. در واقع، عطش برای لیمو یکی از چندین عاملی میباشد که به ظهور جنایات سازماندهی شده انجامیده است.
تنها کاری که لیموهای سیسیل انجام ندادند، ریشهکنی اسکوروی از نیروی دریایی انگلستان، حداقل برای مدتی، بود. با واردات سهم بیشتری از لیموی جزیره به آمریکا، نیروهای تجاری بالاخره انگلستان را به سمت لیموترشهای سبز (limes) کارائیب سوق داد. ترجیحی که باعث شد بعدها به انگلیسیها لقب “limeys” داده شود.
ولی لیموترش تأثیرگذاری کمتری داشت؛ عمدتاً به خاطر این که ویتامین سی کمتری دارد. همین مسئله باعث شد دریانوردان دربارهی ایدهی کلی پیشگیری مردّد شوند و خواستار رها کردن مصرف اجباری مرکبات باشند. حتی دریانوردان سابقی که سفرهای طولانی به قطب داشتند نیز قانع نشدند. شاید این مسئله به توجیه شکست کاپیتان رابرت فالکون اسکات در قطب جنوب در ۱۹۱۱ کمک نماید.
سالها گذشت تا بالاخره در ۱۹۳۲ نقص ویتامین سی رسماً به عنوان عامل بیماری اسکوروی پذیرفته شد. اگرچه تا این تاریخ، مافیا در هر دو سوی اطلس تثبیت شده بود. نیاز به لیموهای شیرین سیسیل، خود، میوهای تلخ داشت.