نوشته شده توسط: Sean Grover
آیا نوجوان شما به هنگام خشمگین شدن، به درها ضربه میزند یا با مشت به دیوار میکوبد؟!
بله، نوجوانان بداخلاق هستند (به صدای منفی داخل سر نوجوانتان گوش فرا دهید!) اما قبل از اینکه فرزند خود را با عناوینی چون “خشمگین” برچسب گذاری کنید، از خودتان این سوال را بپرسید: آیا ممکن است من دلیل رفتارهایهای خشمگینانهی او باشم؟!
اغلب اوقات من در دفتر روان درمانیام به خوبی شاهد این موضوع بودهام. پدر و مادرهای دوست داشتنی گاهی با نظراتش موجب خرد کردن روح و روان فرزند خود میشوند. من گاهی حتی شوکه میشوم از اینکه میبینم پدر و مادرها، فرزند خود را مورد انتقاد قرار داده و یا آنها را سرزنش میکنند. گاهی هم امیدشان را نابود کرده و چیزهایی به آنها میگویند که هرگز به یک بزرگسال دیگر نمیگویند!
بنابراین قبل از اینکه از یک روانشناس کمک بگیرید، از خودتان بپرسید که آیا شما خودتان به جرمهای زیر متهم هستید یا خیر!
۱. انتقاد
هیچ کس در یک محیط بحرانی رشد نمیکند. انتقاد دائم از بچهها باعث میشود آنها احساس ناکامی و شکست کنند. کلماتِ والدین قدرتمند هستند و بر هویت تکاملی فرزند نوجوانشان اثر میگذارد. نوجوانان ممکن است باه تندی رفتار کنند اما در پشت این رفتار آنها، روح لطیف و شکنندهای قرار دارد.
مقالهی مرتبط: رواندرمانی در نوجوانان: ارزش امتحان کردن دارد؟
قانون طلائی: هرگز به فرزندتان چیزی نگویید که نخواهید کسی آنرا به شما بگوید!
۲. مشاورهی ناخواسته
توصیههای ناخواسته تقریبا همیشه در نوجوانان نتیجهی معکوس میگذارد؛ به ویژه هنگامی که یک دستورالعمل دستوری باشد مانند “شما باید این کار را انجام دهید …” نوجوانان بیشترین زمان خود را صرف عمل به دستورات بزرگسالان میکنند. توصیههای ناخواسته احتمالا موجب بیاعتنایی و تضعیف اعتماد آنها میشود.
۳. مقایسه
آیا کسی واقعا در مقایسهی منفی خود با دیگران لذت میبرد؟ اگر جملهای را اینگونه شروع کنید: “چرا نمیتوانی مثل …” با گفتن این حرف شکی نداشته باشید که فقط به بچه خود آسیب زدهاید! چنین آسیب دیدگیهایی اغلب ریشهی خشم نوجوانان با والدینشان میباشد. بسیاری از نوجوانان احساس میکنند زمانی که والدین، آنها را با همسالان یا خواهر و برادرشان مقایسه میکند آنها مورد حمله قرار میدهد. انجام چنین کاری باعث میشود نوجوانان روابط خود با همسالان و همکاران خود را تضعیف کنند همچنین تنشهای احساسی را نیز افزایش میدهد.
۴. قربانی کردن
هیچکس نمیگوید که پدر و مادر بودن آسان است. با این حال بسیاری از والدین شکایت در مورد بچههای خود را به سرگرمی خود بدل کردهاند! آنها در خانه و یا عموم مردم، پیش دوستان و یا خانواده ممکن است مدام در حال ناله کردن و تاسف خوردن باشند. این عاجز بودن منفیِ آنها، رهبریشان را تضعیف میکند و محیط سمی را برای پرورش فرزندان فراهم میکند. چنین موردی یک مدل سازی وحشتناک است. اگر در مورد فرزندتان شکایت کنید، بچهی شما نیز در مورد شما شکایت خواهد کرد!
۵. خودمختاری
آیا این صدا آشناست: “هنگامی که به سن شما بودم .. واه واه…” ؟ در مورد خودتان به فرزند خود میگویید: “شما باید مثل من باشید” به خاطر داشته باشید که نوجوانان در حال جدایی و انزوا هستند. آنها نمیخواهند مثل شما باشند. آنها هویت منحصر به فرد خود را میخواهند و خیلی چیزهای بیشتر! حس خودخواهی و تکبر ویژگیهایی هستند که در هر نوجوانی به چشم میخورد.
سه ابزار قدرت والدین برای والدین:
۱. گوش دادن (بیشتر از صحبت کردن)
گوش دادن یک التیام است؛ این اساسِ همهی درمانهای گفتاری است. در نوجوانانی که سخنان والدینشان را میشنوند و نظراتشان را ارزیابی میکنند، حس تعاون بیشتری شکل میگیرد و کمتر بدگمان و بیاعتنا میشوند.
همین راهکار ساده را اجرا کنید. بدون قضاوت و داوری یا توصیه و هیچگونه تنگ نظری، به سخنان و عکس العمل فرزندتان گوش فرا دهید. در این حالت شانس بیشتری وجود دارد تا اینکه او احساسات خود را با شما به راحتی در میان گذاشته و از حمایت شما سرباز نزند.
۲. از شخصیت آنها همانگونه که هست تجلیل کنید (چه کسی این را نمیخواهد؟)
بچهها طلب توجه میکنند. مهم نیست که آنها چگونه ظاهر میشوند، بلکه به شدت خواستار تأیید پدر و مادرشان هستند. راهی برای برجسته کردن نقاط قوت کودکتان پیدا کنید و اگر آنها شکست بخورند، هرگز این جمله را بکار نبرید که “من به شما گفته بودم که…”. نوجوانان وقتی که شکست بخورند به اندازهی کافی احساس بدی پیدا میکنند و در این حالت به عقب نشینی پدر و مادر نیاز ندارند تا احساس سنگینی بیشتری بکنند. بهترین کار این است که تلاشهای فرزند خود را بدون توجه به نتایج، مورد ستایش قرار دهید. این کار باعث کاهش سطح استرس و افزایش عزت نفس او میشود.
۳. مدل رفتارهای ذهنی (تغییراتی را انجام دهید که میخواهید مشاهده کنید)
به عنوان مثال هدایت و رهبری؛ كودكان از عادات و معاشرات والدين خود الگو برمیدارند. من حتی شاهد بودم که والدین فرزند خود را بخاطر پیروی و انجام کاری که شبیه مدل کار آنها بود سرزنش کردند؛ به عبارت دیگر، اگر شما بیحوصله و بداخلاق باشید احتمال زیادی وجود دارد که فرزند شما نیز چنین حالتی را داشته باشد. اگر کودکتان را مورد ضرب و شتم قرار دهید، بچهی شما در نهایت به یک گردن کلفت تبدیل خواهد شد! آینه را برای انعکاسش سرزنش نکنید. اعمال خود را بهبود بخشید تا فرزندتان چنین کاری انجام دهد. در نهایت به یاد داشته باشید؛ والدین متواضع و هشیار، فرزندان متواضع و هشیاری را تربیت میکنند.