انتشار این مقاله


چرا ما تنها گونه انسان هستیم؟

به نظر می‌رسد که تمام ارگانیسم‌ها می‌توانند در مجموعه‌ای قرار بگیرند که شامل گونه‌های متعددی است، پس چرا ما انسان‌ها تنها یک گونه‌ هستیم؟

طبقه‌بندی‌های بیولوژیکی ممکن است گاها گیج‌کننده باشند. شما احتمالا دو نوع اصلی از فیل‌ها را می‌شناسید (آسیایی و آفریقایی)؛ اما در واقع گونه‌ها و زیرگونه‌های فراوانی در این طبقه‌بندی‌ها قرار می‌گیرند. این موضوع در مورد سگ‌ها نیز برقرار است. سرده Canis شامل تمام گونه‌های شبیه سگ، از گرگ و روباه گرفته تا سگ خانگی مورد علاقه‌تان است. به نظر می‌رسد که تمام ارگانیسم‌ها می‌توانند در مجموعه‌ای قرار بگیرند که شامل گونه‌های متعددی است، پس چرا ما انسان‌ها تنها یک گونه‌ هستیم؟ در واقع در گذشته گونه‌هایی به جز Homo sapien ها نیز وجود داشته‌اند و هیبریدهایی که از دوران ماقبل تاریخ یافت شده‌اند، تایید کننده این ادعا است.


مقاله مرتبط: گونه چیست ؟ مرزهای یک گونه زیستی چگونه مشخص می‌شود


خانواده عصر حجری مدرن

به احتمال زیاد اسم  Homo neanderthalensis ها یا نئاندرتال‌ها به گوشتان خورده است و یا اینکه معنی آن را می‌دانید. اما حدس ما این است که با Denisovan ها که با Homo sapien ها و Neanderthal ها خویشاوند هستند، آشنایی ندارید. در سال ۲۰۰۸، دیرین مردم شناسانی (paleoanthropologist) که در غار Denisova در کوه‌های Altai سیبری مشغول جست‌وجو بودند، دندان یک فرد بالغ و استخوان متاکارپال پنجم یک کودک را که ۴۰۰۰۰ سال قدمت داشتند، اکتشاف کردند. دو سال بعد، آنان اعلام کردند که آنالیز DNA میتوکندریایی (که تنها از طریق مادر منتقل می‌شود) استخوان متاکارپ پنجم نشان می‌دهد که دختر ۵ تا ۷ ساله، تقریبا و نه کاملا نئاندرتال است. اینکه Denisovan ها گونه جدیدی از انسان هستند و یا زیرگونه‌ای از نئاندرتال‌ها، هنوز هم مورد بحث است؛ اما تفاوت‌هایی که شناخته شدند، به حدی بارز بودند که انسان‌شناسان در سراسر جهان را به جست‌وجو و دقت بیشتر تشویق کنند.

البته کشف نوع کاملا جدیدی از انسان‌ها کافی نبود. در سال ۲۰۱۶، سامانتا براون از دانشگاه آکسفورد، نتایج شگفت‌انگیزی از آنالیز ژنتیکی قطعه استخوان دیگری که در غار Denisova یافت شده بود را منتشر کرد. بر اساس آنالیز DNA میتوکندریایی، مادر این دختر ۱۳ ساله نئاندرتال بود. DNA هسته‌ای از هر دو والد به ارث می‌رسد و به دانشمندان اجازه می‌دهد که تصویری از پدر نیز داشته باشند و بتوانند آن را با DNA میتوکندریایی مقایسه کنند. در سال ۲۰۱۸ Viviane Slon از موسسه انسان‌شناسی تکاملی Max Planck این کار را انجام داد و دریافت که این نوجوان ماقبل تاریخ دارای مقادیر برابری از DNA نئاندرتال و Denisovan می‌باشد. در واقع پدر او یک Denisovan بود.

انسان‌های هیبرید

این عقیده که گونه‌های باستانی انسان مانند Homo sapien ها آمیزش‌های بین گونه‌ای داشته‌اند، جدید نیست، اما این کشف اطلاعات تازه‌ای را در این زمینه پدید آورد. با این همه، نمونه‌های استخوان Denisovan ها بسیار اندک هستند و تنها شامل هیبریدهای نسل اول می‌باشند (حداقل در این غار). نتیجه‌ای که پژوهشگران می‌گیرند این است که آمیزش بین گونه‌ها در پلیستوسن (Pleistocene) کاملا رایج بوده است.

قطعا نئاندرتال‌ها تنها انسان‌های باستانی نیستند که Denisovan ها با آن‌ها ترکیب شده‌اند. DNA دنیسوان‌ها امروزه در یک مکان شگفت‌انگیز حفظ شده است: ملانزی در اقیانوس آرام. حدود چهار تا شش درصد DNA ملانزیایی‌ها را می‌توان به Denisovan ها ارتباط داد. با این حال، برخلاف اروپایی‌ها، ساکنان ملانزی هیچ نشانه‌ای از DNA نئاندرتال‌ها ندارند. این موضوع نشان می‌دهد که DNA دنیسوان‌ها از طریق آمیزش میان Homo sapien ها و دنیسوان‌ها منتقل شده است.


مقاله مرتبط: اولین هیبرید انسان مربوط به دختری ما قبل تاریخ است


تا کنون ما سه گونه متفاوت از جنس Homo را ذکر کردیم که هر یک به اندازه کافی در حفظ ژن‌هایش در جهان مدرن موفق بوده است. اما در واقع تعداد بسیار بیشتری از انسان‌های ماقبل تاریخ وجود داشته‌اند و علت اینکه چرا تنها یک گونه جان سالم به در برده است، کاملا مشخص نیست.

مطابق تئوری جدیدی که توسط پاتریک رابرتس و برایان استورات ارائه شده است، پاسخ در مغز بزرگتر ما، توانایی‌های زبانی و پیشرفت‌های تکنولوژیک نیست. انسان‌های دیگری بودند که آتش را کشف کردند، و هنگامی که Homo sapien ها از آفریقا خارج شدند، در اروپا نئاندرتال‌هایی را دیدند که از تکنولوژی‌هایی مانند آسپرین و نقاشی برخوردار بودند. پس گونه ما چگونه حفظ شد؟

همه این‌ها به مفهوم تعمیم (generalization) بازمی‌گردد. به عقیده پژوهشگران انسان‌ها به خوبی می‌توانند یک “generalist specialist” باشند. به این معنی که ما می‌توانیم تقریبا هر نقشی را بازی کنیم. در حالیکه احتمالا برخی از خویشاوندانمان به راحتی در برخی از اقلیم‌های دشوار زندگی می‌کردند، ما توانستیم با اکثر آن‌ها سازگار و در کل جهان پراکنده شویم. با انجام این کار ما با جمعیت‌های محلی در هم آمیختیم و ژن‌های آن‌ها را با خود به آینده انتقال دادیم.

نمایش دیدگاه ها (0)
دیدگاهتان را بنویسید