آخرین تحقیقات ما نشان می دهد که پایین تر بودن نظم در کار یکی از مشکلات جدی روانپزشکی است. ما دریافتیم که سوء رفتارها ی منفی مدیران بر سلامت روحی کسانی که پائینتر از آنها قرار دارند اثر می گذارد و باعث می شود که کارکنان در کار خود احساس بدگمانی و پرخاشگری داشته باشند.
برای مطالعه خود، داده هایی را از بیش از ۴۰۰۰ کارگر بریتانیایی در سطوح مختلف شغلی در سنین ۱۶ تا ۶۵ ساله بررسی کردیم. شایع ترین نگرانی در مورد مشکلات سلامت روان را در میان کارگران کم درآمد در نقش های غیر مدیریتی یافتیم.
در میان همه کارکنان، ما دریافتیم که ۱۹٪ از آنها علائم افسردگی، ۱۵٪ از آنها در مورد خودکشی در ماه گذشته فکر کرده اند، ۱۰٪ احساس پارائوئیدی، ۷٪ دارای اختلال روانی یا اختلال شخصیتی و ۴٪ توهم داشته اند. کارگران کم درآمد به گونه ی غالب تری دارای علائم اختلال شخصیت پارانوئید و اختلال شخصیت اجتنابی نسبت به افرادی که مشاغل مدیریتی داشتند،بودند.
سلامت روحی و جسمی آنها از درآمد پایین آنها بدتر است.مطالعه ما فقط انجمن ها را اندازه گیری می کند، بنابراین نمی توانیم استدلال کنیم که داشتن یک کار با سطح طبقه ی پایین باعث اختلالات روانی می شود، اما تحقیقات به ما می گوید که داشتن شغل کم درآمد باعث آسیب پذیری شما به سلامت روحی ضعیف می شود، زیرا استرس های غیر قابل کنترل در کار ناشی از شرایط کار سخت ، ناامنی شغلی، حقوق کم و چشم اندازهای ضعیف ارتقاء اینها همه عوامل هستند که می توانند وجود داشته باشند و توسط سازمان شکل بگیرند.
حتی در میان کارگران که با اختلال روان شناختی تشخیص داده نشده بودند، بسیاری از علائم سلامت روان در هنگام بررسی آنها را نشان دادند. این شامل ۳۸٪ از کارگران که تحریک پذیر هستند، ۳۴٪ خسته، ۱۹٪ دارای علائم افسردگی و ۱۸٪ دارای اضطراب هستند.
اگرچه داشتن این علائم به خودی خود به این معنا نیست که افراد دارای اختلال روانی هستند، احتمال دارد که در معرض استرس حاد، به خصوص در طول یک مدت طولانی، این علائم به یک اختلال روانی تبدیل می شوند. بنابراین به نظر می رسد یک اپیدمی پنهانی از سلامت روان ضعیف در محل کار انگلیس وجود دارد که به آن توجه نمی شود.
به دنبال علل
برای کسب اطمینان از اینکه آیا محیط کاری برای سلامت روانی ضعیف در کارگران مقصر است، مطالعات بیشتری بر کارگران بریتانیا انجام دادیم. در اولین مطالعه ما در مورد ۹۰ کارگر بریتانیایی، سوء نظارت هایی که اشاره دارد به رئیسی که خصومت کلامی یا غیر کلامی را نشان می دهد من جمله بیان نظرات ناخوشایند، سرخوردگی های ظاهری، تهدید ارعاب، محرومیت از اطلاعات و تحقیر آنها به دلیل جوهر ضعیف ذهنی آنها ،گزارش شد.
نظارت سوء ظن نیز به افزایش پارانویا در کارگران مربوط می شود – اعتقاد بر این است که کارفرمایان بدخواه هستند و آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دهند. اما در دسترس بودن پشتیبانی سازمانی به نظر می رسد که تاثیرات منفی کارفرمایان سوء استفاده کننده را از بین می برد.
در مطالعه تجربی ما بر روی ۱۰۰ کارگر بریتانیایی ، ما از نیمی از شرکت کنندگان در مطالعه خواسته ایم که یک ویدیو از یک کارمندی را که توسط رئیسش،مورد آزار قرار گرفته است تماشا کنیم و از آنها بخواهیم تصور کنند که آنها مورد آزار قرار گرفته اند. از نیمه دیگر خواسته شد که یک ویدیو از یک ناظربا رفتار دوستانه را ببینند. ما دریافتیم که افرادی که ویدیوی مدیر سوء استفاده کننده را تماشا کردند، احتمال بیشتری برای نشان دادن علائم پارانویا نسبت به گروه کنترل دارند.
کسانی که تصور می کردند که از سوی رئیس مورد سوء استفاده قرار می گیرند بیشتر احتمال دارد که قصد دخالت در انحراف محل کار را داشته باشند، مانند سرقت و یا پخش شایعات دروغ به عنوان تلافی.
آسان است که ببینید چگونه یک رئیس سوء استفاده کننده می تواند یک محل کار سمی ایجاد کند. رفتار آنها می تواند باعث شود کارکنان به شیوه ای که به دیگران فشار آورند عمل کنند و به طور بالقوه از سلامت روحی و روانی همسالان خود جلوگیری کنند. تحقیقات ما به وضوح نشان می دهد که عوامل اجتماعی و سازمانی برای سلامت روانی ضعیف در محل کار وجود دارد، اما دسترسی به حمایت در محل کار می تواند مسائل را بهبود بخشد.
شرکت ها باید درک کنند که از نظر اخلاقی مسئولیت رفاه کارگرانشان است. سلامت روحی در محل کار باید جدی گرفته شود تا از این اپیدمی پنهان جلوگیری کند.