تحقیقات نشان دادهاند کسانی که هوش آنها بالاتر از میانگین است از نظر دیگران رهبران بهتری شناخته میشوند. بهترین میزان IQ برای رهبری یک گروه ۱۱۸ است.
۱۸ امتیاز بالاتر از میزان متوسط ۱۰۰- بنابراین از ۸۰ درصد افراد اطراف خود باهوشتر هستند. رهبرانی با این میزان از هوش که از مریدان خود باهوشتر باشند بهترین عملکرد را خواهند داشت؛ اما در مقابل بررسیها نشان میدهند افراد هوش خیلی بالا بدترین رهبران خواهند بود. این مشکل ممکن است از این نشأت بگیرد که رهبران خیلی باهوش همیشه در تلاش هستند تا چالشهای پیش روی کارمندان معمولی را بهتر درک کنند. آنها در سادهسازی وظایف و توضیح آن با کلمات مناسب مشکل خواهد داشت. به بیان دیگر، درک کردن رهبران زیادی باهوش سخت خواهد بود. این نتایج از بررسی ۳۹۷ مدیر در سطح متوسط به دست آمده است. زیردستانشان به آنها امتیاز دادند و تستهای شخصیتی و IQ نیز از آنها گرفته شد. نتایج نشان داد زنان و افراد با سن بالاتر به طور کلی رهبران بهتری شناخته میشدند. با این حال محقق این بررسی توضیح میدهد که این نتایج تنها برای مدیران سطح متوسط صدق میکند:
نتایج ما با توجه به اینکه نمونهی بررسیمان را مدیران با سطح متوسط تشکیل میدادند نه میرعاملان عالی رتبه، تنها محدود به این دسته خواهد بود. ما از مدیرعاملان انتظار داریم IQ بالاتر، هوشیاری بهتر و سازش کمتری نسبت به افراد مورد بررسی در این مطالعه داشته باشند. به منظور حمایت از این حدسیات باید بگوییم که رهبرانی که جزو ۱ درصد افراد بسیار باهوش محسوب میشوند در لیست ۵۰۰ میرعامل برتر جهان، تعداد کمتری را شامل میشوند.
نکتهی دیگر این است که تأثیر میزان هوش رهبر بر عملکردش بستگی به زیردستانش خواهد داشت. افراد باهوش، به رهبران باهوشتری نیاز خواهند داشت.
شلدون کوپر در سریال بیگ بنگ تئوری به دلیل استفاده از لغات و بحثهای پیچیده، همیشه جدا از عامهی مردم به تصویر کشیده شده است. اما اگر بتواند زیردستان مناسبی بیابد که مسیر او را دوست دارند، حتی او نیز میتواند رهبر موفقی باشد.