آیا شما تا به حال به عیب جویی کردن از پسر یا دختر نوجوان خود متهم شدهاید؟ آیا همواره این نگرانی را دارید که فرزند شما به اندازه کافی اجتماعی یا باهوش نیست، و یا به اندازه کافی تلاش نمیکند؟ آیا شما این حساسیتهای خود را با نصیحت کردن فرزندان خود مبنی بر انجام گفتههایتان نشان میدهید؟
شما تنها نیستید. بسیاری از والدین از این که نوجوانانشان به درخواستهای آنها برای تغییر رفتارشان واکنش مثبت نشان نمیدهند، ناراحت و عصبانی میشوند. صرف نظر از این که این درخواست چیست- انجام تکالیف در زمان خود، تمیز کردن اتاقشان، پیدا کردن دوستان بهتر یا کشف علایقشان، پیام اصلی نهفته در همه این عیب جوییها این است: “تو کافی نیستی”.
اولین چیزی که در مورد عیب جویی باید گفته شود این است که روش موثری نیست. تهدید به تنبیه کردن هنگامی که نوجوانان به توصیههای شما عمل نمیکنند نیز کارآمد نیست. در واقع، عیب جویی نوعی بیان احساسات منفی است و میتواند پیامدهای جدی را برای روابط والدین و فرزندان به همراه داشته باشد.
در فرهنگ رقابتی عصر دیجیتال امروز، کودکان و نوجوانان به طور مداوم از همسالان خود پیامهای منفی دریافت میکنند که مقاومت، اعتماد به نفس و امید به آینده آنها را تحت تاثیر قرار میدهند. در مدرسه ممکن است برای کسب نمرات خوب، رقابت در ورزش، و یا احساس پذیرفته شدن تلاش کنند. اکثر بچهها، در برخی مواقع در دورههای راهنمایی یا دبیرستان، به این باور میرسند که “من کافی نیستم”.
محیط خانه باید محل اصلی باشد که بچهها از پشتیبانی مثبت و حمایت مسالمت آمیز برخوردار باشند. نوجوانانی که والدین آنها این مفاهیم را درک میکنند، معمولا با آنها در دوران نوجوانی گفت و گو میکنند تا کشف کنند که کافی هستند و در واقع همانطور که باید باشند هستند.
در خانههایی که تعاملات منفی روزانه با والدین جریان دارد، نوجوانی بیشتر چالش انگیز میشود. با یک احساس اذیت کننده که هیچ چیز کافی نیست، نوجوانان میتوانند به فردی خسته، مضطرب، افسرده و بی تفاوتی تبدیل شوند.
عیب جویی الگویی است که در طول زمان توسعه یافته است و دو نفر را شامل میشود. به هر دو نفر برای تشخیص و تغییر الگوی نیازاست. البته، هنگامی که قوانین خانوادگی نقض شوند، عواقب آن باید وجود داشته باشد. اما اغلب عیب جوییهای پدر و مادرها به دو دسته تقسیم میشوند: ۱) موارد کوچک یا ۲) موارد بزرگ که در حال حاضر خود نوجوانان مسئول هستند تا آنها را خود کشف کنند.
کار روانشناسی نوجوانی
محققان بر این باورند که وظیفه روان شناسی نوجوانی «تبدیل شدن به خود» است تا هویتی جدا از والدین برای نوجوان ایجاد کند( آرنولد ۲۰۱۷). برعکس، کار روانشناسی مخصوص والدین این است که در حالی که آنها برای از دست دادن شخصیت تابع فرزند کوچک خود ناراحت هستند، برای این شخصیت بالغ در حال ظهور ارزش قائل شوند. این کاری دشوار برای نوجوانان و والدین است. این روند زمانی سختتر میشود که پدر و مادر به نوجوان اجازه نمیدهند که کار خود را در فرآیند “تبدیل شدن به خود” انجام دهد. والدین اغلب معتقدند که نسبت به فرزندانشان دید بهتری از موفقیت دارند. این ذهنیت والدین و نوجوانان آنها را در شرایط سختی قرار میدهد و زمینه را برای عیب جویی فراهم میکند.
در طول سالهای پیش به نوجوانی، والدین نقشهایی را ایفا میکنند که به آنها اجازه میدهد قدرت و اقتدار بیشتری بر فرزندان خود داشته باشند. اغلب این اقتدار کافی است تا بچهها از خواستهها یا پیشنهادات ساده آنها پیروی کنند. در دوران راهنمایی و دبیرستان، طبیعی است که کودکان به دنبال ایجاد هویت خود باشند. بخشي از این فرآيند، بدست آوردن حس انتخاب و کنترل زندگي خودشان است.
عیب جویی موجب ایجاد یک درگیری قدرتی بین والدین و نوجوانان میشود. هیچ گاه هیچ برندهای وجود نخواهد داشت. سناریوی زیر را در نظر بگیرید:
مادر به پسر نوجوان: “چه زمانی میخواهی کار بر روی تکلیف پروژه خود را آغاز کنی؟ میدانی که خانم کوپر تکالیف تاخیری را قبول نمیکند.”
پسر به مادر: “بله، میدانم. لازم نیست که به من یادآوری کنی.”
مادر به پسر: “خوب، بدیهی است که باید به تو یادآوری کنم، زیرا عملکرد خوبی در کلاس خانم کوپر نداری.”
پسر: بی سر و صدا اتاق را ترک میکند.
در این مثال، نه مادر و نه پسر در مورد این تعامل احساس خوبی ندارند. در واقع احتمالا آنها عصبانی هستند. هیچ موفقیتی کسب نشده است.
پسر یا مثل فرزندی مطیع عمل کرده و تکلیف خود را انجام میدهد. یا به پرورش احساس کنترل کارهای خود پرداخته و با کار خواسته شده مخالفت میکند. مغز نوجوان گونه در حال بلوغش او را به مخالفت وا میدارد.
احتمالا مادر، که از تغییرات تاثیرش بر پسر خود یا نقش طبیعی نوجوانی ناآگاه است، ناامید میشود. از خودش میپرسد: “چه کار اشتباهی انجام دادهام؟”
مادر و پسر وارد یک الگوی عیب جویی میشوند که برای هر دو طرف ناسالم است. مادر خواستههایش را در موضوعات مختلف تکرار میکند؛ پسر از قدرت کنترل خود استفاده میکند و خواسته خود را انجام میدهد. الگوی موجود خودمختاری است که هر طرف با روشهای مشابه تکرار میکند.
۵ قدم برای پایان دادن به عیب جویی و ایجاد رابطهای بهتر با نوجوان شما
جایگزینی عیب جویی با ایجاد رابطهای که به نوجوان شما این پیام را میرساند که “تو کافی هستی” میسر است. جوانان باید این احساس را داشته باشند که شنیده و درک میشوند. باید بدانند که والدین آنها را حمایت میکنند، نه قضاوت. برای پدر و مادران، این کار به این معنی است که ایده نظارت بر همه چیز را کنار گذاشته و یاد بگیرند که به حس نوظهور هویت جدید و مستقل نوجوان احترام بگذارند.
از کجا باید شروع کنید؟ با این پنج قدم آغاز کنید:
الگو را بشناسید.
اگر یک الگوی عیب جویی در خانوادهتان ایجاد کردهاید، با شناخت وجود آن آغاز کنید و تقصیر را به گردن والد دیگر یا نوجوان نیندازید. عیب جویی یک مشکل قابل فهم و تغییر یافتنی میباشد. شناسایی رفتارهای منفی به شما این امکان را میدهد تا آن را با رفتار مثبت جایگزین کنید.
تغییرات مثبت را آغاز کنید.
معمولا والدین باید تغییرات را آغاز کنند. گاهی اوقات این تغییر در نتیجه درمان یا آموزش والدین و اغلب به کمک یک شخص ثالث اتفاق میافتند. همان طور که گفته شد، بسیاری از والدین میتوانند عادت عیب جویی از نوجوانان خودمتوقف کنند، مخصوصا زمانی که از اثرات این عیب جویی بر خود و بچههایشان آگاه میشوند.
با نوجوان خود صحبت کنید.
برای ساختن دوباره یک رابطه سالمتر با نوجوان خود هرگز دیر نیست. اگر عیب جویی عادتی است که بیش از یک کودک را گریبان گیر کرده یا تمام خانواده را تحت تاثیر قرار داده است، بحث در مورد آن را در جلسات خانوادگی در نظر بگیرید. در غیر این صورت، ممکن است بخواهید مسئله بین دو حزب که بیشترین دخالت را دارند، مطرح شود.
مشکل را بیان کنید.
مسئولیت خود را در عیب جویی بپذیرید و مشکل را بیان کنید. اجازه دهید نوجوان شما بداند که شما کامل نیستید و از آنها نیز انتظار کامل بودن را ندارید. احساستان را در مورد خودتان زمانی که از آنها عیب جویی میکنید، با آنها در میان بگذارید. به نوجوان خود گوش کنید. احساسات او را هنگامی که از او عیب جویی میکنید درک کنید. در مورد هویت در حال ظهور در نوجوانتان صحبت کنید و احساس خود را در مورد از دست دادن شخصیت کودک گونهای که داشتند توضیح دهید. بیان تمام احساسات معتبر و واقعی از وضعیت شما بهترین نقطه شروع است. بدون شرم و سرزنش او را به گفت و گوی دو طرفه دعوت کنید.
یک طرح جدید ایجاد کنید.
بررسی کنید که هر یک چگونه میتوانید قدمهایی را برای بهبود شرایط بردارید. به عنوان مثال، مادر میگوید:
من میدانم که تو توانا هستی و دیگر نمیخواهم در مورد انجام تکالیفت دخالت یا یادآوری کنم مگر این که خودت از من بخواهی. این کار برای من دشوار خواهد بود زیرا تبدیل به عادت شده است. آیا مایل هستی که یک گزارش کوتاه درباره کارهای مدرسه خود هر هفته به من بدهی، تا من در این مورد نگران نباشم؟
اگر پسر هم موافقت کند، در مورد این که کدام روز از هفته این اخبار جدید را بازگو کند نیز توافق کنید.
اگر در آن روز گزارشی از تو نشنوم آیا این اجازه را دارم که روز بعد اخبار جدید را از تو بگیرم؟
متوجه شوید که فرزند شما از شما چه چیزی میخواهد و به درخواست او به طریقی که مورد قبول است، پاسخ دهید. چند ماه اول هر هفته یا دو بار در هفته جلسه ملاقات تشکیل دهید تا اطمینان حاصل کنید که هر دو به این طرح پایبند هستید و مسائل دیگری که روی میدهند را نیز مطرح کنید. شوخ طبعی را حفظ کنید. شاید ایجاد یک سیگنال دستی کمک کننده باشد تا وقتی که با رفتارهای ناخوشایند رو به رو میشوید، به یکدیگر یادآوری کنید.
هنگامی که خانوادهها از عادت عیب جویی رهایی یابند، روابط انرژی بیشتر داشته و محبت آمیز میشوند. والدین شناختن نوجوان را آغاز میکنند و به آنها به خاطر خودشان، نه به خاطر کارهایشان، بها میدهند. این تغییر بر روی کمک کردن به والدین برای تقویت ارزشهای خانوادگی متمرکز است به گونهای که به ایجاد محیط یادگیری سالم برای فرزندان و خودشان کمک میکند.