نویسنده برای نوشتن متن ادبیاش عرق میریزد. چندین بار بازخوانی و پاکنویسش میکند. عوضش میکند. دورش میریزد. مرتبش میکند.
نوشتن نامه مثل متن ادبی نیست، شاید بتوان گفت که نامه، فرمی نزدیکتر به یادداشت روزانه است. شاید فرآیند نامهنویسی بیشتر شبیه ژورنالنویسی باشد. وقتی نامه مینویسیم رهاتریم. زیاد در قید و بند آرایهها و اصول نگارشی نیستیم. روراستتریم و حرفمان را میزنیم. حتی احساساتیتریم.
خواندن متون ادبی نویسندگان بزرگ هم، با خواندن نامههایشان فرق میکند. کنجکاوی محوی در خواندن نامههای فراموش شدهی نویسندهای که دوستش داریم هست. انگار از دریچهای که بخت و اقبال در اختیارمان گذاشته، موفق میشویم سرکی به زندگی خصوصی نویسنده بکشیم. میخواهیم ببینیم وقتی عرق نمیریزد و پاکنویس نمیکند، کیست. دوست داریم بدانیم کسی که رمانهای بزرگ نوشته، عزیزانش را چطور مورد خطاب قرار میدهد، راجع به چه چیزهایی باهاشان صحبت میکند. میخواهیم نویسنده را وقتی ببینیم که پشت میزتحریر نیست.
“مامان عزیزم…” مجموعهی نامههایی است که نویسندگان و شاعرانی که میشناسیم برای مادرانشان نوشتهاند. کتاب شامل نُه بخش است. هر بخش چند نامه را پوشش میدهد؛ از آندره ژید و سنت اگزوپری بگیر، تا غولهایی مثل فاکنر و همینگوی.
نامهها لزوماً متون ادبی نیستند، اما اگر تحلیلگرانه آنها را بررسی کنیم، خواهیم دید که خصوصیات نگاه و سبک خاص نویسندگانشان را در خود دارند. چندان تعجبی ندارد اگر ببینیم که پروست برای مادرش با همان جملات بلند و پیچیدهی همیشگیاش نامه مینویسد، اگزوپری با لحنی صمیمی و دلنشین، و بودلر با لحنی محزون و شاعرانه. در واقع آنها به همان صورتی مینویسند که دنیای پیرامونشان را میبینند.
آنچه این نامهها را کنار هم قرار میدهد،این واقعیت است که نویسندگان، همهشان را برای مادرانشان نوشتهاند. روابط بین مادران و فرزندان، شاید پیچیدهترین روابط باشند و شاید هم سادهترین. نگاه کردن به زوایای پنهان چنین روابطی از عینک نویسندگان مشهور، تجربهی جالبی است. تجربهای که با کمی چاشنی شیطنت طعمش را میچشیم.
مشخصات کتاب
نام: مامان عزیزم…
نویسندگان: بودلر، فلوبر، هنری جیمز، ژید، پروست، کوکتو، فاکنر، همینگوی و سنت اگزوپری
مترجم: مینا دارابی امین
نشر ققنوس
شمارهی کتابشناسی ملی: ۱۷۴۹۸۳۰