اژدها چیز جدیدی نیست. بازی تخت و تاج این طور نشان میدهد که اژدهایانش مربوط به زمانی در قرون وسطی است که مطلع نیستیم سابق بر اسماگ، اژدهای هابیت باشد یا نه. فارغ از تخیل، در دنیای واقعی افسانههای مسیحی نقل میکنند که جورج قدیس (به زبان ما همان جرجیس) یک اژدها را کشته است و احتمالاً این داستان از افسانههای پیش از مسیحیت ناشی شده است. اژدها در افسانههای چینی هم هست و پادشاهی بوتان هم که نقش یک اژدها را برای پرچم ملی رسمی خود برگزیده است. تفاوت زیادی ندارد کجای جهان باشید؛ انسانشناسان رد اژدها را در فرهنگ تمامی نقاط زمین یافتهاند.
این وفور اژدها در تمامی اعصار و فضاها شاید مربوط به ترسی موروثی از برخی از ستودنیترین اجداد انسان باشد: میمونهای وروت. دیوید ای. جونز در کتاب خود “غریزهای برای اژدها” به مطالعهای استناد میکند که نشان میدهد این نخستیها (میمون وروت) ترسی ذاتی از شیرها، مارها و عقابها دارند. این سه جانور در واقع دستورالعمل تهیهی اژدها است. بنابراین، شاید انسانها از لحاظ تکاملی در معرض ترس از این حیوانات قرار گرفتهاند.
ولی این چیزی را حل نمیکند که هیچ، سؤالات بیشتری را هم در ذهن ما جرقه میزند: پس آتش افکنی اژدهاهای اروپایی، مهارتهای بارش باران اژدهاهای آسیایی یا آدم خواری اژدهای مائوری؟ چرا بعضی از اژدهاها پرواز میکند بقیه نه؟
ظاهر، رفتار و سطح کلی وحشتزایی اژدها در بین فرهنگهای مختلف تفاوت دارد. این تفاوتها سرنخی از تاریخ طبیعی سازندگان آنها فراهم میآورد؛ ترس و جانوران بومی یک منطقه.
در شمال چین، حوالی ۳۰۰ سال پیش از میلاد، کارگران در حال حفاری یک کانال به فسیل جانوری رسیدند. به یاد داشته باشید که آن زمان خبری از نظریهی تکامل نبود؛ به همین دلیل مردم فکر کردند که آن فسیل مربوط به جانورانی زنده است که پرواز میکنند (که احتمالاً نمیکردند). این اسکلت سوخت آتش اژدهای افسانهی چینی شد.
اژدها در هر چینی قدمت تخمینی ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد دارد. این اژدهاها ظاهری نسبتاً اهلی و مارمانند، با چندین جفت پا و یک سر شیرمانند مبهم داشتند. بال نداشتند، ولی میتوانستند پرواز کنند. دو تن از فرمانروایان چین باستان اعلام کردند که از نسل مستقیم اژدهایان هستند و بدین ترتیب اژدها در فرهنگ چینی مبدل به نماد قدرت شد. برخلاف حسی که احتمالاً الان دارید، اژدهایان در کل خردمند و خیراندیش بودند و حتی برای مصالح عمومی دستور بارش باران میدادند.
در اروپا، از آن طرف بوم افتاده بودند. اژدها معمولاً آدم بد قصه بود. افسانههای اژدهای اروپایی هیولاهای بدجنسی بودند که قدیسان برای کسب محبوبیت عمومی باید آنها را میکشتند. سن جورج، کشندهی اژدها، اکنون قدیس حامی انگلستان است و حتی ۲۳ آوریل روز مخصوص خودش را هم دارد؛ بالاخره کار کمی نکرده است که!
این اژهایان اروپا کمی خرفتر از همتایان چینی خود بودند. بدترین ترکیب ممکن از مار/عقاب/شیر را تصور کنید. معمولاً پا و بال و زبان ماری داشتند و بعضی اوقات، حتی پشم، فلس و شاید هر دو. به دلایل خوبی اژدها باید میتوانست نفس آتشین داشته باشد. هیرونوموس بوش در نقاشیهای رونسانسی خود از جهنم ادای دین خود را به اژدهایان نشان داده است. کروکودیلهای مصری که از مدیترانه به طرف سواحل اروپا بالا میآمدند نیز میتوانستند الهامبخش خوبی باشند.
حتی در جنوب، نیوزیلند، تانیوا اسم موجودات شبه اژدهایی است که ریشه در افسانههای مائوری دارد. در این مورد، باید به ترکیب مار/عقاب/شیر و ترس ذاتی از آنها، یک ویژگی بومی دیگر نیز اضافه کرد: کوسه سفید بزرگ. در واقع، معادل کوسه سفید بزرگ در زبان مائوری، مانگو-تانیوا بود. این موجودات هم میتوانستند خیراندیش و محافظ باشند و هم خونخوار و وحشتناک. چاشنی اژدهای نیوزلندی خیلی جالب بود: تانیوا قابلیت تغییر جسم خود را هم داشت!
پس از هزاران سال افسانهسرایی بینالمللی اژدها، نباید فکر کنید عصر آنها به پایان رسیده است. ارباب حلقهها، بازی تخت و تاج، Stranger Things، باندهای موسیقی Imagine Dragons و DragonForce؛ اژدها هنوز هم در فرهنگ ما فرمانروایی میکند.
اژدهایان امروزی بیشتر شبیه اژدهای اروپایی، ولی پیچیدهتر هستند. از متحدان پرحرف و حدیث در بازی تخت و تاج تا هیولای ورّاج هابیت.
به هر حال هوشیار بخوابید! چون اگر گیم آو ترونز فقط یک چیز به ما آموخته باشد، آن هم این است که “شب تاریک و پر از وحشت است”.